کتاب بی نازنین
معرفی کتاب بی نازنین
کتاب بی نازنین نوشتهٔ کیوان ارزاقی و ویراستهٔ آمنه رستمی است و نشر افق در سال ۱۳۹۴ آن را منتشر کرده است. بی نازنین رمانی کوتاه است که رابطۀ دو فرد را در بستر فضای مجازی روایت میکند. رمانی با ساختار جدید که قادر است مردمِ غرق در اینترنت را برای ساعاتی پای کتاب نگه دارد.
درباره کتاب بی نازنین
کتاب بی نازنین داستانی درمورد رابطۀ دو نفر از طریق ایمیل است که به طور کاملاً اتفاقی شکل میگیرد و باعث اتفاقات تازهای در زندگی شخصیتهای داستان میشود. کتاب بی نازنین حسِ آشنای زندگی در دنیای مدرن را به خواننده منتقل میکند. از همان خطهای ابتدایی داستان با مکالمهای از طریق ایمیل میان دو نفر روبهرو هستیم. ایمیلی از یک فرد ناشناس که ظاهراً به اشتباه فرستاده شده است اما منجر به شکلگیری رابطه میان فرستنده یعنی سایه و دریافتکنندۀ آن یعنی مانی میشود.
سالهاست که روابطِ برآمده از اینترنت و ابزارهای ارتباطی جدید، وارد زندگی انسان شده و پیامدهای خوب و بد زیادی نیز به همراه داشته است. کیوان ارزاقی نویسندۀ کتاب بی نازنین با دست گذاشتن روی این موضوع به خوبی توانسته است داستان جذابی را خلق کند. کتاب بی نازنین دیالوگمحور است و همین نقطۀ قوت نویسندۀ داستان یعنی کیوان ارزاقی را نشان میدهد. او بهخوبی توانسته است با پرداختن به جزییات، انتقال حس شادی، شوخ طبعی و یا غم و اندوه شخصیتها در مکالمات، خواننده را به دل داستان بکشاند. طوری که احساس کند او هم یک طرف این مکالمۀ اینترنتی دو نفره است.
خواندن کتاب بی نازنین را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن کتاب بی نازنین به علاقهمندان ادبیات داستانی بهویژه داستانهای ایرانی و معاصر و همچنین درام اجتماعی پیشنهاد می شود.
درباره کیوان ارزاقی
کیوان ارزاقی، نویسندۀ جوان ایرانی کتابهای متعددی را تاکنون به چاپ رسانده است. کتاب «سرزمین نوچ» اولین اثر کیوان ارزاقی است که او را به جامعۀ ادبی و کتابخوان ایران معرفی کرد و با استقبال فراوانی هم روبهرو شد. او با نوشتن داستان «تاریک همچون دل سیاه شب» نفر اول جایزۀ ادبی «هزار و یک شب» شد. از دیگر آثار او می توان به «سنگ، سیم آخر»، «شورآب» و «زندگی منفی یک» اشاره کرد.
بخشی از کتاب بی نازنین
«سلام
حتماً از دیدن این ایمیل تعجب میکنی. حق داری.
باید بگویم که من عادت دارم هفتهای یک بار، اِسپمهای ایمیلم را چک کنم. هر چند در این مدت، غیر از آگهیهای تبلیغاتی شرمآور و عکس هنرپیشههای درجهچندم سینما و سوژههای آبدوغ خیاری، ندیدهام، ولی عادتم را هم ترک نکردهام. همیشه فکر میکردم شاید لابهلای این آشغالها، ایمیل خوبی باشد که امروز ایمیل شما را دیدم.
معمولاً وقتی اولین بار برای کسی ایمیل میفرستی، احتمال دارد سیستم اشتباه کند و آن را جایی بفرستد که نباید! انسان با داشتن کتابهای راهنما، صد و بیست و چهار هزار پیغمبر، معلم و مربی به قاعدهٔ تمامِ طول و عرضِ تاریخ اشتباه کرده و میکند، وای به حال کامپیوتر و این نامههای برقی فوریفوتی که هیچ شناختی از آدم و زبان و مرامش ندارند و فرق اینباکس و اسپم را نمیدانند.
شما هر روز هم که سر ساعت شش عصر به منزل بروی، باز امروز که زنگ بزنی، یکی از اهالی خانه با تعجب از پشت آیفون میپرسد: «کیه؟» انگار اصلاً منتظر برگشتت به خانه نبودهاند! پس نباید توقع داشت کامپیوتر اشتباه نکند و همیشه با آغوش باز سراغ ایمیل آدمهای ناشناس برود و نوشتههای سالم را از مزاحم تشخیص بدهد.
«سایه خانم»، به نظرم نباید زندگی را سخت بگیری. ورزش و پیادهروی کن. اگر اهل مطالعه نیستی، حتماً خواندن کتاب را در برنامهٔ روزانهات قرار بده. موسیقی به روح و روان آرامش میدهد، بسته به حال و هوات، بعضی روزها باخ و بتهوون گوش کن و گاهی از همین آهنگهای ششوهشتیای که از کانالهای ماهواره پخش میشوند. لاکردار بعضی از آنها آنقدر خوب و شادند که فارغ از جنسیت و موقعیتِ اجتماعی، مجبورت میکنند قر بریزی و مهرههای کمر و گردنت را از عزا دربیاوری، باور کن از زاناکس و آلپرازولام و قرصهایی که مزهٔ گچ میدهند مؤثرتر است. زندگی را سخت نگیر، چون زودتر از آنچه فکر کنی به خط پایان میرسد و... خلاص.»
«بهبه چه اسم شیک و خوشگل و خوشمزهای! چقدر خوب که آقا هستید! اصلاً حوصلهٔ همجنس خودم را در دنیای حقیقی و مجازی ندارم. غیر از یکی دو تا دوست خوب و قدیمی و فسیلی که از دوران خوش مدرسه یادگار مانده، ترجیح میدهم سطح معاشرتم با خانمها کم و مینیمم باشد. نمیدانم این «همجنسگریزی» من ریشه در چی دارد!»
حجم
۱۲۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه
حجم
۱۲۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه