
کتاب مخمل و جین تن خانواده ات کن
معرفی کتاب مخمل و جین تن خانواده ات کن
کتاب مخمل و جین تن خانواده ات کن نوشتهی دیوید سداریس با ترجمهی پویان رجایی توسط بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه منتشر شده است. این اثر مجموعهای از روایتها و خاطرات طنزآمیز دربارهی خانواده، بزرگشدن، طبقهی اجتماعی و روابط انسانی است که با نگاهی تیزبین و شوخطبع به زندگی روزمرهی نویسنده و اطرافیانش میپردازد. سداریس با سبک خاص خود، جزئیات زندگی خانوادگی، تجربههای کودکی و نوجوانی، و برخوردهایش با آدمهای گوناگون را به تصویر میکشد و از خلال این روایتها، به موضوعات عمیقتری چون هویت، حسرت، تفاوت طبقاتی و جستوجوی جایگاه فردی اشاره میکند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب مخمل و جین تن خانواده ات کن
کتاب مخمل و جین تن خانواده ات کن اثری از دیوید سداریس است که با نگاهی طنزآمیز و گاه تلخ به خاطرات و تجربههای خانوادگی خود میپردازد. ساختار کتاب بر پایهی روایتهای کوتاه و اپیزودیک شکل گرفته و هر فصل به ماجرایی مستقل اما مرتبط با کلیت زندگی نویسنده و خانوادهاش اختصاص دارد. سداریس در این کتاب، با زبانی صمیمی و جزئینگر، از کودکی و نوجوانی خود در کارولینای شمالی، روابط پیچیده با والدین و خواهرانش، و مواجهه با مسائل اجتماعی و طبقاتی سخن گفته است. روایتها گاهی به گذشتههای دور و گاهی به لحظههای روزمره میپردازند و از خلال خاطرات خانوادگی، تصویری چندوجهی از جامعهی آمریکایی و دغدغههای فردی ارائه میدهند. طنز و شوخطبعی خاص سداریس، حتی در روایت تلخترین یا عجیبترین اتفاقات، به کتاب حالوهوایی متفاوت بخشیده است. این اثر نهتنها به روابط خانوادگی، بلکه به موضوعاتی چون حسرت، آرزوهای برآوردهنشده، تفاوتهای طبقاتی و تأثیر پول بر روابط انسانی نیز پرداخته است.
خلاصه داستان مخمل و جین تن خانواده ات کن
کتاب مخمل و جین تن خانواده ات کن مجموعهای از روایتهای شخصی دیوید سداریس دربارهی خانواده، بزرگشدن و تجربههای زیستهی اوست. نویسنده با نگاهی طنزآمیز و گاه انتقادی، خاطراتی از دوران کودکی و نوجوانی خود را بازگو میکند؛ از ماجرای خرید خانهی دوم و حسرت داشتن چیزی که هرگز به دست نیامد، تا رقابتهای خواهر و برادرها برای جلب توجه والدین و تلاش برای یافتن جایگاه در میان همسالان. سداریس در روایتهایش به جزئیات روابط خانوادگی، نقش والدین در شکلگیری شخصیت فرزندان، و تأثیر طبقهی اجتماعی بر آرزوها و رفتارها میپردازد. او با توصیف موقعیتهایی مانند مهمانیهای شبانه، سفرهای خانوادگی، یا حتی مواجهه با بستگان ثروتمند، به تفاوتهای طبقاتی و حسرتهای پنهان اشاره میکند. طنز تلخ و نگاه جزئینگر سداریس، روایتها را از سطح خاطرهنویسی صرف فراتر برده و به تأملی دربارهی هویت، حس تعلق و معنای موفقیت در جامعهی معاصر تبدیل کرده است.
چرا باید کتاب مخمل و جین تن خانواده ات کن را بخوانیم؟
کتاب مخمل و جین تن خانواده ات کن با روایتهایی سرشار از طنز و جزئینگری، تصویری ملموس و گاه گزنده از روابط خانوادگی و تجربههای زیسته ارائه میدهد. این اثر با پرداختن به موضوعاتی مانند حسرت، تفاوت طبقاتی، آرزوهای برآوردهنشده و جستوجوی جایگاه فردی، فرصتی برای همذاتپنداری و بازاندیشی دربارهی زندگی روزمره فراهم میکند. سبک روایت سداریس، که میان شوخی و تلخی در نوسان است، باعث میشود حتی سادهترین اتفاقات زندگی خانوادگی به موضوعی جذاب و قابل تأمل تبدیل شوند. خواندن این کتاب نهتنها برای علاقهمندان به خاطرهنویسی و طنز، بلکه برای کسانی که به دنبال شناخت بهتر روابط انسانی و پیچیدگیهای خانواده هستند، تجربهای متفاوت و ارزشمند خواهد بود.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به علاقهمندان طنز اجتماعی، خاطرهنویسی، روایتهای خانوادگی و کسانی که دغدغهی هویت، تفاوت طبقاتی یا روابط میانفردی دارند پیشنهاد میشود. همچنین برای کسانی که به دنبال بازاندیشی دربارهی تجربههای زیسته و معنای موفقیت در زندگی روزمره هستند، این اثر مناسب است.
بخشی از کتاب مخمل و جین تن خانواده ات کن
«من و مادرم در خشکشویی پشت زنی که تا آن موقع ندیده بودیمش ایستاده بودیم. مادرم بعداً دربارهاش گفت: «زن خوشظاهری بود، خوشترکیب و باکلاس بود.» زن لباسی مناسب فصل پوشیده بود از جنس کتان سبک با نقش گلهای آفتابگردان بزرگ. کفشهایش همرنگ گلبرگها بود و کیف آویزان از شانهاش که راهراهِ سیاه و زرد بود، مثل زنبوری تنبل دور گلها میپلکید. رسیدِ دریافتش را داد، لباسهایش را گرفت و بعد از، به قول خودش، خدمات سریع و مؤثر خشکشویی تشکر کرد. زن گفت: «میدونید، مردم دارند دربارۀ رالی حرفهایی میزنند. حقیقت که نداره، داره؟» مرد کُرهای سری جنباند، مثل سر جنباندن خارجیهایی که تنها چیزی که از حرف طرف متوجه شدهاند این است که جملهاش تمام شده. او مالک آنجا نبود، یکی از کارگرهای پشت بود که برای کمک آمده بود و معلوم بود هیچ نمیفهمد زن چه میگوید. زن اینبار کمی بلندتر گفت: «من و خواهرم از خارج شهر اومدیم.» و مرد دوباره سر تکان داد. «خیلی دوست دارم بیشتر بمونم، اما خونهام – خب، یکی از خونههام – توی لیست تور گردشگری باغهاست، و برای همین باید برگردم به ویلیامزبورگ.» با اینکه یازده سالم بود، باز این حرف به نظرم عجیب آمد. اگر سعی داشت مرد کرهای را تحتتأثیر قرار بدهد، واضح بود که نفسش را هدر داده است. این اطلاعات پس برای کی بود؟ «خونهام – خب، یکی از خونههام.» تا آخر روز، من و مادرم این جمله را پنجاه بار تکرار کردیم. تور باغ مهم نبود، قسمت اول جملهاش بود که لذت بزرگی به ما میداد.»
حجم
۲۲۹٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۳۰ صفحه
حجم
۲۲۹٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۳۰ صفحه
