
کتاب پنجره از خورشید طفره می رود
معرفی کتاب پنجره از خورشید طفره می رود
کتاب پنجره از خورشید طفره می رود سروده پریا شجاعیان در سال ۱۴۰۲ توسط نشر حکمت کلمه منتشر شده است. این مجموعه در قالب شعر معاصر فارسی نوشته شده و دغدغههای عاطفی، زیستی و اجتماعی را با زبانی تصویری و گاه تلخ روایت کرده است. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب پنجره از خورشید طفره می رود
کتاب پنجره از خورشید طفره میرود، در دستهی شعر معاصر فارسی جای میگیرد و با نگاهی به زندگی روزمره، روابط انسانی و تجربههای زیستهی شاعر، تصویری از جهان ذهنی و عاطفی او ارائه میدهد. پنجره از خورشید طفره میرود در سال ۱۴۰۲ منتشر شده و به نظر میرسد دغدغههای شاعر در این دوره، حول محورهایی چون فقدان، جدایی، تلاش برای التیام و مواجهه با تنهایی میچرخد. شعرها اغلب با زبانی تصویری و گاه طنزآلود، به مسائل فردی و جمعی میپردازند و از خلال روایتهای کوتاه و لحظهای، احساسات و افکار شاعر را به تصویر میکشند. این مجموعه در قالبی آزاد و بدون پایبندی به وزن و قافیهی کلاسیک، تجربههای زیسته و ذهنی شاعر را بازتاب میدهد و در کنار مضامین عاطفی، به نقدهای اجتماعی و تأملات فلسفی نیز سرک میکشد.
چرا باید کتاب پنجره از خورشید طفره می رود را خواند؟
در مجموعهی کتاب پنجره از خورشید طفره می رود، شعرها با رویکردی شخصی و درعینحال اجتماعی، به تجربههای زیسته و احساسات پیچیدهی انسان معاصر میپردازند. پنجره از خورشید طفره میرود با تصویرسازیهای خاص و پرداختن به موضوعاتی مانند فقدان، جدایی، امید و تلاش برای ادامهدادن، مخاطب را به تأمل دربارهی زیستن و مواجهه با رنجها دعوت میکند. این کتاب میتواند برای کسانی که بهدنبال شعرهایی با زبان امروزی و دغدغههای ملموس هستند، تجربهای متفاوت فراهم کند.
خواندن کتاب پنجره از خورشید طفره می رود را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این مجموعه شعر برای علاقهمندان به شعر معاصر فارسی، کسانی که دغدغههای عاطفی، تنهایی، فقدان و جستوجوی هویت را تجربه میکنند و همچنین افرادی که بهدنبال مواجهه با زبان و تصویرهای تازه در شعر هستند، مناسب است.
بخشی از کتاب پنجره از خورشید طفره می رود
«شعرم جهیده در چشمهای تو
اکنون عاطفهام ذلیل نیست
مشتیست که خاموشم میکند
و دلشورهی من
دویدن بهشیوهی یک جنگجو
با غمزهای مداومشده
دامن بلندم دلشورهی من است
همچون تو
دل آشوب من
چه شد که چنین
از اهریمن سود جستی
و ندیدی که من تفاوتی ظریف بودم
مرگ ستاره را
بر گوشهی ناخنهایم دیدی و ترسیدی
فکر کردی قاتل ستارهها هستم
حال اینکه تنها
به آسمان فحش داده بودم
آکنون در فرار از خودم
در کافهای چای مینوشم
زیرا وقتی تورا تصور میکنم
سینهریزی از اندوه برگردنم گداخته میشود»
حجم
۲۶۷٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۷۴ صفحه
حجم
۲۶۷٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۷۴ صفحه