بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب کتابخانه نیمه شب | طاقچه
تصویر جلد کتاب کتابخانه نیمه شب

بریده‌هایی از کتاب کتابخانه نیمه شب

نویسنده:مت هیگ
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۱از ۴۱ رأی
۴٫۱
(۴۱)
«زندگی در آن‌سوی ناامیدی آغاز می‌شود.»
♡karane♡
لحظه‌های شیرین با گذر زمان می‌توانند به لحظه‌های دردناک تبدیل شوند.
amir ali yaghmaey
وقتی زمان زیادی در یک مکان بمانید گستردگی جهان یادتان می‌رود و هیچ حسی از طول و عرض و جغرافیای آن نخواهید داشت؛ درست همان‌طور که نمی‌توان درک درستی از گستردگی روح هر انسانی داشت. اما وقتی این حس را درک کنی، چیزهایی برایت آشکار می‌شود، امید، خواهی‌نخواهی ظهور می‌کند و مانند گل‌سنگِ چسبیده به صخره به شما می‌چسبد و رهایتان نمی‌کند.
goghd
«چون گاهی تنها راهِ یاد گرفتن، زندگی کردنه.»
riri
«دانش حقیقی در این است که تو بدانی هیچ نمی‌دانی.»
hania91
هیچ بازیکنی نباید تا وقتی که هنوز روی صفحهٔ شطرنج مهره دارد، خودش را بازنده تصور کند.
Mehrnosh Rostami
درونش آتشی بود در کنار اندیشید بسوزاند یا گرمش کند اینک اما فهمید آتشش کم شعله و بی‌هدف است هیبتش پوشالی بود اما قدرت هنوز متعلق به او بود.
yona
وقتی زمان زیادی در یک مکان بمانید گستردگی جهان یادتان می‌رود و هیچ حسی از طول و عرض و جغرافیای آن نخواهید داشت؛ درست همان‌طور که نمی‌توان درک درستی از گستردگی روح هر انسانی داشت. اما وقتی این حس را درک کنی، چیزهایی برایت آشکار می‌شود، امید، خواهی‌نخواهی ظهور می‌کند و مانند گل‌سنگِ چسبیده به صخره به شما می‌چسبد و رهایتان نمی‌کند.
goghd
به قول سیلویا پلات «بین مرگ و زندگی یک کتابخانه است و در آن کتابخانه قفسه‌هایی وجود دارد که تا بی‌نهایت امتداد می‌یابند. هر کتاب اقبال دوباره‌ای برای زیستن در یکی از زندگی‌هایی را که آرزویش را داشتیم برایمان فراهم می‌کند که به ما نشان بدهد اگر گزینهٔ دیگری داشتیم، زندگیمان چگونه پیش می‌رفت و اینکه اگر فرصتی برای جبران و پوشش خطاهایمان داشتیم، آیا به گونهٔ دیگری رفتار می‌کردیم؟»
کاربر ۸۵۸۵۹۰۸
تنهایی قسمتی از ریشهٔ انسانی است که در این جهانِ بی‌معنا زندگی می‌کند.
کاربر ۸۵۸۵۹۰۸
ما همه‌جا با هم پیاده می‌رفتیم. روحش رو توی تک‌تک کوچه‌ها و خیابون‌ها می‌دیدم... همیشه تلاش می‌کردم خاطراتش رو از سرم بیرون کنم، اما نمی‌تونستم. غم و اندوهِ از دست دادن کسی خیلی دردناکه. اگه بیشتر می‌موندم از آدم‌ها بیشتر متنفر می‌شدم. بنابراین وقتی موقعیت پژوهشگری توی سوالبارد به من پیشنهاد شد، با خودم فکر کردم که این پیشنهاد راه نجاتِ منه... خواستم جایی باشم که پر هرگز به اونجا نرفته بود و جایی باشم که باهاش خاطره نداشته باشم؛ جایی که روحش رو دیگه نبینم. اما حقیقت اینه که تأثیر کمی داره، می‌دونی؟ همه‌جا مثل همدیگه‌ست
yona
نیازی به انجام همهٔ بازی‌ها نیست که حس برنده بودن را تجربه کنیم.
yona
«سرکشی پایه و اساس واقعی آزادیه. مطیع و فرمان‌بر باید برده بشه.»
yona
«اگه تو من رو ترک نکنی، من هم ترکت نمی‌کنم. به من اعتماد کن. جایی نمیرم.»
yona

حجم

۲۹۰٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۳۸۴ صفحه

حجم

۲۹۰٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۳۸۴ صفحه

قیمت:
۴۷,۰۰۰
تومان