کتاب عناصر داستانی و نمایشی در میراث ادبیات فارسی
معرفی کتاب عناصر داستانی و نمایشی در میراث ادبیات فارسی
کتاب عناصر داستانی و نمایشی در میراث ادبیات فارسی نوشتهٔ محمد حنیف است. انتشارات علمی و فرهنگی این کتاب را منتشر کرده است.
درباره کتاب عناصر داستانی و نمایشی در میراث ادبیات فارسی
محمد حنیف در کتاب عناصر داستانی و نمایشی در میراث ادبیات فارسی سهم کمتری برای آثار حماسی قائل شده و بخشهای دیگر ادبیات همچون ادبیات غنایی، ادبیات تعلیمی، ادبیات طنز و هجایی و حکایات و قصههای عامیانۀ مکتوب و شفاهی از منظر غنای عناصر داستانی و نمایشی را مورد بررسی قرار داده است. نویسنده کتاب حاضر را در ۱۲ فصل نگاشته است که عنوان آنها عبارت است از «عناصر داستانی و قالب های ادبی»، «تفاوت های آثار روایی دیروز و امروز ادبیات فارسی»، «پی رنگ در ادبیات روایی فارسی»، «قهرمان/ ضدقهرمان و شخصیت پردازی در ادبیات روایی فارسی»، «گفت وگو در ادبیات روایی گذشتۀ فارسی»، «صحنه پردازی در ادبیات روایی فارسی»، «پیچیدگی (گره افکنی و گره گشایی) در میراث روایی فارسی»، «کانون روایت در ادبیات روایی گذشتۀ فارسی»، «درون مایه در میراث روایی فارسی»، «زبان در میراث ادبیات روایی فارسی»، «مهم ترین حکایات میراث ادبیات روایی فارسی» و «عناصر نمایشی چند قصه و حکایت فارسی». به عقیدهٔ نویسنده بازشناسی عناصر داستانی و نمایشی ادب گذشتۀ فارسی می تواند راه را برای اقتباس نویسندگانی که به شیوۀ رئالیسم جادویی قلم می زنند، باز کند.
خواندن کتاب عناصر داستانی و نمایشی در میراث ادبیات فارسی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعه در باب عناصر داستانی و نمایشی در ادبیات فارسی و پژوهشگران ادبی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب عناصر داستانی و نمایشی در میراث ادبیات فارسی
«غلامحسین یوسفی، ضمن بیان بینش انتقادی و نظرگاه اجتماعی عبید زاکانی، به عنوان مهم ترین موضوع دربارۀ این هنرمند، چنین می نویسد:
وی مردی بوده بیدار و آگاه، اوضاع زمانه را ابداً نمی پسندیده و از آن آزرده خاطر بوده است. خوانندۀ روشن بین می تواند در پشت لطیفه های خنده انگیز او، این دل آزردگی را آشکارا ببیند. اگر عبید این دید خاص انتقادی را فاقد بود، ذوق لطیفه پردازش عاطل می ماند و حرف هایش چیزهایی می شد از نوع بذله های مسخرگان و دلقکان که جزء «عملۀ طرب» و وسیلۀ خنده و تفریح اشراف و خواص بوده اند. اما آگاهی و هوشیاری او، و حالت مخالفی که نسبت به آنچه دوروبرش می گذشته، به خود گرفته است، لطیفه ها حتی بذله گویی وی را که ساده می نماید و گاه هزل آمیز، به صورت تازیانه ای درآورده است که بر پیکر زمانه و محیط خود نواخته است.
هرچند برخی داستان های عبید، همچون روایت نوخاستۀ اصفهانی و برخوردش با مغول در اخلاق الاشراف، قابل طرح در محافل عمومی نیست، مجموعۀ حکایات وی در این اثر و درمجموع، سبک و سیاق متنوع او در پرداختن به موضوعات و نگاه هنرمندانه اش به مطالب هنری، قابل تأمل است. عبید در اخلاق الاشراف، همان گونه که علی اصغر حلبی می گوید، بی هیچ ابهامی از نظام اجتماعی روزگار خود عیب جویی کرده و نابسامانی های عصر خود را عریان می کند و برای این کار، اخلاق فیلسوفان و مردمان گذشته را با عنوان اخلاق منسوخ با اخلاق مردم روزگار خود می سنجد و در این راه، از طنز و گاه زشت گویی هم نمی هراسد.
اخلاقالاشراف، تعریفات (ده فصل)، رسالۀ دلگشا، ریش نامه، صدپند (درویش نامه)، اشعار هزلیه و تضمینات، مکتوبات قلندران و موش وگربه از آثار هزل و طنز عبید زاکانی به شمار می رود. تکرار یک قصۀ واحد در آثار او و گاه چند شاعر قصه پرداز ادب کهن بر ریشه داشتن این قصه ها در فرهنگ مردم دلالت دارد. به عنوان مثال، قصۀ «آن دباغ کی در بازار عطاران از عطر و مشک بیهوش شد» در آثار مولوی و عطار به چشم می خورد. همچنین است برخی داستان های مربوط به جوحی و احول که در آثار مولوی و عطار و سنایی هم آمده و حکایت «کیاست باغبان» که طی آن، باغداری، دانشمند و علوی و لشکری ای را با ایجاد اختلاف بین آن ها از باغ خود می راند و داستان «اختلاف خریدار و فروشنده و یافتن گنج» که هم در راحة الصدور راوندی و هم در جوامع الحکایات محمد عوفی آمده است.»
حجم
۶۶۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۴۱۱ صفحه
حجم
۶۶۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۴۱۱ صفحه