
کتاب منطق یا فن اندیشیدن
معرفی کتاب منطق یا فن اندیشیدن
کتاب منطق یا فن اندیشیدن [مشهور به «منطقِ پوررویال»] با عنوان اصلی Logic, or, The art of thinking نوشتهٔ آنتوان آرنو و پی یر نیکول و ترجمهٔ علیرضا اسدی است. گروه انتشاراتی ققنوس این کتاب را منتشر کرده است. اثر حاضر که در دستهٔ علم منطق قرار گرفته، یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین متون منطقی در دوران مدرن بوده است. این کتاب توسط محققان بهعنوان اثری مهم و فرهنگی انتخاب شده و بخشی از دانش تمدن به حساب آمده است. اثر حاضر با ترکیب مفاهیم کلاسیک و نو، به تبیین تحولات فلسفی و منطقی از زمان ارسطو تا دوران مدرن پرداخته و نقش مهمی در فهم نظریههای دکارتی و فلسفهٔ مدرن ایفا کرده است. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب منطق یا فن اندیشیدن اثر آنتوان آرنو و پی یر نیکول
کتاب «منطق یا فن اندیشیدن» [مشهور به «منطقِ پوررویال»] که نخستینبار در سال ۱۹۹۶ میلادی، در ایران در سال ۱۳۹۹ و چاپ دوم آن در سال ۱۴۰۱ منتشر شده، بر اساس ویراست پنجمِ اثری دیگر ارائه شده است. اثر اصلی که این کتاب از آن الهام گرفته شده، «منطق پوررویال» است که در سال ۱۶۸۳ میلادی منتشر شد و بهمدت سه قرن بهعنوان منبع مهم در دانشگاههای اروپایی تدریس شد. «منطق پوررویال» بهویژه با حفظ اعتبار منطق قیاسی ارسطو، سعی داشت بهجای یقین، به حقیقت توجه کند و به همین دلیل به منطق تصورات پرداخت. این کتاب نهتنها بهعنوان یک مدخل برای فلسفهٔ رنه دکارت بلکه بهعنوان یکی از مهمترین متون منطقی قرن ۱۷ میلادی شناخته میشود. کتاب «منطق یا فن اندیشیدن» را یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین متون منطقی در دوران مدرن دانستهاند. این اثر در دوران مدرن به یکی از آثار تأثیرگذار در زمینهٔ منطق تبدیل شده است. این کتاب بهدنبال ایجاد یک نسخهٔ خلاصه و دقیق از منطق برای استفاده در تدریس است. نویسندگان ان کتاب، «آنتوان آرنو» و «پییر نیکول» فیلسوفان و متکلمان مرتبط با مرکز جنبش کاتولیک یانسنیست در فرانسهٔ قرن ۱۷ بودند. منطق یا هنر تفکر آنها بسیار تأثیرگذار بوده است. این دو به موضوعاتی در حوزهٔ منطق، زبان، نظریهٔ دانش و متافیزیک پرداختهاند.
نویسندگان در مقدمهٔ این اثر اشاره کردهاند که هدفشان ایجاد یک اثر مختصر و دقیق است که جایگزین کتابهای منطق قبلی شود؛ زیرا آن کتابها بهنظرشان نه مختصر بودند و نه دقت کافی داشتند. در این کتاب، آنها بر رویکردی جدید به منطق تأکید کردهاند که بیشتر به حقیقت و محتوای تصورات معطوف است تا یقین منطقی. این کتاب زمینهساز نقد و بررسی فلسفهٔ رنه دکارت بوده و بهعنوان یک مقدمه برای درک بهتر آثار دکارت و دیگر اندیشمندان بزرگ فلسفی محسوب شده است. این اثر یکی از متون مهم فلسفی - منطقی قرن هفدهم است که تأثیر آن تا اواخر قرن نوزدهم ادامه داشته است. این کتاب در پی توضیح اصول متافیزیکی و معرفتشناختی رنه دکارت است و به تفسیر مشکلات فلسفی او مانند نظریهٔ تصورات میپردازد؛ همچنین توجه به اصولی از فلسفهٔ دکارت که در آثارش گذرا بیان شده، از ویژگیهای مهم این کتاب است. در این اثر، بررسی چگونگی ارتباط منطق با حقیقت (نه صدق منطقی) و تأثیر آن بر فلسفهٔ مدرن اهمیت دارد؛ همچنین مطالعهٔ آن بهویژه در زمینهٔ آثار فلسفی آرنو، دکارت، ارسطو و اگوستین ضروری است و برای درک بهتر مباحث فلسفی، لازم است که به سیاق تاریخی و انتقادی آن توجه شود.
