محمد باقر مجلسی
زندگینامه و معرفی کتابهای محمدباقر مجلسی
علامه محمدباقر مجلسی (Mohammad-Baqer Majlesi) معروف به علامه مجلسی دوم، از محدثان برجستهی شیعه قرن یازدهم هجری بود. وی در اصفهان متولد شد و آثار زیادی مانند «بحارالانوار» را تألیف کرد که تأثیر زیادی بر احیای حدیث در شیعه داشت. مجلسی علاوهبر فعالیتهای علمی، در عرصهی سیاسی و اجتماعی نیز نقش مؤثری ایفا کرد و شیعه را در دوران صفویه تقویت کرد. او به زهد و سادهزیستی معروف بود و در زمینهی ترویج علم و آموزههای دینی در میان مردم تلاشهای بسیاری کرد.
بیوگرافی محمدباقر مجلسی
کمتر کسی را میشناسیم که نام علامه مجلسی را لااقل برای یکبار نشنیده باشد. فقیهی که بحارالانوار و حلیه المتقین تنها گوشهای از آثار اوست. علامه مجلسی در سال ۱۰۳۷ در اصفهان متولد شد. پدرش محمدتقی مجلسی، شاگرد شیخ بهایی بود و از علمای زمان خود به شمار میرفت. علاوهبر این مادرش نیز فرزند صدرالدین محمد عاشوری بود. دربارهی نام مجلسی و اینکه چرا چنین شهرتی داشتهاند روایات مختلفی وجود دارد. برخی گفتهاند به این دلیل مجلسی نامگرفتهاند که جد آنان مجالس پرشوری داشت. برخی نیز معتقد بودند به دلیل تخلص «مجلسی» در اشعار جد ایشان بوده است. البته عدهای هم میگویند که چون محمدتقی در روستایی با همین نام میزیسته است، این خاندان را مجلسی نامیدهاند.
علامه مجلسی در خانوادهای رشد پیدا کرد که ازهرجهت وی را برای یادگیری علوم دینی آماده کرد. او نیز در این زمینه بسیار مشتاق و تشنهی یادگیری بود. در مدتزمان کوتاهی فقه و کلام و اصول را یاد گرفت و در ۱۳ سالگی از ملاصدرا اجازهی روایت گرفت. پس از آن نیز نزد عالمان زمان خود به تحصیل و یادگیری پرداخت.
البته پیش از آنکه به سن ۱۳ سالگی برسد، و در زمان طفولیت نیز مشتاق رسیدن به درجات بالا بود. گویا از همان ابتدا در خود دیده بود که روزی نامش در تاریخ ثبت خواهد شد. خودش در جایی گفته است: «الحمدلله ربالعالمین که بنده در سن ۳ سالگی همۀ اینها را میدانستم؛ یعنی خدا، نماز و بهشت و دوزخ و نماز شب میکردم و در مسجد صفا، نماز صبح را به جماعت میکردم و اطفال را نصیحت میکردم، به آیت و حدیث، بر تعلیم پدرم...»
علامه مجلسی به درجات بالای فقه نائل آمد و در عین همکاری با حاکمان، آنها را بسیار نصیحت میکرد و در تلاش بود تا راه درست را نشان آنها دهد. وی حتی در کتابی با نام «عینالحیات» که به زبان فارسی نوشته شده است بابی را به احوال سلاطین و معاشرتکردن با آنها اختصاص داده است. او در این کتاب دربارهی عدل پادشاهان و ظلم ظالمان نوشته است. کتاب که محوریت اخلاقی دارد، در فصل مذکور نیز به اخلاق پادشاهان میپردازد و شاهان و درباریان را از کارهایی مانند بادهگساری، کبوتربازی و فساد منع میکند. مسائلی که در دربار بسیاری از سلاطین وجود داشت و کسی نمیتوانست چیزی بگوید و اعتراضی کند، به دست علامه مجلسی از بین رفت. مقام وی تا آنجا بالا رفت که در سال ۱۶۸۷ میلادی شاه سلطان حسین صفوی او را بهعنوان «شیخالاسلام» برگزید و به او اختیار تام برای انجام تغییرات داد. این مقام در دوران صفوی بسیار بالا و مهم بود و پس از پادشاه میتوانست هرآنچه به نظرش درست میرسد اعمال کند. کمتر شخصی میتوانست در آن زمان به این درجه نائل آید. اعطای این عنوان، نشان میدهد که نفوذ علامه مجلسی در دستگاه صفوی تا چه حد بود و شاهان صفوی بسیاری وی را قبول داشتند.
