کتاب ایران و امریکا
معرفی کتاب ایران و امریکا
کتاب ایران و امریکا نوشتهٔ جان قزوینیان و ترجمهٔ محسن عسکری جهقی است. نشر نیماژ این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر به بررسی تاریخ روابط میان ایران و آمریکا از سال ۱۷۲۰ میلادی تا سال ۲۰۲۰ میپردازد.
درباره کتاب ایران و امریکا
جان قزوینیان در کتاب ایران و امریکا بیان میکند که در بررسی روابط میان ایران و آمریکا، بهجای یافتن مقصر اصلی گناه نخستین در صفحات تاریخی، باید به دنبال فهم رابطهٔ دیرینهٔ میان مردم دو کشور باشیم. او کتاب «ایران و آمریکا» را بهمنظور روشنساختن چنین روایتی تاریخی به رشتهٔ تحریر درآورده است. این کتاب از چهار فصل و ۲۶ بخش تشکیل شده است. فصل «بهاران» از بخشهای «شرق عدن»، «تشریفات»، «خامدستان»، «زبردستان»، «مردی از مانیل» و «جنگ و صلح» تشکیل شده است. فصل بعدی، «تابستان» نام دارد و طی هفت بخش «روی کثیف ماجرا»، «سربازشاه»، «سلام جانی!»، «بهار تهران»، «یک پنی بیشتر»، «ناقوس آزادی و پیژامهی پشمی» و «۱۹۵۳» روایت میشود. در فصل سوم به خزان روابط ایران و آمریکا میرسیم و در «پائیزان» هم با پنج بخش «بله و بله قربان»، «شما انقلاب میخواهی؟»، «این روحانی انقلابی»، «آخرین امپراتور» و «آنچه اندر وهم ناید»، مسائل و پشت پردهٔ وقایع سالهای ۱۹۵۳ تا ۱۹۷۹ واگویه میشوند و در نهایت میرسیم به «زمستان» این ماجرا. این فصل هم از طریق هشت بخش با عنوانهای «۱۹۷۹»، «زیبا و شیرین»، «مترصد حسن نیت»، «اولین دقایق تغییر و امید»، «آن روزِ ماه سپتامبر»، «جنگ سرد معنوی»، «اتم برای صلح؟» و «طرحی برای شکست» روایت میشود. در پایان هم جان قزوینیان پیشنهادهایی را برای برونرفت از مشکلات میان این دو کشور ارائه میکند.
خواندن کتاب ایران و امریکا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران تاریخ و روابط بینالملل و دانشجویان علوم سیاسی پیشنهاد میکنیم.
درباره جان قزوینیان
جان قزوینیان (John Ghazvinian) روزنامهنگار و مورخ ایرانی - آمریکایی است. او مدیر موقت مرکز خاورمیانه در دانشگاه پنسیلوانیا در فیلادلفیا بوده است. قزوینیان در ایران به دنیا آمد، اما در لندن و لسآنجلس زندگی کرده است. او به دلیل نوشتن مقالهای درمورد سیاستهای نفتی آفریقا، در آفریقا شهرت فراوانی دارد. قزوینیان برای فصلنامههای «نیشن»، «نیوزویک»، «جی کیو» و «ویرجینیا» مینویسد. او نویسندهٔ کتاب «ایران و آمریکا: تاریخ یک رابطه» و مقالهٔ «American and Muslim Worlds before 1900» است.
