دانلود و خرید کتاب ایام بی شوهری نسترن رها
تصویر جلد کتاب ایام بی شوهری

کتاب ایام بی شوهری

معرفی کتاب ایام بی شوهری

کتاب ایام بی شوهری نوشتهٔ نسترن رها است. گروه انتشاراتی ققنوس این رمان معاصر ایرانی را روانهٔ بازار کرده است.

درباره کتاب ایام بی شوهری

رمان ایام بی‌شوهری روایتی اجتماعی و عاشقانه از زندگی زنی به نام «مهتاب» در جامعه‌ای سنتی و مردسالار است. این اثر به بررسی مسائلی مانند تنهایی، تجرد، روابط عاطفی و چالش‌های زنان در مسیر استقلال و خودیابی می‌پردازد. شخصیت اصلی این داستان، در زندگی خود با تنهایی عمیقی روبه‌رو است و به‌دنبال یافتن معنای زندگی و جایگاه خود در جامعه است. این رمان چالش‌ها و محدودیت‌های زنان مجرد در جامعهٔ سنتی را به تصویر می‌کشد. مهتاب در جست‌وجوی عشقی واقعی و پایدار است، اما با موانع و آسیب‌هایی در این مسیر روبه‌رو می‌شود. نسترن رها در این اثر شخصیت‌های واقعی و جذابی را خلق می‌کند و خواننده را با چالش‌های عاطفی و اخلاقی خود همراه می‌کنند؛ همچنین با فضاسازی دقیق و با نوشتن جزئیات دقیق، تصویری واقعی از زندگی زنان در جامعه‌ای سنتی ترسیم می‌کند. این نویسنده در رمان «ایام بی‌شوهری» با زبانی روان، داستانی خواندنی و دلنشین را برای خواننده خلق می‌کند. تمام محتوای کتاب، در ذهن نویسنده می‌گذرد و بدون توالی زمانی بیان می‌شود. نویسنده از آرزوها، حسرت‌ها، افکار و خاطراتش در تمام مراحل زندگی می‌گوید؛ در واقع نسترن رها، دردها و درمان‌هایش را در قالب داستان به مخاطب نشان می‌دهد.

خواندن کتاب ایام بی شوهری را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران رمان ایرانی و علاقه‌مندان به داستان‌های اجتماعی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب ایام بی شوهری

«انگار لولو شده‌ام. همسایه‌ها با ترس به من سلام می‌کنند، با ترس از کنارم می‌گذرند و بچه‌ها سلام می‌دهند و صدایشان شبیه اکو مدام در گوش‌هایم تکرار می‌شود، اما هنوز چقدر پسرها مرا دوست دارند، وقتی می‌فهمند تنها زندگی می‌کنم. و من در را قفل می‌کنم، قفل می‌کنم، قفل می‌کنم.

مریض شده‌ام. لورازپام قطع شده، بیش از یک هفته است. اما من مریض شده‌ام. از دست ساعت، از دست سر و صدا، از دست بدن خسته‌ام. نمی‌دانم چه مرگم است. روی تخت افتاده‌ام و تا صبح به سقف نگاه می‌کنم.

به مؤسسه می‌روم. صدای خودم هم اکو می‌شود. همه چیز را نارنجی می‌بینم، ولی کار می‌کنم، کار می‌کنم، کار می‌کنم. ساعت شش رسیده است. به خانه می‌روم. توی تاکسی همه چیز را نارنجی می‌بینم. خیابان را نارنجی می‌بینم، آسمان را نارنجی می‌بینم. توان ندارم از تاکسی تا خانه پیاده بروم، اما رسیده‌ام به خانه. در را باز می‌کنم و دو تا می‌شوم سر به سجده. قلبم امانم را بریده است و برای اولین بار ترس مرا می‌گیرد و برای اولین بار می‌فهمم یک زن تنهایم و برای اولین بار تنهایی را با همه وجودم حس می‌کنم.

نیم‌خیز خودم را به تلفن می‌رسانم. به قدر کافی ایران‌چک دارم. می‌خواهم زنگ بزنم کسی مرا به بیمارستان برساند، اما همه تلفن‌هایی که می‌شناسم اشغال است. زنگ می‌زنم به آژانس. می‌ترسم تنها به بیمارستان بروم. با آژانس به خانه مادر می‌روم. مادر رنگم را که می‌بیند انگار همه چیز را می‌فهمد. کمکم می‌کند روی تخت بخوابم. چراغ‌ها را خاموش می‌کند و من چقدر به این آرامش نیاز داشته‌ام. به این سکوت. به چراغ‌های خاموش. به حضور دیگری در خانه. بدون هیچ توقعی. مثل بچگی‌هایم بی‌هیچ دغدغه‌ای به خواب می‌روم.

صبح در خانه مادر مثل کودکی آسوده بیدار می‌شوم. صبحانه می‌خورم و مادر بدرقه‌ام می‌کند که به مؤسسه بروم. دیگر هیچ جا نارنجی نیست. دیگر صداها اکو ندارند...»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۱۸٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۸۵ صفحه

حجم

۱۱۸٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۸۵ صفحه

قیمت:
۵۹,۰۰۰
تومان