کتاب فرهنگ توصیفی روان شناسی
معرفی کتاب فرهنگ توصیفی روان شناسی
کتاب فرهنگ توصیفی روان شناسی نوشتهٔ فرانک برونو و ترجمهٔ مهشید یاسایی و فرزانه طاهری است. انتشارات ناهید این کتاب را منتشر کرده است.
درباره کتاب فرهنگ توصیفی روان شناسی
کتاب فرهنگ توصیفی روان شناسی، با هدف گسترش گنجینهٔ واژگان روانشناسی شما نوشته شده است. این کتاب فهرستی جامع از تمام اصطلاحات روانشناسی به دست نداده؛ مقصود نویسنده فقط ارائهٔ مجموعهای گزیده از واژههای کلیدی بوده است؛ اصطلاحاتی که بسیار به کار برده میشود. این اصطلاحاتِ کلیدی سنگبناهایی هستند که علم روانشناسی، عمارت خویش را بر آن بنا میکند. این اصطلاحات بارها در متون مقدماتی استاندارد و در کتابهای عام و گفتوگوهای روزمره به کار میرود. اگر این اصطلاحات کلیدی را بشناسید و آنها را درست به کار ببرید، آمادگی شما برای درک و کاربرد زبان روانشناسی از اغلب مردم بیشتر خواهد شد.
خواندن کتاب فرهنگ توصیفی روان شناسی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران آشنایی با واژهها و اصطلاحات روانشناسی عمومی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب فرهنگ توصیفی روان شناسی
«مجتمع یاختهای: (CELL ASSEMBLY)
تعریف: یک مجتمع یاختهای گروه فرضی یاختههای عصبی در مغز است که ساخت محرکی در جهان بیرون را به موجود زنده عرضه میکند. فرضیهای که دانلد او. هب مطرح کرد این بود که این مجتمعهای یاختهای بنیان عصبی حافظه و ادراکاند.
نمونه: فرض کنید به طرح یک مثلث نگاه میکنید. در ضمن، فرض کنید که این طرح را مثلث تشخیص میدهید. همین عمل ساده ادراک و تشخیص چگونه رخ میدهد؟ احتمالا در زمان شیرخوارگی قادر به این کار نبودهاید. یکی از طرق تبیین این مسئله این است که بگوییم بر اثر سابقه آشنایی شما با مثلث، ساختی عصبی در مغز شما تشکیل شده است. حالا فقط یک گوشه مثلث را در نظر میگیریم. فرض کنید گوشه ۱. گروه یاختههای عصبی موجود در مغز شما که به تشخیص گوشه ۱ اختصاص دارد یک مجتمع یاختهای است. برای گوشه ۲ هم یک مجتمع یاختهای و برای گوشه ۳ هم یک مجتمع یاختهای وجود دارد. برای اضلاعی هم که این گوشهها را به هم وصل میکند سه مجتمع یاختهای دیگر لازم است. این شش مجتمع یاختهای گروه بزرگتری را تشکیل میدهند که معرف یک مثلث کامل است و این گروه بزرگ زنجیره مراحل نام دارد.
پیوندها: روانشناس فیزیولوژیکی، دانلد او. هب نظریه مجتمع یاختهای را در سال ۱۹۴۹ با انتشار کتابش به نام سازماندهی رفتار (The Organization of Behavior) مطرح کرد. این کتاب تأثیری اساسی در تکوین نظریههای فیزیولوژیکی در زمینه ادراک، حافظه، و یادگیری داشت. این فکر که یاخته عصبی (ن ک: مدخل) خشت سازنده فرایندهای تفکر ماست جذابیت بسیار زیادی دارد. و فکر اینکه یاختههای عصبی با یاختههای عصبی دیگر رابطه تابعی دارند معقول مینماید. هب نخستین کسی بود که تا حدودی به دقت مطرح کرد که بنیان عصبی حافظه به احتمال چگونه کار میکند.
اخیراً هم این فرضیه مطرح شده است که تغییرات حاصل در اسید ریبونوکلئیک (آر.ان.اِی.) در هسته یک یاخته عصبی احتمالا بنیان عصبی اولیه را برای یادگیری ایجاد میکند. آر.ان.اِی.، ملکول ارگانیکی که قادر به رمزگردانی اطلاعات است، احتمالا دستورالعملهایی را که مورد استفاده یاخته عصبی است کنترل میکند تا انتقالدهندههای عصبی (ن ک: مدخل) مهم را بسازد. نمیتوان گفت که فرضیه آر.ان.اِی. حتماً با فرضیه مجتمع یاختهای هب تناقض دارد. این احتمال وجود دارد که تغییرات حاصل در آر.ان.اِی. بر اثر تجربه شکلگیری مجتمعهای یاختهای را کنترل کند.
محتوای نهفته: (LATENT CONTENT)
تعریف: بر طبق نظریه روانکاوی، محتوای نهفته رؤیا معنای واقعی آن رؤیاست؛ معنایی که در پشت محتوای آشکار یا سطحی رؤیا پنهان شده است.
نمونه: مردی خواب میبیند که به هنگام شب در فروشگاهی خالی محبوس شده است. ناگهان مانکنهای زن فروشگاه زنده میشوند و بر او هجوم میآورند. ظاهراً قصد دارند او را خفه کنند. در این موقع میفهمد که تفنگی در دست دارد و شروع به شلیک به طرف شکم مانکنها میکند. مانکنها هم یک به یک سر جای خود میایستند و دوباره به حالت بیجان قبلی درمیآیند. ولی شکمهایشان که مورد اصابت گلوله قرار گرفته بزرگ و برآمده شده است.
