کتاب انجمن منتظران رهبر
معرفی کتاب انجمن منتظران رهبر
در کتاب انجمن منتظران رهبر مجموعهای از داستانهای نویسنده مصری، علاء اسوانی را با ترجمه محمد پاکنیت میخوانید.
درباره کتاب انجمن منتظران رهبر
این کتاب که مجموعهای از رمانی به نام اوراق عصام عبدالعاطی و چندین داستان کوتاه است، در سال ۲۰۰۴ توسط انتشارات «دارالشروق» مصر منتشر گردید. در واقع، این کتاب حاصل یکپارچه کردن دو مجموعهٔ داستان به نامهای الذی اقترب و رای و جمعیه منتظری الزعیم است که در سالهای قبل منتشر شده بود. این کتاب به زبانهای مختلف از جمله آلمانی و فرانسه ترجمه شده است.
رمان اوراق عصام عبدالعاطی (که با عنوان یادداشتهای یک غربزده توسط این قلم ترجمه شده و در نشر افکار در دست انتشار است) رمانی اول شخص است که راوی در بین داستان به تکگویی درونی نیز روی میآورد و احساسات و حالات درونی خود را نمایان میکند. این رمان داستان شخصی به نام عصام است که زندگی خود را شرح میدهد. وی ابتدا به بیان ویژگیهای مردم مصر میپردازد و آنها را دارای صفات رذیلانه میخواند و مصریها را بیشتر از یک نوکر نمیداند. نخست، جملهٔ «اگر مصری نبودم، دوست داشتم مصری باشم» از مصطفی کامل، رهبر ملی مصر، را به سخره میگیرد و سپس خصوصیات اهل مصر را بیان میکند و دنبال ویژگیای میگردد که بتوان به مصری بودن افتخار کرد، اما نمییابد.
اسامی داستانهای کوتاه مجموعه به شرح زیر است: «اوراق عصام عبدالعاطی»، «المرمطون»، «انا اغشیناهم»، «سیدی المسئول عن تکییف القاعه»، «امر اداری»، «لحظه الکسر»، «لاتینی و یونانی»، «فستان قدیم و غطاء للراس»، «عزت امین اسکندر»، «اختی الحبیبه مکارم»، «احزان الحاج احمد»، «جمعیه منتظری الزعیم»، «نظره الی وجه ناجی»، «لماذا یا سید؟»، «حصه الالعاب»، «کلاب بوکسر... جمیع الالوان»، «مدام «زتا مندیس» صوره اخیره».
درباره علاء الاسوانی
علاء اسوانی در ۲۶ مه ۱۹۵۷ در خانوادهای اصیل و فرهنگی در مصر به دنیا آمد. پدرش وکیل و نویسنده بود و رمان معروفی به نام الاسوار العالیه دارد. پدربزرگش شاعر بود و عموی پدرش وزیر معارف. دوران دبیرستان را در مدرسهای فرانسوی گذراند. مدرک کارشناسی خود را در سال ۱۹۸۰ در رشتهٔ دندانپزشکی از دانشگاه قاهره کسب کرد، سپس در دانشگاه الینوی آمریکا در مقطع کارشناسیارشد به تحصیل پرداخت. اسوانی به چهار زبان مسلط است: عربی که زبان مادری اوست؛ فرانسوی به دلیل تحصیل در مدرسهای فرانسوی؛ اسپانیایی به دلیل تحصیل در مادرید در زمینهٔ ادبیات اسپانیا؛ انگلیسی به دلیل دوران حیات و تحصیل در آمریکا.
اسوانی همچنان به کار طبابت مشغول است و مطبش در گاردنسیتی قاهره قرار دارد. وی در این باره میگوید: نمیخواهم نویسندگی منبع درآمدم بشود، بلکه علاقهایست که از خلال آن زندگی و خیالپردازی میکنم. بیشتر از پنج یا شش ساعت در روز امکان نوشتن ندارم. فقط صبحهای زود مینویسم، زیرا در ساعتهای بعدی نمیتوانم. به همین خاطر ساعت شش صبح از خواب بیدار میشوم و ساعت ششونیم پشت میز تحریر مینشینم. این کاری است که از سالها پیش انجام میدهم و هر روز پنج تا شش ساعت به نوشتن مشغولم. بعد از آن کارم را بهعنوان دندانپزشک شروع میکنم. مطبم در خانهام است و برای ویزیت بیمارانم به طبقهٔ پایین میروم. برای یک نویسنده بسیار خوب است که هر روز با مردم در ارتباط باشد.
