کتاب دلوز، ایده، زمان
معرفی کتاب دلوز، ایده، زمان
کتاب نوشتهٔ دلوز، ایده، زمان (گفت و گویی دربارهٔ ژیل دلوز) نوشتهٔ عادل مشایخی و محسن آزموده است و انتشارات ناهید آن را منتشر کرده است. این کتاب به زندگی و آثار فردریش نیچه، این فیلسوف آلمانی پرداخته است.
درباره کتاب دلوز، ایده، زمان
یکی از پرسشهایی که در کتاب دلوز، ایده، زمان مطرح شده است، پرسش تناسب اندیشهٔ «ژیل لوز» با وضعیت تاریخی ما است؛ به عبارت دیگر دلوز به چه کار ما میآید؟ ناگفته پیداست که پرسشهایی از ایندست مبتنی بر برداشتی خاص از سرشت اندیشه و تاریخ و نسبت میان آنها است. در این برداشت، اندیشه از بافت تاریخی خاصی نشئت میگیرد و فقط در چارچوب همان بافت معنا دارد؛ طوری که انتقالش به بافتی متفاوت آن را از بیقواره میسازد و معنای واقعیاش را تغییر میدهد. مشکل بزرگ این برداشت، غفلت از «حقیقت»، «عمومیت» و «ایجابیت» فراتاریخی است؛ به بیان دیگر، با این برداشت سادهانگارانه در ورطهٔ نسبیگرایی تاریخی میافتیم. این بدان معنا نیست که اندیشه هیچ نسبتی با تاریخ ندارد و حقیقت به خودی خود امری فراتاریخی است که حاضر و آماده از آسمان به دامن فیلسوف یا هر متفکر دیگری میافتد و هر کسی در هر جای دیگر و در هر موقعیت تاریخی دیگر میتواند فارغ از همهٔ درگیریهای انضمامی، آن را بهمنزلهٔ باوری انتزاعی بهکار بندد. اگر نخواهیم با پاسخهای از پیش آماده، گریبان خود را از دست این مسئلهٔ آزارنده رها کنیم و زود به عرصهٔ زندگی روزمره و کنشها و واکنشهای قالبی آن بازگردیم، باید هر دو سوی این معما را با هم در نظر بگیریم. از یک سو، پس از هگل نمیتوان نسبتِ اندیشه را با تاریخ نادیده گرفت و در سپهر افلاطونی ایدههای ناب به پرواز درآمد؛ از سوی دیگر، با غرقشدن در تاریخ و تنسپردن به نسبیگرایی تاریخی نیز باید فاتحهٔ اندیشهٔ انتقادی را خواند و در مطالعات فرهنگی غرق شد و از «حقیقتهای خاص و محلی» دفاع کرد و/یا دل به بازیهای پستمدرن و در نهایت گونهای عرفانبازی شیک و بیدردسر دل سپرد و سرخوش از کثرت رایج، از بازگشت به «قارهٔ گمشدهٔ روح» سخن گفت. این اثر شامل دو بخش اصلی است؛ مصاحبه و گفتوگویی با دلوز را میخوانیم و با اندیشههای او آشنا میشویم و نسبتِ میان اندیشههای او و زمانهٔ کنونی را درمییابیم.
خواندن دلوز، ایده، زمان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به علاقهمندان به فلسفهٔ ژیل دلوز و کسانی که درمورد اندیشهٔ او پژوهش میکنند، پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب دلوز، ایده، زمان
«سویههای غیرکارکردی، سویههای زائد بر کارکرد، از پرانتزِ ارزش مبادله و حتّا ارزش مصرف فوران میکنند. توجه به تفاوتهای رمان کلاسیک و «رمان نو» شاید فهم این نکته را سادهتر کند. و درواقع، خود دلوز در سینما برای توضیح این نکته و طرحِ نوع دیگری از «توصیف» همین کار را میکند. او در این مورد به الن ربگرییه ارجاع میدهد. الن ربگرییه میگوید در رمانهای بزرگ قرن نوزدهم، بهویژه در رمانهای بالزاک خانهها، اسباب و اثاثیه و لباسها و چهرهها و اندامها به دقت توصیف شدهاند. اما غرض از این توصیفها ترسیم «قاب ی است که عمل در آن اتفاق میافتد. اینجا با توصیفهایی سروکار داریم که واقعیت را امری مستقل به شمار میآورند و خود تابع عملی هستند که این واقعیت صحنهٔ وقوع آن است. اما در رمان نو توصیف فقط اشیای «بیاهمیت» را ترسیم میکند، از عملِ داستانی و شخصیت به معنای متعارف اثری نیست. خوانندهای که به رمانهای کلاسیک عادت دارد و شیفتهٔ پیرنگ و تعلیقهای آنها است، معمولا حوصلهٔ توصیفها را ندارد. اما وقتی مثلا یکی از رمانهای ربگرییه را باز میکند و برای رسیدن به اتفاقات داستانی از روی توصیفها میپرد، ناگهان متوجه میشود به پایان کتاب رسیده است و حس ماجراجویی ادبیاش ارضا نمیشود. اما اگر این ذائقه تغییر کند، و مسئلهٔ این رمانها مسئلهٔ خواننده شود، چهبسا دیگر حوصلهٔ تعقیب پیرنگ رمانهای متعارف را نداشته باشد. مسئلهٔ رمان نو چیست؟ اشیا آنگونه که «فینفسه» هستند. این شاید مسئلهٔ کل هنر مدرن باشد. نجات تصویرـ مادهـ حرکت از دست کلیشهها. دلوز با این برداشت از هنر مدرن، کاملا از پدیدارشناسی مانند مرلوپونتی فاصله میگیرد. مرلوپونتی وقتی میخواهد راز پیچیدگی آثار هنری مدرن، مثلا آثار نقاشانی مانند سزان یا کله، و دشواریهای درک این آثار را توضیح دهد به پایبندی آنها به تجربهٔ ادراکی زیستهٔ ما اشاره میکند. افق این ادراک از نظر مرلوپونتی «بدن انسانی» است، بدنی ارگانیک، متشکل از اندامهای ثابت و مدارهای پیشینبنیاد.»
حجم
۲۳۷٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۱۷ صفحه
حجم
۲۳۷٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۱۷ صفحه