کتاب آقای سفیر
معرفی کتاب آقای سفیر
کتاب آقای سفیر نوشتهٔ محمدمهدی راجی است. نشر نی این کتاب را منتشر کرده است؛ گفتوگو با «محمدجواد ظریف» (سفیر پیشین ایران در سازمان ملل متحد).
درباره کتاب آقای سفیر
کتاب آقای سفیر حاوی گفتوشنود محمدمهدی راجی با «محمدجواد ظریف» (سفیر پیشین ایران در سازمان ملل متحد) است. ظریف در خانوادهٔ تاجر و مذهبی و سنتی و در سال ۱۳۳۸ در تهران به دنیا آمد. گفته شده است که دبستان و دبیرستان «علوی»، استعداد سخنوری او را شکوفا کرد. او مانند بسیاری دیگر از محصلان این مجموعهٔ دینی ـ آموزشی، به سیاست روی آورد. پیش از پایان تحصیلات دبیرستان راهی آمریکا شد و پس از اتمام کالج، به تحصیل در رشتهٔ کامپیوتر پرداخت. در آمریکا به انجمن اسلامی دانشجویان ایرانی شمال آمریکا در برکلی پیوست. پس از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ رشتهٔ روابط بینالملل را برای ادامهٔ تحصیل انتخاب کرد. در همان ایام تحصیل ابتدا به ضرورت ماههای اول انقلاب در کنسولگری ایران در سانفرانسیسکو و سپس بهصورت کارمند محلی و بعدها در قامت دیپلماتی تمامعیار فعالیت دیپلماتیک خود را تا مقام سفارت در نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد در نیویورک دنبال کرد. مصاحبهٔ محمدمهدی راجی با محمدجواد ظریف که به صورت کتاب منتشر شده، بیوگرافی کاملی به حساب میآید که زیروبم زندگی شخصی، سیاسی و کاری این دیپلمات مشهور ایرانی را نشان میدهد. مباحث کتاب آقای سفیر بهدلیل قرارگرفتن بر بستر پر فرازوفرود سیاست خارجی ایران و نیز بازخوانی صادقانهٔ کامیابیها و ناکامیهای محمدجواد ظریف در جایگاه دانشی و تجربی مشرف بر گذشته و حال او، میتواند برای دانشجویان روابط بینالملل و علاقهمندان به حوزهٔ سیاست خارجی ایران جذاب و مفید باشد.
خواندن کتاب آقای سفیر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران علوم سیاسی و روابط بینالملل و قالب مصاحبه و زندگینامه پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب آقای سفیر
«شما در صحبتهایتان از عقلانیت در سیاست خارجی بهعنوان شرط موفقیت سخن گفتید. بسیاری معتقدند این نقد به رویکرد سیاست خارجی ایران وجود دارد که اساساً در ارتباط با اجرای اصول، اهداف و ارزشها از طرفی و درک واقعیتها از طرف دیگر، متوازن عمل نمیکند.
