دانلود و خرید کتاب توفان شن جیمز رولینز ترجمه هادی امینی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب توفان شن اثر جیمز رولینز

کتاب توفان شن

معرفی کتاب توفان شن

کتاب توفان شن نوشتهٔ جیمز رولینز و ترجمهٔ هادی امینی است. انتشارات کتابسرای تندیس این رمان معمایی را منتشر کرده است. این اثر کتاب اول از مجموعهٔ «نیروی سیگما» است.

درباره کتاب توفان شن

کتاب توفان شن رمانی ماجراجویانه و معمایی نوشتهٔ جیمز رولینز است. این رمان نخستین‌بار در سال ۲۰۰۴ وارد بازار نشر شد. انفجاری عجیب در مجموعهٔ آثار باستانی موزهٔ لندن رخ می‌دهد و باعث به صدا درآمدن زنگ هشدار در نهادهای سری در سراسر جهان می‌شود. اکنون جست‌وجو برای یافتن چرایی این پرسش آغاز شده است. چه ماجراهایی پیش روی شخصیت‌های این رمان است؟ بخوانید تا بدانید. رمان حاضر تلاش‌های علم و مذهب را برای نجات بشر از سرنوشت وحشت‌‎آورش به تصویر کشیده است.

خواندن کتاب توفان شن را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران داستان‌های خارجی و علاقه‌مندان به رمان‌های معمایی و فانتزی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب توفان شن

«سی جستجوگر به سمت توفان راه افتادند. چون قلعه محتمل‌ترین نقطه برای یافتن دروازه‌های اوبار بود، صفیه بیشتر گروه را برای تمرکز به آن نقطه اعزام کرده بود. پینتر و کلی رادار نفوذ به زمین را با خود می‌کشیدند. باراک دستگاه فلزیاب را مثل یک مسلسل روی شانه‌اش گرفته بود. پشت سرش کورال و کارا، وسایل حفاری را حمل می‌کردند. پشت سرشان هم لؤلؤ و راننده تپه‌نورد، جهد، حرکت می‌کردند. بقیه اعضای رحم هم به گروه‌های جستجوی مختلف تقسیم شده بودند.

صفیه از کنار ساختمان ویلایی دور زد و بلافاصله با شدت باد یک قدم عقب رفت. انگار دست خدا، با خشم و قدرت او را هل داده بود. جلوی باد خم شد و به سمت دروازه ورودی ویرانه‌ها قدم برداشت.

صفیه متوجه شد که پینتر، خواجه را زیر نظر دارد. آن‌ها بعد از ملاقات، ماجراهایشان را تعریف کرده بودند و البته که ماجرای صفیه جذاب‌تر و غافلگیرکننده‌تر بود: یک طایفه مرموز زنانه که نژادشان به ملکه سبا باز می‌گشت، نژادی که یک قدرت ذهنی عجیب از منبعی در اوبار به ارث برده بودند. با اینکه صورت پینتر زیر عینک و روبند پنهان شده بود، ولی قیافه‌اش کاملاً حاکی از تردید و ناباوری بود. او محتاطانه بین صفیه و خواجه قدم برمی‌داشت.

آن‌ها از روستا بیرون رفتند و به سمت دروازه‌های چوبی ویرانه‌ها حرکت کردند. گروه‌ها به سمت محدوده مشخص‌شده متفرق شدند. اوماها و دانی دستشان را با حرکتی شبیه سلام نظامی بالا بردند و به سمت فروچاله زیر قلعه حرکت کردند. این دو نفر با تجربه عملیاتی که داشتند برای نظارت بر جستجوی فروچاله مناسب بودند. این شکاف نقطه محتمل دیگری برای یافتن بود، چون گوشه‌ای از قلعه درون این حفره ریخته بود.

اما اوماها از مأموریتش رضایت نداشت. از زمان رسیدن صفیه، او قدم به قدم صفیه را دنبال کرده، کنارش می‌نشست و به ندرت چشم از صورت او برمی‌داشت. صفیه از این همه توجه اوماها احساس خجالت و عصبانیت می‌کرد. ولی آرامش اوماها از زنده‌بودن خودش را درک می‌کرد و مخالفتی با این توجه نشان نداد.

از طرف دیگر پینتر خودش را بی‌طرف و حرفه‌ای، دور نگه داشته بود. او بدون هیچ واکنشی به داستان صفیه گوش داد. چیزی بین آن‌ها تغییر کرده و ناخوشایند شده بود. صفیه می‌دانست چه چیزی. صفیه به زحمت می‌توانست جلوی دستش را برای مالیدن جایی که پینتر تیغه خنجر را گذاشته بود، بگیرد. پینتر روی دیگر خودش را نشان داده بود، لبه تندی تیزتر از خنجر. هیچ کدام نمی‌دانستند چگونه باید عمل کنند. صفیه بیش از حد غافلگیر و نامتعادل بود، پینتر هم خودش را کنار کشیده بود.

صفیه روی معمای فعلی تمرکز کرد و گروهش را به سمت شیبی که به قلعه بالای تپه می‌رسید هدایت نمود. حین صعود، تمام ویرانه‌های اطرافشان در دید قرار گرفت. حدود یک دهه از آخرین باری که صفیه این ویرانه‌ها را دیده بود می‌گذشت. قبلاً اینجا فقط یک قلعه فروریخته به صورت سنگ و دیوارهای نصفه بود. حالا تمام استحکامات دورتادور از خاک بیرون کشیده شده و قسمت‌هایی هم توسط باستان‌شناسان مرمت شده بود، پایه هفت برجی که زمانی از دیوارها محافظت می‌کردند نیز ترمیم شده بودند.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۶۹۷٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۷۹

تعداد صفحه‌ها

۶۶۴ صفحه

حجم

۶۹۷٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۷۹

تعداد صفحه‌ها

۶۶۴ صفحه

قیمت:
۱۴۷,۰۰۰
تومان