کتاب آذرک و انجمن جادوگران مرده
معرفی کتاب آذرک و انجمن جادوگران مرده
کتاب الکترونیکی آذرک و انجمن جادوگران مرده جلد پنجم از مجموعهٔ داستانهای آذرک است. مجموعه داستانهای آذرک را مسلم ناصری نوشته و نشر افق آنها را به چاپ رسانده است. هر جلد این مجموعه داستانی مستقل با ماجراجوییها و چالشهای خاص خود را دارد و بهگونهای طراحی شده است که خوانندهٔ نوجوان را با جهانی پر از جادو و ماجراجویی همراه میکند.
درباره کتاب آذرک و انجمن جادوگران مرده
در داستان آذرک و انجمن جادوگران مرده با انجمنی مخفی مواجه هستیم که اعضای آن جادوگرانی مرده هستند. مواجهه با گذشته و اسراری که در این انجمن وجود دارد، به آذرک درسهایی میدهد که برای حل تضادهایی به کمکش میآید.
آذرک شخصیت اصلی و قهرمان این مجموعه است که با ماجراجوییهای فراوان و دنیایی پر از جادو روبهرو میشود. او شخصیتی کنجکاو، شجاع و دوستداشتنی است که به کشف حقیقت و حل مشکلات و کمک به بقیه علاقه دارد. آذرک برای خوانندگان جوان، الگویی از انعطافپذیری و مقاومت در برابر سختیها است و نشان میدهد که چگونه میتوان با هوشمندی و خلاقیت، موانع را پشت سر گذاشت.
در طول داستانها، آذرک اغلب با شخصیتهایی از جادوگران گوناگون و موجودات خیالی مواجه میشود که هر کدام به نوعی به رشد شخصیت و تواناییهای او کمک میکنند. این تعاملات علاوهبر اینکه آذرک را در موقعیتهای جدید و چالشبرانگیز قرار میدهند، به او درسهایی در مورد اهمیت اعتماد، دوستی و مسئولیتپذیری میآموزند.
داستانهای آذرک همچنین پلی بین دنیای واقعی خوانندگان و دنیای خیالی داستان است. او نمایندهٔ نوجوانانی است که با وجود سن کم، قادر به انجام کارهای بزرگ و ارزشمندی هستند. در هر جلد، آذرک مهارتها و تواناییهای جدیدی را کشف میکند که به او کمک میکنند تا به هدفهای بزرگتر و مهمتری دست یابد. این داستانها به خوانندگان نوجوان انگیزه میدهد تا رؤیاهای خود را دنبال کنند و آنها را تشویق میکند تا در مواجهه با مشکلات، به خودشان اعتماد کنند و به آنها به چشم فرصتهایی برای یادگیری نگاه کنند.
کتاب آذرک و انجمن جادوگران مرده را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این مجموعه مناسب گروه سنی نوجوان است.
بخشی از کتاب آذرک و انجمن جادوگران مرده
«وقتی همهٔ وسایل را جمع و جور کرد و برد، پرسید: «اسم شما آذرک
است؟»
آذرک اخم کرد. میخواست مادرش را صدا بزند که مرد جوان گفت: «از طرف رئیس یک بسته داری.»
آذرک چشمانش را بست. فکر کرد شاید این مرد همان جادوگری است که منتظرش بوده. شاید میتوانست با کمک او از پدربزرگش خبری بگیرد. نتوانسته بود برود قبرستان و ببیند که جثهٔ ضعیف و لاغر او را زیر خاکها دفن میکنند.
آذرک خیلی دوست داشت بفهمد پدربزرگ برایش چیزی به یادگار گذاشته است یا نه. منتظر فرصتی بود که به وسایل او نزدیک شود و چیزی پیدا کند. حالا خودش یک بسته برایش فرستاده بود!
چشمان آذرک پر از اشک شده بودند. وقتی مردها میخواستند بروند، رانندهٔ پیر جلو آمد، بستهای را بهطرف آذرک گرفت و گفت: «داشت یادم میرفت.» بعد پاکتی را به او داد و گفت: «از طرف رئیس! فکر کنم برای توست.»
دود آبیرنگی از اگزوز وانت بیرون آمد. آذرک میخواست بدود و بگوید که رئیس کیست، اما ماشین رفته بود. فقط دودش هنوز توی کوچه احساس میشد. نگاهی به پاکت کرد. یک طرفش عکس یک نفر کلاه به سر بود که منگولهٔ سرخی از آن آویزان بود. روی دیگرش با خط خرچنگ قورباغه نوشته شده بود.: «کارت ویژهٔ دعوت به انجمن جادوگران مرده.» »
حجم
۸۲٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه
حجم
۸۲٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه
نظرات کاربران
کوتاه است. با خواننده ارتباط گرفته شده است. مناسب برای سنین زیر ۱۰سال