کتاب حاضر پس از پیشگفتار «علیرضا اسدی» (مترجم)، دیباچه و درآمد و توضیحی درمورد ترجمهٔ این کتاب را در بر گرفته و سپس دو گفتار را که دومی شامل چهار بخش است، ارائه کرده است.
خلاصه کتاب منطق یا فن اندیشیدن
کتاب «منطق یا فن اندیشیدن» [مشهور به «منطقِ پوررویال»] در چهار بخش اصلی به بررسی مفاهیم مختلف منطق و فلسفه پرداخته است. در بخش اول، موضوعات مرتبط با تصورات از جمله طبیعت، خاستگاه، ابژهها و تمایز بین تصورات بسیط و مرکب تحلیل میشود. مقولات ارسطو در فصول مختلف بهویژه در زمینهٔ «تصورات بر اساس ابژهها» و نظریهٔ دلالت و نشانهها بررسی میشود. این بخش بهطور خاص به مبحث انتزاع و چگونگی شکلگیری تصورات مرکب و بسیط پرداخته و رابطهٔ آنها با فلسفههای بعدی مانند بارکلی و لاک را روشن میکند؛ همچنین نظریههای دکارتی در زمینهٔ وضوح و تمایز تصورات بهتفصیل تبیین شده است. فصلهای بعدی به تحلیل آشفتگی و ابهام در تصورات و ارتباط آنها با بلاغت و رویکرد اومانیستی پرداخته است. در بخش دوم، مباحث منطقی بهطور سنتی و ارسطویی ارائه شده، اما درعینحال با ابداعات جدیدی همراه است. این بخش به بررسی گزارهها و داوریها، نظریهٔ جدید فعل و تحلیل دقیق صدق در برابر امکان خطا میپردازد. نقدهای جدید به تعاریف ارسطویی و پیونددادن تصورات به حقیقت از دیگر ویژگیهای این بخش است. هدف اصلی این بخش فراهمکردن زمینه برای انتقال از تصورات به داوری و درک ارتباط آنها با حقیقت است.
بخش سوم به استنتاج قیاسی و تحلیل قواعد اعتبار قیاس اختصاص دارد. در این بخش، نقدهایی به استدلال قیاسی از دوران هلنیستی تا قرن ۱۷ میلادی و رویکردهای دکارتی در این زمینه مطرح میشود. مؤلفان با پیگیری آرمانهای ارسطویی، بهدنبال یافتن اصول جدید برای استدلال قیاسی هستند. این بخش به نقد استدلالهای جدلی و مغالطات با معیارهای جدید پرداخته است. بخش چهارم به معرفی روش فلسفهٔ مدرن میپردازد. این بخش از تمایز تحلیل و ترکیب شروع میکند و به نقد روش هندسه و معرفی اصول متعارف در علوم میپردازد. فصول بعدی به قواعد برهان، نقد روشهای هندسی و نقد آموزههای دکارتی در روش علمی اختصاص دارد؛ همچنین به مسئلهٔ ایمان، باور و عقیده پرداخته و پیشگامی در ارائهٔ مبنای روشهای تصمیمگیری در زندگی روزمره و منطق احتمال را نشان داده است.
منطقدانان دربارهٔ داوری درمورد خوب و بد اعمال یا حسن و قبح آنها سخن نمیگویند؛ بلکه تنها به درست و غلطبودن وقوع رویدادهای بشری پرداخته و بر آن تمرکز دارند. مسئلهٔ تعیین خوب و بد به اخلاق مربوط است. منطق میتواند به ما کمک کند تا از اشتباهات ناشی از استدلالکردنِ نادرست اجتناب کنیم؛ بنابراین ضروری است که تفاوت میان دو دسته از حقایق روشن شود؛ یکی حقایقی که مربوط به طبیعت اشیا و ذوات پایدار آنها است و دیگر حقایقی که به وجود اشیا بهویژه رویدادهای بشری مربوط میشود؛ رویدادهایی که ممکن است در آینده به وقوع بپیوندد یا در گذشته تحقق نیافته باشد. منطق بهعنوان قانونی برای صحیحاندیشیدن عمل میکند. این قوانین و اصول منطقی بهعنوان معیاری برای سنجش استدلالها استفاده میشود تا از نتیجهگیری اشتباه جلوگیری شود. در حقیقت، منطق حاوی ابزارهایی برای جلوگیری از خطا در تفکر است. منطق به ما میآموزد که چگونه باید ارتباطها و نظمها را بهدرستی در ذهن خود تنظیم کنیم تا نتیجهگیری صحیحی حاصل شود. علم منطق که امروزه به منطق صوری نیز شناخته میشود، نخست توسط ارسطو تنظیم شد و سپس در فلسفهٔ اسلامی حکمایی همچون فارابی و ابوعلیسینا نقش بسیاری در تکمیل آن داشتند؛ به عنوان مثال فارابی نخستینبار تقسیم علم به تصورات و تصدیقات را معرفی کرد و ابنسینا تقسیم قضایا به خارجیه، ذهنیه و حقیقیه را مطرح کرد.