قلم روان و بیتکلف اسوانی آثار او را متمایز کرده و این سادگی باعث نشده است که او به معانی عمیق نپردازد. نقطهٔ عطف آثارش اینجاست که در عین سادهنویسی به مفاهیم ژرفی اشاره میکند و خواننده را به فکر فرو میبرد.
اولین اثر او در سال ۱۹۹۰ با نام اوراق عصام عبدالعاطی (یادداشتهای عصام عبدالعاطی) منتشر شد که با ترجمهٔ این قلم منتشر خواهد شد. این رمان بعدها به همراه مجموعهٔ داستانهای کوتاه دیگر در سال ۲۰۰۴ با نام نیران صدیقه (آتش خودی) - اثری که اکنون با عنوان انجمن منتظران رهبر پیش روی شما قرار دارد - گردآوری و منتشر شده است.
در سال ۲۰۰۲ مشهورترین رمان وی به نام عماره یعقوبیان منتشر شد. اسم این رمان برگرفته از نام عمارتی واقعی در خیابان «طلعت حرب» قاهره است که آقای یعقوبیان، مسئول مهاجرین ارمنی مصر در سال ۱۹۳۴ آن را ساخت. بسیاری معتقدند این عمارت شاهد اتفاقات مختلف نیمهٔ دوم قرن بیستم مصر بوده است؛ از اتفاقات تلخ گرفته تا جنبشهای اجتماعی و ... . در این ساختمان قشرهای مختلف مردم از ثروتمند تا فقیر حضور دارند و نماد آن چیزی است که در مصر میگذرد. بر اساس این رمان فیلمی در سال ۲۰۰۶ ساخته شد.
رمان سوم وی در سال ۲۰۰۷ با نام شیکاگو بیرون آمد منتشر شد و همانگونه که از اسمش پیداست، داستانش در شیکاگوی آمریکا میگذرد. رمان به تقابل بین خیر و شر، زندگی و مرگ، وفاداری و خیانت میپردازد. این رمان به خاطر مطالب جنسی بیپرده و حمله به حجاب مورد نقد قرار گرفت. همچنین، نمایشنامهای فرانسوی از این رمان با نام دوست داشتم مصری باشم نوشته شده است که ابتدا در فرانسه و سپس در مصر اجرا شد.
رمان چهارم او نادی السیارات است که در سال ۲۰۱۳ منتشر شد. داستانش حول اتفاقات دههٔ چهل قرن پیش میگذرد؛ زمانی که اولین اتومبیلها وارد مصر شد. وی در این رمان به موضوعات انسانی مثل کرامت، آزادی و عدالت میپردازد.
جدیدترین رمان وی جمهوریه کان در سال ۲۰۱۸ منتشر شد. این رمان که دربارهٔ انقلاب اخیر مصر است، اجازهٔ چاپ در مصر را نیافت و در نتیجه چاپ آن را «دارالآداب» بیروت برعهده گرفت. عنوان این رمان از مقالهای از اسوانی با عنوان «تسقط جمهوریه کان» گرفته شده است.
اسوانی در طول سالهای فعالیتش جوایزی کسب کرده است که برخی از آنها عبارتاند از:
- ۲۰۰۵: جایزهٔ رمان عربی باشرحیل (عربستان سعودی)؛
- ۲۰۰۵: جایزهٔ نبوغ ادبی کفافی (یونان)؛
- ۲۰۰۶: جایزهٔ جشنوارهٔ تولون (فرانسه)؛
- ۲۰۰۷: جایزهٔ فرهنگ از موسسهٔ دریای مدیترانهٔ ناپولی (ایتالیا)؛
- ۲۰۰۷: جایزهٔ گرینزان کافور (بزرگترین جایزهٔ ادبیات ترجمه) تورینو (ایتالیا)؛
- ۲۰۰۸: جایزهٔ فردریش روکرت (آلمان)؛
- ۲۰۱۰: جایزهٔ نوآوری جهانی از دانشگاه الینوی (آمریکا)؛
- ۲۰۱۱: جایزهٔ بلو متروپلیس (کانادا)؛
- ۲۰۱۲: جایزهٔ ادبی تیزیانو تیرزانی (ایتالیا)؛
- ۲۰۱۳: جایزهٔ آزادی بیان یوهان فیلیپ (آلمان).