مجلسی پس از اینکه عنوان شیخالاسلامی را دریافت کرد به انجام تغییرات زیادی دست زد. او با صوفیگری بهشدت مخالف بود و باعث ازبینرفتن این عقیده در میان شیعیان شد. همچنین بر این اعتقاد بود که فلسفه با اسلام تناقض دارد و نباید در کنار هم باشند. با قدرتی که داشت موفق شد عقلگرایی فلسفی را نیز حذف کند. علامه مجلسی به مذهب شیعه بیش از هر چیز پایبند بود. آوردهاند که وی باعث شیعه شدن تعداد بسیاری از سنیها شد.
او باوجود قدرتی که داشت در جایی عنوان کرد که برای پاسخ به پرسشگران خود حد وسط را انتخاب مینماید و ترجیح میدهد میانه را بگیرد. علامه مجلسی در زمان حیات خود تغییرات بسیاری انجام داد. بسیاری از سنتهایی که هماکنون در کشور ما و سایر ممالک شیعهنشین مرسوم شده است به دست وی تأسیس شد؛ مانند عزاداری برای اهلبیت. در واقع بسیاری او را پدر تشیع ایران میدانند و عبدالعزیز دهلوی معتقد بود شیعه را باید مذهب مجلسی دانست.
وی به حدی بر دربار شاهان تسلط داشت که هر دستوری میداد اجرا میشد. او دستور داد تمامی جامها و خمهای شراب برچیده شود و بساط عیاشی شاهان جمع شود. جالب این است که شاه نیز با وی هیچ مخالفتی نداشت و به خواستهی او تن میداد. این میزان همراهی و همکاری بین شاه و فقیه در کمتر سلسلهای وجود داشته است و علامه مجلسی را باید یکی از تأثیرگذارترین افراد در دورهی صفوی دانست. گویا این دوره با نام مجلسی گرهخورده است.
لارنس لاکهارت در کتابی با عنوان «انقراض سلسله صفویه و ایام استیلای افغانیها در ایران» مینویسد: «رابطهی مجلسی با شاه از روی جاهطلبی نبود، بلکه مبتنی بر انگیزهی دینی بود. شاه کمال متابعت در مطالب دینی از او داشت و در هر کاری همراهی مینمود. وی با دخالت در امور کشوری از رواج فساد، تباهی و بادهگساری، تاحدامکان ممانعت کرد.»
علامه مجلسی در طول عمر خود بیش از ۱۰۰ کتاب به زبان فارسی و عربی نوشت. او از جمله فقیهان و عالمانی بود که تلاش کرد بیشتر به زبان فارسی بنویسد و در واقع با این کار توانست فاصلهی بین زبان فارسی و فقهی که عربی بود را کاهش دهد و کتاب فقهی را برای مردم نیز قابلدرک و فهم کند.
درگذشت علامه مجلسی
این عالم بزرگ سرانجام در ۲۷ رمضان سال ۱۱۱۰ قمری درگذشت. او را در کنار مسجد جامع و نزدیک به خانهاش دفن کردند. مزار وی در کنار پدرش ملا محمدتقی مجلسی است. امروزه این مکان را «بقعه مجلسی» مینامند. در تقویم ایران هم روز ۳۰ مرداد ماه را به نام روز بزرگداشت علامه مجلسی نامگذاری کردهاند.
نظر افراد مشهور دربارهی محمدباقر مجلسی
علاوهبر اینکه علامه مجلسی نزد ایرانیان بسیار شناختهشده و مشهور بود، مستشرقین غربی نیز از وی بسیار نوشتند و او را بهعنوان چهرهای تأثیرگذار میشناختند. بهعنوانمثال اولین تاریخنگار غربی که از مجلسی سخن گفت سر جان ملکلم بود. نام او در تاریخ ایران بسیار آورده شده است. او در واقع مستشرقی حرفهای نبود و در قامت یک ژنرال انگلیسی به نگارش تاریخ ایران پرداخت. او در جلد اول کتاب خود با عنوان «تاریخ ایران» که در سال ۱۸۱۵ میلادی به چاپ رسید، نوشته است: « شاه سلطان حسین صفوی در تمام تصمیمات خود از رهنمودهای یکی از تاثیرگذارترین روحانیان مسلمان پیروی میکرد. این روحانی به قدری نفوذ داشت که چند روز پس از تاجگذاری شاه، او را مجبور کرد فرمانی صادر کند که نهتنها تمام شرابهایی را که از پدرش به ارث برده بود دور بریزد، بلکه حتی خمهای آلوده را بشکند. همین روحانی همچنین شاه را تشویق کرد که پیروان فرقههای مختلف، به ویژه صوفیان، را تحت تعقیب قرار دهد.»
