کتاب نقد و نظر، درآمدی جامع بر نظریه های فمینیستی
معرفی کتاب نقد و نظر، درآمدی جامع بر نظریه های فمینیستی
کتاب نقد و نظر، درآمدی جامع بر نظریه های فمینیستی نوشتهٔ رزمری تانگ و ترجمهٔ منیژه نجم عراقی است. نشر نی این کتاب در حوزهٔ مطالعات جنسیت را منتشر کرده است.
درباره کتاب نقد و نظر، درآمدی جامع بر نظریه های فمینیستی
نظریاتی که زنان در ۲۰۰ سال اخیر به عرصهٔ اندیشهٔ بشر افزودهاند، از تنوع فراوانی برخوردار بوده است. همین گوناگونی آرا سبب شده که نتوان آنچه را به نام «فمینیسم» شناخته میشود، همانند دیگر مکاتب نظری به چند اصل بنیادین فروکاست، در بستهبندی معینی جای داد، لفافی به دور آن پیچید و تکلیف خود را با آن روشن کرد. در قرن نوزدهم که موج اول فمینیسم پا گرفت، تنها جنبشی برای دستیابی زنان به حقوقی برابر با مردان در عرصههای سیاست و اجتماعی بود؛ اما از نیمهٔ قرن بیستم به اینسو، نظریههای فمینیستی به کاوش در چگونگی حضور و غیاب «زن» در علم و فلسفه و معرفتشناسی و طرح مقولههایی همچون «زنانهنگری» و «فرارَوی از جنسیت» پرداختهاند. با این اوصاف، امروزه با پیدایش نحلههای گوناگونی که بر برابری یا تفاوت یا جدایی یا حتی برتری زنان تأکید دارند، بهدشواری میتوان تنها با اشاره به مطالبات حقوقی به عمق معنای فمینیسم راه برد؛ افزون بر این، مقولهٔ «زنانه» اکنون معنایی پیچیدهتر و گستردهتر از آن دارد که در گذشته داشت و زنان و مردان بسیاری را در بر میگیرد که از پایگاهها و خاستگاههای اجتماعی گوناگون برمیآیند و با پیوستن به این عرصهٔ اندیشه هر دم بر وسعت و گوناگونی آرای آن میافزایند. پس بهتر است بگوییم که فمینیسم هنوز به پایان راه نرسیده است. این گوناگونی آرا و فقدان یکپارچگی و نظاممندی، از سوی دیگر، سبب شده که اندیشهورزان مردمحور نظریات فمینیستی را کمتر در ردیف علم به حساب آورند و البته خود فمینیستها نیز هرگز ادعا نداشتهاند که جهان را از دریچهای مینگرند که امروزه علم نامیده میشود، چون هیچ علمی را بیغرض و بیطرف نمیدانند و معتقدند که ما باید در دیدگاه خود، هم نسبت به دانش زنان و هم نسبت به دانش به طور کلی، تجدیدنظر کنیم. کتاب نقد و نظر، درآمدی جامع بر نظریه های فمینیستی (Feminist thought a comprehensive introduction) دعوتی است بر خوانش گستردهٔ اندیشههایی که بر گروهی از ذهنهای کوشنده گذشته است، بیآنکه ادعای یافتن پاسخی قطعی برای پرسشهای خود داشته باشد.