بله. بنده معتقدم اجرای سیاست خارجی در چند سال اخیر، بسیار نادرست بوده است. اما این به معنی غلطبودن اصول سیاست خارجی نیست. به نظر من، اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی از عقلانیت قابل توجهی برخوردار است. باید بکوشیم ارزشهای انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی بهعنوان هنجارهای پذیرفتهشده شناخته شوند. درواقع مدل ایران، مدلی باشد که دیگران بخواهند از آن استفاده کنند. این دقیقاً همان کاری است که امریکا انجام میدهد و همیشه در جایی موفق بوده است که توانسته ارزشهایش را جهانی کند. این به معنی آن نیست که ارزشهای امریکایی، ارزشهای خوبی هستند. اما موفقیت امریکا در حوزه سیاست خارجی از راه توپ و تانک نبوده، بلکه از راه جهانیکردن ارزشهایش بوده است. بنابراین اگر جمهوری اسلامی نیز بتواند چنین کاری را انجام دهد، حتماً موفق خواهد بود و میتواند در حوزه نفوذ جهانی، ایفای نقش کند. امام نیز بارها فرمودند که صدور انقلاب به معنی توپ و تانک و تفنگ نیست، بلکه به معنی صدور ارزشهاست. اگر توجه کنید رهبری نیز بارها همین دیدگاه را مطرح کردهاند. با این دیدگاه، صدور انقلاب مشکلی ندارد. اما همانطور که گفتم اجرای غلط سیاست خارجی، به معنی غلطبودن سیاست خارجی نیست. ما باید با دنیا ارتباطات معقولی داشته باشیم و دیدگاه روشنی را عرضه کنیم. از یکسو دیدگاههای ما نباید سادهلوحانه باشد و از سوی دیگر باید بر اساس واقعیتهای گذشته باشد. دیدگاه ما در ارتباط با کشورها، باید دیدگاهی واقعبینانه و مبتنی بر نیازهای امروز باشد. واقعبینانه، نه به معنی مکتب رئالیسم و از منظر یک تئوری، بلکه بر اساس واقعیات موجود جهانی. اکنون واقعیت این است که ما در رشتههای علوم انسانی مخصوصاً در حوزه روابط بینالملل که تخصص بنده است، ضعف و کمبود تئوری داریم. بهخاطر اینکه شرایط آنچنان عوض شده که هیچ تئوری کافی و پاسخگو نیست. درواقع باید بدانید که دیگر نمیتوان به قیمت منافع دیگران برای خود منفعت کسب کرد. از سوی دیگر نمیشود روی دوستیهای درازمدت نیز حساب کرد. باید مجموعه این واقعیتها، بلوکهای در حال شکلگیری مداوم، بلوکهای موقتی و ائتلافهای کوتاهمدت موضوعی را درنظر بگیرید. در این صورت ضرورت دارد تا با تمام کسانی که دیدگاه، اصول و منافع مشترک دارید، همکاری کنید. البته با هیچکس همپوشانی کامل منافع نخواهید داشت. اما تضاد قطعی منافع نیز ندارید. چون همه ما در دنیایی زندگی میکنیم که آینده آن با یک بمب هستهای میتواند از بین برود. روابط شما نه در همه موضوعات صفر و صد است و نه در همه موضوعات پنجاهـ پنجاه، بلکه یک طیف خاکستری است که باید آن را بر اساس دیدگاهها، اصول و منافعتان بهگونهای معقول تعریف و بر همان اساس نیز رفتار کنید. در این قبیل موارد، روابط با امریکای لاتین بسیار معقول و منطقی است. همچنین روابط با غرب نیز در بسیاری از حوزهها معقول و منطقی است. اما هیچکدام به معنی آن نیست که این رابطه، علیه آن رابطه است. دنیا آنقدر به هم وابسته است که تمام این روابط میتواند در خدمت دیگر روابط قرار گیرد. مشکل ما این است که اگر رابطه را صفر و صد نگاه میکنیم، آیا طرف مقابل نیز همانطور نگاه میکند یا قصد دارد در این حوزه خاکستری، بهرهبرداری خود را از روابط بکند؟ ما در بسیاری مواقع از روابطمان به این علت سرخورده میشویم که متوجه مقطعیبودن، موقتیبودن و حوزهایبودن ائتلافها نمیشویم. فکر میکنیم اگر با کشوری رابطه داریم، باید صددرصد در حمایت ما باشد. اگر با این دیدگاه وارد رابطه شوید و طرف مقابل واقعبینانهتر از شما وارد شود، خیلی ضرر میکنید. بسیاری از سوالاتی که راجع به اصول و مبانی سیاست خارجی ما مطرح میشود، درواقع بهدلیل اشتباهات مکرر ما در اجراست که باعث شده بعضی به این تصور برسند که شاید این اصول بهتر از این قابل اجرا نیست. بنابراین اصل سیاست و اصول را زیر سوال میبرند.»
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۳۸۴ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۳۸۴ صفحه