دانلود و خرید کتاب فدر یا شوهر متمول استاندال (ماری آنری بیل) ترجمه مریم خراسانی
تصویر جلد کتاب فدر یا شوهر متمول

کتاب فدر یا شوهر متمول

معرفی کتاب فدر یا شوهر متمول

کتاب فدر یا شوهر متمول نوشتهٔ استاندال (ماری آنری بیل) و ترجمهٔ مریم خراسانی است و گروه انتشاراتی ققنوس آن را منتشر کرده است. این کتاب از مجموعهٔ پانارومای نشر ققنوس است.

درباره کتاب فدر یا شوهر متمول

فدر مردی هنرمند و کمی متزلزل است. او رفتاری غریب و عاداتی عجیب دارد. تصمیماتی دردسرساز می‌گیرد که باعث مشکلاتی با خانواده‌اش می‌شود. این داستان نیمه‌بلند شما را با یکی از شخصیت‌های مشهور در ادبیات فرانسه آشنا می‌کند.

سبک این کتاب رئالیسم فرانسویِ قرن نوزدهمی است و شما با خواندن آن با این سبک و سیاق بیشتر آشنا می‌شوید.

خواندن کتاب فدر یا شوهر متمول را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات فرانسه پیشنهاد می‌کنیم.

درباره استاندال

هانری (آنری) بِیل در ۲۳ ژانویهٔ ۱۷۸۳ در خانواده‌ای سرمایه‌دار و مرفه در گرنوبل به دنیا می‌آید. در هفت‌سالگی مادرش هنگام وضع حمل جان می‌سپارد. او که دانشجویی ممتاز است، رتبهٔ نخست ادبیات را در دانشکدهٔ مهندسی گرنوبل از آن خود می‌کند و سپس در ریاضیات نیز موفقیت‌هایی به دست می‌آورد. اواخر سال ۱۷۹۹ به پاریس کوچ می‌کند و در وزارت جنگ تحت ریاست یکی از پسرعموهایش مشغول کار می‌شود. سپس به ارتش فرانسه در ایتالیا می‌پیوندد و در کمال شگفتی و حیرت، ایتالیا را کشف می‌کند. در بازگشت به پاریس به محافل اشرافی راه می‌یابد، با این امید جاه‌طلبانه که در مشاغل بانکی کسب ثروت کند، همزمان برای تئاتر هم مطلب می‌نویسد. عاشق هنرپیشه‌ای می‌شود به نام ملانی گیلبرت اما وقتی ملانی او را در سال ۱۸۰۶ ترک می‌کند، این بار در پروس به ارتش ملحق می‌شود و در شهر کوچک استاندال اقامت می‌گزیند. چند سال بعد به پاریس بازمی‌گردد و در آن‌جا زندگی درخشانی را سپری می‌کند و با آنژِلین بُرِتِر خواننده رفاقتی به هم می‌زند. دوباره پس از اقامت کوتاهی در ایتالیا به ارتش ناپلئون در روسیه می‌پیوندد و در عقب‌نشینی نیروها شرکت می‌کند, و در نهایتِ یأس و افسردگی شاهد سقوط ناپلئون می‌شود. به میلان می‌رود و هفت سالی آن‌جا می‌ماند. در سال ۱۸۱۷ در کمال بی‌اعتنایی به آن حجم عظیم وقایعِ پشت‌سرنهاده، کتاب تاریخ نقاشی در ایتالیا را چاپ می‌کند، که از چند سال قبل مقدمات نگارش آن را فراهم کرده بوده است. پس از آن، او که زندگی احساسی پرشور و آشفته‌ای دارد، رساله‌ای فلسفی به رشتهٔ تحریر درمی‌آورد به نام از عشق؛ شرح دقیق و کامل تمامی احساساتی که میلی قوی به نام عشق را برمی‌سازند. کمی بعد در ایتالیا به خاطر عقاید جمهوری‌خواهانه‌اش احساس ناامنی می‌کند و ناچار به ترک میلان می‌شود، و به پاریس برمی‌گردد, در هیئت مردی شیک‌پوش، عالم‌نما و متظاهر. در سال ۱۸۲۳ راسین و شکسپیر را چاپ می‌کند که با استقبال خوبی مواجه نمی‌شود، این کتابِ نظری که همسنگ مقدمهٔ نمایشنامهٔ کرامولِ ویکتور هوگو است، مانیفست مکتب رمانتیسم را پی می‌ریزد. سال بعد دلدادهٔ کنتس کلمانتین کوریال می‌شود. پس از جدایی‌شان در سال ۱۸۲۷ اولین رمانش، ارمانس را می‌نویسد تا جان ملولش را تسکین دهد. مخاطبان روی خوشی به این رمان نشان نمی‌دهند. پس از این‌که کنسول تریئست می‌شود، سرخ و سیاه را به پایان می‌رساند و زندگی ژولین سورل بلندپرواز و جاه‌طلب که روی چوبهٔ دار تمام می‌کند در سال ۱۸۳۰ به بازار می‌آید. سپس به مقام کنسولی در چیویتاوکیا گمارده می‌شود و چون زندگی در آن‌جا کسالت‌بار است، روزهای زیادی را در رم می‌گذراند و در آن‌جا مقدمات نگارش داستان‌های ایتالیایی را آماده می‌کند. در سال‌های بعد لوسین لووِن و اتوبیوگرافی‌اش زندگی هانری برولار را می‌نویسد. در بازگشت به پاریس، طی پنجاه روز صومعهٔ پارم را خلق می‌کند؛ چشم‌انداز سترگ سیاسی و عاشقانه‌ای بر بستر تاریخی لشکرکشی ارتش ناپلئون به ایتالیا. در بازگشت به ایتالیا برای انجام دادن مأموریتی، اولین حملهٔ قلبی به او دست می‌دهد. بیمار و رنجور به پاریس بازمی‌گردد و در ۲۳ مارس ۱۸۴۲ فوت می‌کند. پیکرش را در قبرستان مونمارتر دفن می‌کنند.