خواندن کتاب نقد و نظر، درآمدی جامع بر نظریه های فمینیستی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران حوزههای جامعهشناسی و فسلفه و علاقهمندان به مطالعات جنسیت پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب نقد و نظر، درآمدی جامع بر نظریه های فمینیستی
«سارتر چندین نوع شعور کاذب را بررسی کرد که از آن میان شاخصترین نمونه غرقشدن در نقشی است که فرد نزد خود خیال میکند جز آن انتخاب دیگری ندارد. پیشخدمت رستوران یکی از مثالهای موردعلاقه سارتر برای نمایش غایتِ این نقْشبازی بود. هر کسی که یک بار به یکی از رستورانهای چهارستاره فرانسوی رفته باشد احتمالاً شخصیتی را که سارتر در ذهن داشت دیده است. رفتار این پیشخدمت ناب فرانسوی بهشدت تصنعی است. فهرست سفارش نوشیدنی را با ژست و ادای لازم تقدیم میکند؛ اگر مشتری در سفارش غذا ترتیب نادرستی انتخاب کند پوزخند میزند؛ و اگر سوپ کمی ولرم به دست مشتری برسد زیاده از حد دلواپسی نشان میدهد. علت چنین رفتاری در ذات شغل پیشخدمت نیست بلکه بیشتر این است که فرو رفتن در این نقش به او کمک میکند از ابهامها و عدمقطعیتهای وجود آدمی بپرهیزد. چنانکه دیدیم، هستیهای آگاه یعنی «هستیهای برای خود» فاقد گوهر یا معنیاند. این هستیها باید خود را از راه فرایندهای بههموابسته تصمیمگیری و اقدام تعیین کنند. در مقابل، هر هستی ناآگاه یعنی «هستیدرخود» مانند تنه کوهِ سنگی همان است که هست. قاعدتا هستیهای آگاه در آرزوی حالت امن و آسوده هستیهای ناآگاهاند. پرسشهایی که هر هستی آگاه را عذاب میدهد و امکانهایی که او را مسحور میکند به گفته سارتر همان آزادی دهشتناک اوست که دست از سرش برنمیدارد و در عوض به او فرمان بودن یا نبودن میدهد. پس هدفِ «شعور کاذب» گریز از این آزادی ناخوشایند است. پیشخدمت از اینکه در نقش خود تغییری بدهد تن میزند و به جای آن تظاهر میکند که تنها همان نوع پیشخدمتی وجود دارد که او میتواند باشد.
حالت دیگری از شعور کاذب زمانی پیش میآید که تظاهر میکنیم شبیه به شیء هستیم، فقط جسمایم، یعنی شیئی در جهان که اتفاقاتی را که بر آن میگذرد نظاره میکنیم، اتفاقاتی که میپنداریم هیچ ربطی به ما ندارند. مثال سارتر در این زمینه حالت زن جوانی است که با مردی بیرون میرود که به بدن او نظر دارد. زن هیجانزده از اینکه «این مرد به من توجه دارد...عجب جذابیتی دارم» برای دوام هیجان چنین موقعیتی این فکر را پس میزند که سرانجام باید تصمیمی (شاید درباره همبستری با مرد) بگیرد. هر بار که مرد مثلاً با گفتن جمله «چقدر به نظرم جذاب میآیی» قصد پیشروی میکند زن میکوشد معنای جنسی این عبارت را «خلع سلاح کند». او بهخوبی موقعیت را در کنترل دارد اما ناگهان مرد دست او را میگیرد. اکنون گویا لحظه تصمیمگیری است. اگر دست خود را در دست او باقی بگذارد به معنای «درگیر شدن» در مغازله است؛ اگر دست خود را عقب بکشد لحظاتی را که تاکنون خوش گذشتهاند خراب کرده است. اما در اینجا شعورکاذب به داد او میرسد. زن دست خود را در دست مرد رها میکند اما «توجه نمیکند که آن را رها کرده است.» او رسیدن به این حالت ناآگاهی و فراموشِ شادکامانه و شیءبودن را با درگیر کردن مرد در گفتوگویی فکری و معنوی تحقق میبخشد و از این راه موفق میشود روح خود را از جسم خود جدا سازد. به گفته سارتر، «دست زن با حالتی خنثی در دستان گرم مرد آرام میگیردــ بدون رضایت یا مقاومتــ همچون شیء». زن با قطع ارتباط خود با دستش این واقعیت را از خود میپوشاند که فاعلی آزاد است نه مفعولی بیاختیار.»
حجم
۶۷۳٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۴۲۴ صفحه
حجم
۶۷۳٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۴۲۴ صفحه