چرا باید کتاب منطق یا فن اندیشیدن را بخوانیم؟
این کتاب، یعنی یکی از متون مهم فلسفی - منطقیِ قرن ۱۷ میلادی توسط محققان بهعنوان اثری مهم و فرهنگی انتخاب شده و بخشی از دانش تمدن به حساب آمده است. کتاب حاضر بهعنوان یک مدخل مناسب برای آموزش فلسفهٔ رنه دکارت و درک بهتر آثار او عمل میکند و بررسی تحولات در منطق و شناختشناسی مدرن را ممکن میسازد. این اثر با ترکیب مفاهیم کلاسیک و نو، به تبیین تحولات فلسفی و منطقی از زمان ارسطو تا دوران مدرن پرداخته و نقش مهمی در فهم نظریههای دکارتی و فلسفهٔ مدرن ایفا کرده است.
کتاب منطق یا فن اندیشیدن را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب را به دوستداران علم منطق و علم فلسفه و افرادی که درمورد یکی از متون مهم فلسفی - منطقیِ قرن ۱۷ میلادی کنجکاو هستند، پیشنهاد میکنیم.
درباره آنتوان آرنو
«آنتوان آرنو» نمایندهٔ اصلی الهیات کاتولیک در جنبش اصلاحات آگوستین معروف به یانسنیسم و یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین نویسندگان قرن ۱۷ میلادی در زمینهٔ متافیزیک و معرفتشناسی بود. او در سال ۱۶۱۲ میلادی در پاریس و در یک خانوادهٔ ثروتمند متولد شد. در سوربن تحصیل کرد و دکترای الهیات گرفت. برای اولینبار او بود که مسئلهٔ «حلقهٔ دکارتی» را مطرح کرد، اما بسیار تحتتأثیر نظام دکارتی قرار گرفت و از موضعی اساساً دکارتی در کارهای فلسفی خود و همچنین در جنجالهای بعدی شرکت کرد. مهمترین اثر فلسفی آرنو را کتاب «هنر تفکر» (۱۶۶۲) دانستهاند که با همکاری «پیر نیکولت» نوشته شده است. «آنتوان آرنو» با تدوین نظریهٔ دکارتی درمورد ایدههای روشن و مشخص، در اصلاح نظریهٔ منطق با استفاده از مبنای قاعدهٔ دکارت بهجای تجزیهوتحلیل قبلی (ارسطویی) کوشید. او در سال ۱۶۹۴ میلادی در تبعید در بروکسل درگذشت. این اندیشمند کتاب «منطق یا فن اندیشیدن» را با همکاری «پییر نیکول» نگاشت. «پییر نیکول» در سال ۱۶۵۴ بهعنوان منشی آنتوان آرنو منصوب و از معلمان مدرسۀ پوررویال شد.
این کتاب یا نویسنده چه جوایز و افتخاراتی کسب کرده است؟
در آئین اختتامیهٔ کتاب سال با حضور بسیاری از چهرههای علمی ایران از این کتاب (بهعلاوهٔ ۱۶ کتاب دیگر) تقدیر شده است.
نظر افراد یا مجلهها درباره این کتاب چیست؟
- برتراند راسل، فیلسوف و منطقدان مشهور این کتاب را بهعنوان یکی از منابع مهم برای درک تغییرات در منطق فلسفی در دوران مدرن معرفی کرده است. او بهویژه به تأثیر این کتاب در انتقال از منطق ارسطویی به منطق دکارتی و سپس منطق مدرن اشاره کرده؛ همچنین بر این نکته تأکید کرده که این اثر نشاندهندهٔ تعامل فلسفه و منطق در دوران روشنگری است.