بخشی از کتاب فدر یا شوهر متمول

«فِدِر، از جوانان رعنا و خوش‌سیمای مارسی، در هفده‌سالگی از خانهٔ پدری طرد شد، او مرتکب خطایی نابخشودنی شده بود؛ عقد کردن زنی از هنرپیشه‌های «گران تئاتر». پدرش آلمانی‌ای مقید به شئونات اخلاقی بود و تاجری بسیار ثروتمند که سال‌ها پیش از این در مارسی رحل اقامت افکنده بود، روزی بیست بار به ولتر و طنز فرانسوی لعنت می‌فرستاد، و شاید آنچه بیش از همه در ازدواج عجیب پسرش به دلش سنگین می‌آمد گفته‌های سبکسرانهٔ پسرش به سبک و سیاق فرانسوی‌ها بود که با واگویی آن‌ها سعی داشت ازدواجش را توجیه کند.

گرچه فدر در دویست‌فرسخی پاریس به دنیا آمده بود، به تبعیت از مد زمانه، تجارت را علناً تحقیر می‌کرد، ظاهراً از آن رو که تجارت حرفهٔ پدرش بود، و در وهلهٔ بعد، از آن‌جا که با دیدن چند تابلوی خوب قدیمی در موزهٔ مارسی حظ وافری می‌برد، و برخی از تابلوهای مزخرف مدرن، که دولت حواله‌شان می‌دهد به موزه‌های شهرستان‌ها، نفرتش را برمی‌انگیخت، امر به او مشتبه شده بود که هنرمند است. یگانه خصلتی که او را شبیهِ هنرمندی واقعی می‌کرد خوار و حقیر شمردن پول بود، و این نفرت بیشتر از آن روی بود که از کار اداری و گرفتاری‌های شغلی پدرش احساس انزجار می‌کرد: تنها زحمت‌ها و دردسرهای مشهود آن را می‌دید. فدرِ پدر، که همیشه علیه خودپسندی و سبکسری فرانسوی‌ها داد سخن می‌داد، به‌شدت حواسش بود جلوی پسرش دستش رو نشود، خاصه آن زمان که شرکایش پس از سامان دادن چند معاملهٔ آبدار, که از ذهن این آلمانی پیر تراوش کرده بود، می‌آمدند تا سهمش را بدهند و در این حال کلی تعریف و تمجید نثارش می‌کردند و او از شادی خودپسندانه‌ای که این تملق‌ها در او برمی‌انگیخت در پوست خود نمی‌گنجید. آنچه خشم این آلمانی پیر را برمی‌انگیخت آن بود که, با وجود موعظه‌های اخلاقی او، شرکایش سود حاصله را فوراً صرف عیش و عشرت در خانه‌های ییلاقی‌شان در خارج از شهر، بازی درخت عشق و دیگر لذت‌های جسمانی می‌کردند. برای او, که در پستوی دکانش خودش را حبس می‌کرد، یک جلد کتاب فلسفی و پیپی گنده جایگزین تمام لذات دنیوی می‌شد، و این‌چنین بود که ثروتی چندمیلیونی به هم زد.