بخشی از کتاب ایران و امریکا
«بنا بر همین دلایل بود که سیاستمداران محافظهکار اسلامی بهشدت عصبی شدند. از ابتدای سال ۱۹۹۸ اصولگرایان تندرو که همچنان نهادهایی همچون مجلس شورای اسلامی و چندین نهاد انقلابی دیگر را در اختیار داشتند کوشیدند تا بالوپر خاتمی را بچینند. بهار همان سال شهردار اصلاحطلب و محبوب تهران به اتهام تبانی و فساد مالی محاکمه و به دو سال زندان محکوم شد. مجلس شورای اسلامی، وزیر کشور خاتمی، عبدالله نوری را به اتهام عدم اجرای محدودیتهای اجتماعی و سیاسی استیضاح کرد. قوهٔ قضائیه که در اختیار اصولگرایان مذهبی بود بسیاری از روزنامهها را بهخاطر انتقادهای بیشازاندازه از جمهوری اسلامی یکی پس از دیگری تعطیل کرد. البته وزارت ارشاد اسلامی خاتمی بلافاصله با صدور مجوزهای جدید امکان بازگشایی این روزنامهها را با نام دیگری فراهم میکرد. بسیاری از روشنفکران آزار و اذیت و حتی دادگاهی شدند. اواخر سال ۱۹۹۸ جنازهٔ پنج چهرهٔ اصلاحطلب در مجموعهقتلهایی که به قتلهای زنجیرهای مشهور شد در نقاط متفاوتی در تهران پیدا شد و بسیاری باور داشتند این قتلها به دست محافظهکاران مذهبی حاضر در دستگاه امنیتی صورت گرفته است. نبرد نهایی با جنبش اصلاحات خاتمی که درواقع بزرگترین آزمون او بود تیرماه ۱۳۷۸ (ژوئیهٔ ۱۹۹۹) روی داد که طی آن فعالان دانشجویی با افکار لیبرال با بسیجیان مذهبی و تندرو درگیری شدیدی پیدا کردند و یک تن از دانشجویان هم کشته شد. دانشجویان فریاد میزدند: «خاتمی کجایی؟» اما این آشوبها خاتمی را در موقعیت ناممکنی قرار داده بود. حمایت تمامعیار از دانشجویان به معنای مقابلهٔ تمامعیار با نظام جمهوری اسلامی بود. این در حالی بود که بخش عمدهای از جامعه مهمترین مطالبهٔ دانشجویان یعنی آزادی بیان را اشتغال ذهنی نخبگانی میدانستند که فشارهای معیشتی و اقتصادی را نادیده میگیرند. خاتمی نمیتوانست به پایگاه قدرت خود در جامعه پشت کند، یعنی به همان جوانانی که دو سال پیش در تجمعات گسترده پوسترهای او را به دست گرفتند و از او حمایت کردند تا ریاستجمهوری وی را تضمین کنند. اعتراضات دانشجویی بهویژه در سالهای ۱۹۷۹، ۱۹۸۰ و ۱۹۸۱ در ایران زاده شد و بهواقع میتوان آن را فرزند انقلاب اسلامی ایران دانست. خاتمی بهعنوان رئیسجمهوری اسلامی ایران و یکی از پیروان واقعی و پُرشور آیتالله خمینی نمیتوانست شاهد آن باشد که انقلاب فرزندان خود را ببلعد. اگر او رهبر تندرویی بود ممکن بود احتیاط را کنار بگذارد و با حمایت دانشجویانی که پشتسرش قرار داشتند همچون انقلاب فرانسه بخواهد به زندان باستیل یورش ببرد اما خاتمی از آن دسته از رهبران سیاسی نبود. بهرغمآنکه وی حملهٔ ددمنشانه و ظالمانه به دانشجویان را محکوم کرد و کمیتهای را برای تحقیق و تفحص در اینباره تشکیل داد، از دانشجویان نیز درخواست کرد تا آرام باشند و مطالبات و شکایات خود را از طریق صندوقهای رأی پیگیری کنند اما وقتی قوهٔ قضاییه تنی چند از رهبران جنبش دانشجویی را بازداشت و آنها را محاکمه کرد خاتمی سخن چندانی نگفت. این رویداد انبوهی از هواداران و طرفداران خاتمی را مایوس کرد.»
حجم
۳٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۹۲۸ صفحه
حجم
۳٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۹۲۸ صفحه