اسوانی علاوه بر فعالیت در زمینهٔ ادبیات و داستاننویسی، در زمینهٔ سیاسی و اجتماعی نیز فعال است. وی قبل از روی کار آمدن السیسی در روزنامهها و جراید مختلف عربی از جمله مصری الیوم، الشروق و العربی مقاله مینوشت، اما در دوران ریاستجمهوری سیسی از نوشتن منع و به اتهام توهین به مقامات ارتش و ساختار حکومت به دادگاه فراخوانده شده است. در حال حاضر، مقالات وی در سایت دویچهولهٔ آلمان منتشر میشود.
وی خواهان برقراری دموکراسی در مصر است و در طول حیاتش با دیکتاتوری حاکم بر مصر مبارزه کرده است. در زمان حاکمیت مبارک جزو منتقدین وی بود و از روی کار آمدن مرسی حمایت کرد. اما با به قدرت رسیدن مرسی و قدرت گرفتن اخوان و تندروهای سلفی، جزو مخالفین مرسی و حامیان سیسی شد و بعدها به دلیل سرکوبگریهای سیسی، به دستهٔ معارضین پیوست. وی اعتقاد دارد که مصر بین دیکتاتوری ارتش و دیکتاتوری سلفی قرار گرفته است؛ در هر دوره نوبت به یکی از آنها میرسد تا بر مصر حاکم بشوند.
برخی از آثار سیاسی اجتماعی علاء اسوانی عبارتاند از: لماذا لا یثور المصریون (۲۰۱۰)، هل نستحق الدیموقراطیه (۲۰۱۱)، مصر علی دکه الاحتیاطی (۲۰۱۱)، هل اخطات الثوره المصریه (۲۰۱۲) و من یجرء علی الکلام؟ (۲۰۱۶).
بخشی از کتاب انجمن منتشران رهبر
چرا آقا؟؟؟
چرا آقای عبدالتواب؟! نه اولین بارت بود و نه آن اتفاق برایت غافلگیرکننده. بعدش، آن جوان باادب و مهربان بود. تو بودی که به طرفش رفتی. وقتی دیدی با دوربین روی دوشش از اتوبوس پیاده میشود، از آرامشش خوشت آمد، سعی نداشت مثل بقیه جلب توجه کند. تو بودی که نزدیکش شدی، سلام کردی و گفتی که جوانی مصری هستی و دوست داری با او آشنا بشوی. آن لحظه چشمان آبیاش از تعجب برق زد و سپس لبانش از روی خوشآمدگویی به لبخند باز شد. لبخندی که خالی از شک و تردید نبود. تردیدی که با زبان چرب و نرمت به یک چشمبههمزدن آن را از بین بردی. آیا با او در رستوران خوش نگذشت؟! گرم گفتوگویی طولانی شدید و بعد از شام تو را برای نوشیدنی دعوت کرد. مثل دوستی قدیمی سفرهٔ دلش را برایت باز کرد. فهمیدی در بیمارستان بوستن کار میکند. به او از دیپلم تجارتت گفتی و وقتی حقوقت را به دلار برایش حساب کردی، در ابتدا باور نمیکرد و وقتی روی حرفت پافشاری کردی، خیلی خندید تا جایی که تو هم نتوانستی جلوی خودت را بگیری و با او خندیدی.
اگر علتش آن چیزی است که مأمور آسانسور هتل گفت؟ او خانهٔ پرش فقط یک خدمتکار است. آیا برای تو مهم است که خدمتکارها دربارهٔ تو چه فکری میکنند؟ با وجود این چه اتفاقی در اتاق افتاد؟
حجم
۱۰۴٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۵۱ صفحه
حجم
۱۰۴٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۵۱ صفحه
نظرات کاربران
به کسانی که علاقمند به ادبیات داستانی امروز جهان عرب هستند به شدت این مجموعه داستان رو توصیه میکنم. یه نویسنده مصری که تداعی گر داستان نویسان امریکایی است اما به شدت به بافت شهری و معاصر مصر که فضای