- امانوئل کانت به اهمیت این کتاب در فرایند تحول منطق اشاره کرده و آن را مبنای فکری مهمی برای گذار از منطق مدرسی به منطق انتقادی کانتی دانسته است. او از این کتاب بهعنوان گامی اولیه در فرایند بازنگری در روشهای منطقی استفاده کرده است.
- فریدریش هگل در بررسی تحولات منطق و دیالکتیک، به نقش این اثر در ریشهگذاری تفکرات مدرن در زمینهٔ منطق اشاره کرده است. او بهویژه تحتتأثیر دیدگاههای «آنتوان آرنو» و «پییر نیکول» درمورد ترکیب انتزاع و استدلال در منطق قرار گرفته و آن را با سیستم دیالکتیکی خود مقایسه کرده است.
- «راجر آریو»، استاد دانشگاه فلوریدای جنوبی این کتاب را نخستین متن استاندارد روش فلسفی مدرن نامیده است. بیشتر فیلسوفان بزرگ مدرن بهویژه اسپینوزا، کانت و هگل از این کتاب تأثیر بسیاری پذیرفتهاند.
بخشی از کتاب منطق یا فن اندیشیدن
«۱۳: طرح چند قاعده جهت هدایت عقل در باور به رویدادهایی که وابستهاند به باور بشر به گفتههای دیگران
چنین نیست که عمومیترین کاربرد عقل سلیم و نیروی نفس که باعث میشود میان حقیقت و بطلان تمایز بگذاریم، در حوزۀ دانشهای نظری باشد که شمار بسیار معدودی از افراد به صورت جدی به آن میپردازند؛ در این حوزه بهندرت موقعیتی پیدا میشود که اینها مکرراً مورد استفاده قرار گرفته، یا نسبت به داوریهایی که در مورد رویدادهای روزمرۀ حیات انجام میدهیم ضرورت بیشتری داشته باشند.
ما نه دربارۀ داوریهایی که در خصوص خوب و بدِ اَعمال یا حُسن و قبحِ آنها انجام میدهیم، بلکه صرفاً دربارۀ آنها که ناظر به درست و غلطِ [تحققِ] رویدادهای بشریاند سخن خواهیم گفت، چون تعیین خوب و بدِ اعمال بر عهدۀ اخلاق است و فقط دستۀ دوم است که دلمشغولیِ منطق به شمار میآید. خواه آنها را اموری مربوط به گذشته لحاظ کنیم و فقط از بایستگی و نابایستگیِ باور به آنها بپرسیم، خواه اموری مربوط به آینده که تنها دغدغۀ ما [در مورد آنها] رخ دادن آنها و زمانِ آن رخداد باشد، [دو چیزی] که خواستها و نگرانیهای ما را تعیّن میبخشند.
میتوان تأملات متعددی در زمینۀ این موضوع مطرح کرد که احتمالاً بیفایده نخواهند بود، یا حداقل این امکان هست که به ما کمک کنند تا از اشتباهاتی که برخی به واسطۀ توجه نکردنِ کافی به قواعد استدلال عقلی مرتکب شدهاند اجتناب کنیم.
نخست اینکه لازم است تمایز دقیقی میان دو دسته از حقایق ترسیم شود. یکی آن حقایقی که تنها معطوف به طبیعتِ اشیا و ذواتِ پایدارِ آنها بوده و کاری به وجود آنها ندارد. دستۀ دیگر، حقایقی که ناظر به وجود اشیا، خصوصاً رویدادهای بشری و امکانی هستند، چیزهایی که وقتی بحث ناظر به آینده باشد، ممکن است به وجود آیند یا نیایند، و زمانی که بحث بر سر گذشته باشد، چه بسا آنها [واقعاً] تحقق نیافته باشند. در چنین شرایطی، بدون توجه به ترتیبِ دگرگونیناپذیرِ چیزها، به علل تقریبی آنها در مشیت الهی ارجاع میدهیم، زیرا از یک سو، مشیتِ او مانع امکانِ چیزی نمیشود و از سوی دیگر، چیزی در مورد آن [= اینکه مشیت او در هر لحظه به چه چیز تعلق میگیرد] نمیدانیم تا مشارکتی در باورهای ما در خصوص چیزها داشته باشد.»
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۶۵۴ صفحه
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۶۵۴ صفحه