ادوارد براون نیز که ایرانشناس معروفی است در کتاب خود از علامه مجلسی گفته است. او علامه را یکی از بزرگترین، مقتدرترین و متعصبترین مجتهدان دورهی صفویه نامیده است.
نگاهی به کتابها و آثار علامه محمدباقر مجلسی
بحارالانوار
شمار کتابهای علامه مجلسی همانطور که گفتیم به بیش از ۱۰۰ عنوان میرسد. اما برای معرفی مهمترین آثار علامه مجلسی میتوان به بحارالانوار وی اشاره کرد. این کتاب در واقع مفصلترین کتاب در زمینهی حدیث شیعه است. برخی حتی این کتاب را دایرةالمعارف حدیث شیعه هم مینامند. تألیف این کتاب به حدی سخت و زمانبر بود که علامه مجلسی برای گردآوری احادیث، از شاگردان خود نیز استفاده کرد. البته وی بر مراحل کتاب تسلط کامل داشت و نگارش آیات و احادیث برای عنوانهای طراحی شده و مشخصکردن هر کدام از احادیث برای مبحث مورد نظر، همگی برعهدهی خودش بود. شاگردانش فقط به جمعآوری این احادیث مشغول بودند. علامه مجلسی برای گردآوری احادیث مندرج شده در این کتاب شاگردانش را به شهرها و حتی کشورهای مختلف میفرستاد تا کتاب و نسخههای موجود را پیدا کنند، و با جمعآوری آنها به اطلاعاتی دستیافت که در کمتر کتابی میتوان آنها را پیدا کرد. گویا عمر علامه به پاکنویس کردن کتاب کفاف نداده و این کار بعد از وفات وی، توسط شاگردانش انجام شده است. در عصر و دورهثی علامه این کتاب در ۲۵ جلد منتشر شد، ولی اکنون در ۱۱۰ جلد به چاپ میرسد. چنین کتابی برای دوستداران آیات و احادیث بسیار ارزشمند است و میتوانند اطلاعات جامعی به دست بیاورند.
حلیه المتقین
کتاب دیگری که بسیار از آن گفته شده است «حلیه المتقین» است، به معنی زینت پرهیزکاران. کتاب را نشرهای مختلفی به چاپ رساندهاند و بسیار معروف است. حلیه المتقین دربارهی آداب و روش انجام کارها است. درواقع موضوع این کتاب دربارهی اخلاق و آداب و سنن اسلامی است که علامه مجلسی از منابع شیعه آنها را استخراج کرده و در ۱۴ فصل به رشتهی تحریر درآورده است. هر باب از این کتاب دربارهی جزئیات انجام امور توضیح میدهد و به روشهای صحیح آن کار میپردازد.
علامه مجلسی در مقدمهی این کتاب نوشته است: «جمعی از سالکان مسالک سعادت، و ناهجان مناهج متابعت اهلبیت رسالت، از این ذره حقیر التماس نمودند که رساله در بیان محاسن آداب که از طریقهی مستقیم ائمه طاهرین به سندهای معتبره به این قلیل البضاعه رسیده باشد، بر وجه اختصار تحریر نماید و به جهت عموم نفع، نسبت به اهل این دیار مضامین اخبار را در لباس لغت فارسی قریب الفهم به جلوه درآورد.»
قصههای پیامبران
مجموعهای با عنوان «قصههای پیامبران» نیز از علامه مجلسی برجایمانده است که هر جلد به یک یا چند پیامبر اختصاص دارد. این مجموعه به انتخاب و ویرایش رضا شیرازی انجام شده است و انتشارات «پیام محراب» آن را در سال ۱۳۹۸ به چاپ رسانده است. این کتابها شامل داستانها روایتهایی میشوند که از منابع معتبر و قابلاستناد برداشته شدهاند. خواننده میتواند هر کتابی را که دست میگیرد و شروع به خواندن میکند ارجاعات آن را نیز ببیند و از مستند بودن روایات و داستانها اطمینان حاصل کند. این کتابها شامل قصههایی از حضرت ابراهیم و لوط، حضرت ایوب، حضرت ادریس و... میشوند.