محتوای آشکار این رؤیا همان وقایعی است که در رؤیا اتفاق افتاده و شامل فروشگاه خالی، مانکنهای زن و باقی قضایاست. از دیدگاه روانکاوی، محتوای نهفته رؤیا حاکی از احساس خصومت مرد نسبت به زنان است. شاید بتوان این رؤیا را چنین تعبیر کرد: این مرد از زنان میترسد و احساس میکند که نحوه زندگیش را آنها کنترل میکنند. او ناخودآگاهانه باور دارد که اگر بتواند از آلت تناسلیش (یعنی تفنگ) به نحوی تهاجمی استفاده کند (یعنی شلیک به طرف شکم زنها)، میتواند آنها را حامله و از آنان سلب قدرت کند. میتوان این فرضیه را مطرح کرد که این رؤیا تجلی میل به تجاوز است. البته با یک رؤیا نمیتوان با اطمینان چنین تعبیر و تفسیرهایی کرد. این کار باید با استفاده از چندین رؤیا و اطلاع از رفتار بیمار در زندگی واقعی انجام گیرد.
پیوندها: فروید معتقد بود که هررؤیایی محتوایی نهفته دارد که با افکار ناخودآگاه ارتباط دارد. هدف محتوای آشکار این است که «خود» را در برابر آگاهی از خویش حفظ کند. بدین ترتیب که رؤیا را به نحوی تغییر میدهد که بیآنکه به عزت نفس شخص خدشهای وارد شود هیجاناتش فروکش کند.
یونگ با نظر فروید مخالف بود. یونگ معتقد بود که هدف از تصاویر رؤیا بیان معناست نه پنهان کردن آن. در رؤیا اصل بر این است که یک تصویر ارزشی برابر هزار کلمه دارد. نمادهای رؤیا ابداً معنای رؤیا را پنهان نمیکنند؛ نمادها معنا را بیان میکنند. مثلا، اینکه مرد نمونه بالا در رؤیای خود به نحوی تهاجمی تفنگ را به کار میگیرد حاکی از نحوه تلقی او از آلت تناسلیش است: آلت تناسلیش اسلحهای است علیه زنان. توجه داشته باشید که فروید و یونگ هردو احتمالا اسلحه را در این رؤیا به آلت تناسلی تعبیر میکنند، ولی تفاوتشان در این است که فروید میگوید تفنگ انتخاب شده تا این واقعیت را که مرد آلت تناسلیش را در خواب میبیند پنهان کند. یونگ میگوید که انتخاب تفنگ درواقع برای بیان نظر مرد درباره آلت تناسلیش است.
محرک: (STIMULUS)
تعریف: مفهوم محرک یکی از کلیترین و گستردهترین مفاهیمی است که در روانشناسی پیدا شده است. این مفهوم بار معنایی سنگینی دارد و به طرق مختلفی به کار میرود. اولا، محرک به کلیترین معنی به هرگونه نوسانی در نظام انرژی گفته میشود که پاسخی را در موجود زنده برانگیزد. ثانیآ، محرک عبارت است از نوسان در منبع انرژی خارجی (مثلا روشنایی، صدا) که قادر است یک اندام گیرنده را تحریک کند (مثلا چشم، گوش داخلی). ثالثآ، یک محرک ممکن است در موجود زنده نهان باشد، مثلا فکر، مفهوم یا آرزویی که ممکن است محرک عمل شود. رابعاً یک محرک ممکن است ابتدا پاسخ باشد؛ به این معنا که محرکی پاسخی ایجاد کند و آن پاسخ برای پاسخ بعدی محرک شود و به همین ترتیب. این امر غالباً در زنجیره رفتار پیش میآید مثل موقعی که فرد حروف الفبا را ازبر میخواند.
نمونه: شدت نور ناگهان در اتاقی زیاد میشود و مردمک چشمهای فرد به طور غیرارادی با انقباض و ممانعت از ورود نور زیاد به داخل شبکیه واکنش نشان میدهد که به آن بازتاب مردمک میگویند. تغییر در میزان نور محرک محسوب میشود.
پیوندها: جان واتسون (ن ک: مدخل) امیدوار بود که با علمیترشدن روانشناسی پاسخها هم براساس خواص شناختهشده محرکها دقیقاً قابل پیشبینی باشد. این جریان منجر به تفکری در روانشناسی رفتارگرا شد که به روانشناسی محرک ـپاسخ (S-R) معروف است؛ در این تفکر موجود زنده کم و بیش چون دستگاه یادگیری تلقی میشود. امیدهای اولیه واتسون با گذشت زمان رنگ باخته است. همانطور که از تعریف بالا پیداست، سادهانگاری است اگر محرک را صرفاً نوسانی بدانیم که در انرژی وارد بر اندام گیرنده ایجاد میشود. با پیچیدهترشدن مفهوم محرک، یافتن روابط تابعی روشن و ساده بین محرکها و رفتار، به وسیعترین معنی کلمه، غیرممکن است.
مفهوم محرک معانی متعددی دارد، اما معنایش این نیست که این مفهوم کلیتر از آن است که فایدهای داشته باشد. برعکس، مفهوم محرک در روانشناسی مفهومی محوری و استوار است.»
حجم
۱٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۳۸۴
تعداد صفحهها
۳۷۱ صفحه
حجم
۱٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۳۸۴
تعداد صفحهها
۳۷۱ صفحه