وقتی فدر عاشق آمِلی بازیگر جوان هفده‌ساله‌ای شد که تازه کنسرواتوار را تمام کرده و در نقش ملوان کوچولو خوش درخشیده بود، فقط دو کار ازش برمی‌آمد: اسب‌سواری و نقاشیِ پرتره‌های مینیاتوری. پرتره‌هایش شباهتی تکان‌دهنده با مدل داشتند، و نمی‌توانستی منکر این قابلیت خاص بشوی. تنها امتیازی که می‌توانست ادعاهای هنری آفرینندهٔ اثر را اثبات کند، این بود که پرتره‌ها همیشه بسیار زشت بودند و شباهتشان وقتی به چشم می‌آمد که نقایص جسمی مدل را به شکلی اغراق‌آمیز برجسته می‌کردند.

میشل فدر، مدیر بسیار سرشناس شرکت میشل فدر و شرکا، تمام روز در ستایش برابری ذاتی انسان‌ها سخن می‌راند، اما هرگز نتوانست از سر تقصیر پسر یکی‌یکدانه‌اش که با هنرپیشه‌ای درجه دو وصلت کرده بود بگذرد. مشاور حقوقی شرکت, که مسئول به اجرا گذاشتن سفته‌های بی‌محل مشتریان شرکت بود، به گوش او رساند که ازدواج پسرش تنها با شهادت یک کشیش فرقهٔ کبوشی اسپانیایی رسمیت یافته است (در جنوب فرانسه هنوز کسی زحمت رفتن به شهرداری برای ثبت ازدواج را به خود نداده بود)؛ میشل فدر، متولد نورمبرگ و کاتولیکی متعصب، مثل تمام بایرنی‌ها، هر پیوند ازدواجی را که مطابق شعایر مسیحی منعقد شده باشد فسخ‌نکردنی می‌شمرد. این فیلسوف‌مآب آلمانیِ بسیار ازخودراضی وقتی دریافت ضرب‌المثلی دربارهٔ او در مارسی ورد زبان‌ها شده است، آزرده‌خاطر شد:

«مایه‌دارِ بایرن، جناب فدر،

واسه ملوان کوچولو شده پدرشوهر.»

او که خود را آماج این سوءقصد تازهٔ طنز فرانسوی می‌دید اعلام کرد, مادامی که در قید حیات است، خوش ندارد چشمش به پسرش بیفتد. بعد هم برای پسرش هزاروپانصد فرانک فرستاد و به او امر کرد که دیگر هرگز دوروبر او آفتابی نشود.

فدر با دیدن هزاروپانصد فرانک از شادی به هوا جستی زد. با تحمل زحمات و مشقتی توصیف‌ناپذیر خودش هم موفق شد مبلغی تقریباً به همان اندازه جور کند، و فردای آن روز عازم پاریس شد، و به مرکز تفکر و تمدن رفت، به اتفاق ملوان کوچولو که از دیدار دوبارهٔ پایتخت و دوستانِ کنسرواتوار ذوق‌زده شده بود.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۲۷٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۴۳ صفحه

حجم

۱۲۷٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۴۳ صفحه

قیمت:
۴۲,۰۰۰
تومان