کتاب کتابخانه نیمه شب
معرفی کتاب کتابخانه نیمه شب
کتاب کتابخانه نیمه شب؛ یک کتابخانه بینهایت زندگی نوشتهٔ مت هیگ و ترجمهٔ فاطمه پیرهادی است و انتشارات امتیاز آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب کتابخانه نیمه شب
اگر شانس این را داشته باشید که به کتابخانه نیمه شب بروید و خودتان تمام زندگیهای دیگرتان را ببینید چه اتفاقی خواهد افتاد؟ امکان دارد هر کدام از این زندگیها بهتر از زندگی حال حاضر شما باشند؟
همه چیز با کنجکاوی نورا برای دانستن مسیر سرنوشتش شروع شد. او میخواهد بداند قصه زندگی او چطور میشد اگر در جایی از زندگی انتخاب دیگری میکرد. او زندگیای پر از بدبختی و پشیمانی داشته اما در این کتابخانه فرصتی برایش فراهم میشود تا مسیر زندگیاش را تغییر دهد. او میتواند روابط شکستخورده و مسیر شغلیاش را تغییر دهد و رویاهای کودکیاش را دنبال کند. او باید در این سفر به دل کتابخانه نیمهشب به دورن خودش نظر کند و آنچه را واقعا به زندگیاش معنا و ارزش میدهد، پیدا کند. کتابخانهای با انبوهی از کتاب که هرکدام قصه یک زندگی را میگویند.
مت هیگ با داستانش یاد میدهد که نباید تاثیر دیگران بر زندگیمان را نادیده بگیریم؛ حتی اگر خیلی کوچک و ناچیز باشد. باید همواره به لحظه لحظه زندگیمان فکر کنیم و آن را تحلیل کنیم و همه احساسات خود را در نظر بگیریم تا مانع خوشبختی خود نشویم.
خواندن کتاب کتابخانه نیمه شب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
مطالعه و خرید کتابخانه نیمه شب را به دوستداران رمان خارجی پیشنهاد میکنیم.
درباره مت هیگ
مت هیگ در سال ۱۹۷۵ در شفیلد انگلستان به دنیا آمد. او رماننویس و روزنامهنگار است. مت تحصیلاتش را در دانشگاه هال در رشته زبان انگلیسی و تاریخ به پایان برد و تا به حال آثار داستانی و غیر داستانی زیادی برای کودکان و بزرگسالان نوشته است. مت در بیست و چهار سالگی به افسردگی شدیدی مبتلا شد اما توانست آن را پشت سر بگذارد و به زندگی باز گردد.
بخشی از کتاب کتابخانه نیمه شب
«نورا نُه ساعت پیش از تصمیمگیری برای مرگ، در بدفورد، بیهدف پرسه میزد. شهر مانند یک تسمهنقاله در چرخش ناامیدی بود. مرکز ورزشی ریگدار؛ جایی که پدرِ مرحومش یکبار او را در حین شنا کردن در استخر دیده بود. رستوران مکزیکیای که دَن را برده بود که فاجیتا بخورند و بیمارستانی که مادرش را آنجا درمان کرده بود.
دَن دیروز به او پیام داده بود.
نورا، من دلم برای صدات تنگ شده. میشه با هم حرف بزنیم؟ دَن.
نورا در جواب گفته بود که به شدت سرش شلوغ است. فرستادن پیامِ دیگری برایش ناممکن بود؛ نه به خاطر اینکه دوستش نداشت. اما دیگر نمیخواست او را اذیت کند. او زندگیِ دَن را نابود کرده بود. پیس از لغوِ مراسم عروسی توسط نورا، دَن در پیامی برای او نوشت: زندگیم پُر از هرجومرج شده.
او این پیامها را در عالم مستی فرستاده بود.
انگار گردش روزگار بر پایهٔ هرجومرج و آنتروپی میچرخد. این یک پایهٔ ساده ترمودینامیک است، شاید پایهٔ اصلی وجود هم باشد.
وقتی شغلت را از دست میدهی، چیزهای بدتری هم رخ میدهد.
بادی که میان شاخه و برگ درختها میوزید اینها را در گوش نورا پچپچ میکرد. باران شروع به باریدن کرد. او به سمت یک روزنامهفروشی رفت و با احساسی عمیق که میگفت همهچیز قرار است بدتر شود، آنجا پناه گرفت.»
حجم
۲۹۰٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۸۴ صفحه
حجم
۲۹۰٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۸۴ صفحه
نظرات کاربران
کتاب خیلی خوبی بود و من این کتاب رو خریدم موضوع جالبی داشت و انگار نویسنده میخواست بگه زیاد حسرت کار هایی که نکردی رو نخور و به زندگیت ادامه بده چون اگر توی گذشته بمونی و پشیمون باشی که چرا
در یک کلام، برای منی که از زندگی ناامید شده بودم عالی بود. این کتاب بهم حسی رو داد که دلم میخواست :)
شاید برامون اتفاق افتاده باشه که به خودمون بگیم اگر فلان اتفاق میافتاد شاید وضعیت بهتری تو زندگی داشتم یا حسرت خیلی چیزا رو در گذشته بخوریم و هزار اما و اگر دیگه تا ذهن خودمون رو به زندگی ایده آل
یه رمان جذاب درباره دختری جوان به اسم «نورا» که فکر میکنه به آخر خط رسیده و سعی میکنه با خوردن قرص خودشو از زندگی تیره و تارش خلاص کنه، اما بعد از اینکه چشماش سیاهی میره، سر از یه
بطور خلاصه بگم اگه روزهای سختی رو سپری می کنید، این کتاب حکمِ داروی ضد افسردگی رو داره. بطور واقع بینانه دید شمارو به زندگی عوض میکنه! حتما این کتاب رو مطالعه کنید...🪻🤍
واقعا ارزش مطالعه داره❤️وقتی فکر میکنی به ته خط رسیدی،هیچ راهی نداری،تصمیمات غلط گذشتت آینده رو از بین برده با خوندنش میفهمی زندگی رو نمیشه فهمید باید زندگی کرد فقط همین🤍
اینکه نشون داده چه طوری ممکنه بهنوعی از فرش به عرش برسی جالبه از اوج نا امیدی برسی به اوج امیدواری
من این کتاب رو خیلی خیلی دوست داشتم درسهای زیادی داد بهم. اما این کتاب کاملا بستگی به شخصیت انسان داره. چون از یه زندگی میپره به یک زندگی دیگه. پیشنهاد میکنم قبل از خوندن این کتاب یه خلاصه کامل ازش بخونین، بعد
کتاب قشنگی بود نگاه جدیدی داشت به زندگی.یک سری کتابا دیگه متناشون تکراری ان ولی این کتاب فوقالعاده بود
عالی