کتاب آمور و سایکی
معرفی کتاب آمور و سایکی
کتاب آمور و سایکی؛ بالندگی روانی زنان نوشتهٔ اریک نویمن و ترجمهٔ مهدی سررشته داری و ویراستهٔ مهدی سجودی مقدم است و انتشارات مهراندیش آن را منتشر کرده است. این کتاب تفسیری بر داستان الاغ طلایی اثر آپولیوس است.
درباره کتاب آمور و سایکی
کتاب الاغ طلایی اثر آپولیوس، که داستان معروف آمور و سایکی را روایت میکند، در قرن دوم میلادی به زبان لاتین نوشته شده و یکی از جذابترین آثار ادبیاتِ کلاسیک بهشمار میرود. اریک نویْمن پس از مطالعۀ این داستان آن را برای تحلیل برگزید، زیرا به نظر او این داستان پژوهشی فوقالعاده در باب روانشناسیِ مادینه بود. او پسزمینه و چهارچوبِ معنایی و اسطورهای این روایتِ پاگانی را آشکار میکند و نشان میدهد که رقابتی که بین سایکی با آفرودیت درگرفته، چگونه نگرشی عمیق به درون زندگیِ روانیِ زنان ارائه میکند و فراموش نکنیم که سایکی دوشیزهای فانی بود و آفرودیت ایزدبانوی اعظم و این رقابت بر سر ایزدآمور ـ پسر آفرودیت و شوهر سایکی ـ درگرفته بود. نویْمَن با بررسی این داستان، با تحلیلی ظریف و دقیق، خصوصیاتِ روانیِ مادینه را تشریح میکند.
خواندن کتاب آمور و سایکی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران و دوستداران حوزهٔ اسطوره و همچنین پژوهشگران نقد ادبی، روانشناسی و جامعهشناسی پیشنهاد میکنیم.
درباره اریک نویْمَن
اریک نویْمَن (۱۹۶۰-۱۹۰۵۶)، که شاید بتوان او را برجستهترین روانشناسِ تحلیلی نسل خود دانست، در برلین به دنیا آمد و در همانجا درجۀ دکترای روانشناسی از دانشگاه نورنبرگ، دومین دانشگاه عمومی ایالت بایرن، گرفت. در سال ۱۸۳۴ آلمان را ترک کرد و ازآنپس تنها برای ارائۀ سخنرانی سفرهای مکرر به آلمان داشت. نویْمَن تا زمان مرگش در سال ۱۹۶۰ به کار روانکاوی مشغول بود. از آثار او میتوان به مادرِ اعظم، خاستگاه و تاریخ آگاهی و انسان آفرینشگر اشاره کرد.
بخشی از کتاب آمور و سایکی
«روزی روزگاری در شهری شاه و ملکهای میزیستند که سه دختر زیبامنظر داشتند. اما باوجوداینکه تصور بر این بود که جذابیت دو دختر بزرگتر که بسیار هم زیبا بودند، مورد تحسین آدمیان فانی میتوانست باشد، اما جوانترین دختر چنان لطافت دلربا و شگفتانگیزی داشت که زبان آدمیان از وصف یا حتی از تحسین آن قاصر بود. بسیاری از ساکنان شهر و بیشمار بیگانگانِ مشتاق را شهرت چهرهای چنان زیبا و اعجابآور به این شهر میکشاند که در مقابل این زیبایی توصیفناپذیر بیسخن میماندند و دست تحیّر بر دهان نهاده، او را با ستایشی تحسینآمیز، گویی که او خود ونوس است، میستودند. شهرت این دختر مرزهای این شهر را درنوردیده بود و به شهرهای همسایه و کشورهای دیگر چنان رسیده بود که آن ایزدبانویی که از اعماق آبی دریا فرا جهیده و از افشانۀ امواج کفآلود زاده شده بود، بر همۀ عالمیان منت گذارده بود که الوهیت خود را به همگان بنمایاند و در میان مردمان زمین زندگی میکرد؛ و بر سر زبانها بود که اگر هم این زبانزد درست نبود، بیتردید آسمان شبنمی زاینده باریده بود و زمین و نه دریا، ونوس دومی را همچون گلی با همۀ شکوه دوشیزگیاش فرا آورده بود.
این باور جدید هرروزه میافزود تا عالمگیر شد. شهرت این دختر به نزدیکترین جزایر رسیده و بسیاری از مناطق و بخش بزرگی از زمین را فراگرفته بود. بسیاری از افراد فانی از دوردستها، سوار بر کشتی، پهنۀ ژرف دریا را میپیمودند تا اعجاب و شکوه زمانۀ خود را تماشا کنند. دیگر مردی به پافوس یا سنیدوس یا حتی به سیترا بادبان نمیکشید تا ایزدبانو ونوس را به تماشا بنشیند. مناسک او متروک، معابدش ویران، نشستنگاه بیزائر، مراسمش فراموش، تصاویرش بیتاج، محرابهای او سوتوکور و پر از خاکسترِ بیآتش مانده بود. حال انسانها به درگاه دختری نیایش میکردند و با عبادت این زیبایی فانی، در پی دلجویی از ایزدبانوی بزرگ بودند. وقتی این دوشیزه صبحها پا بیرون میگذاشت، مردان با جشن و قربانی کردن، از نام ونوس گرچه خود او در آنجا حاضر نبود، یاد و از او استمالت میکردند. و وقتی آن دوشیزه از خیابان میگذشت گروه بیشماری به ستایش او برمیخاستند و دستههای گل و یا گلهای تکتک بهپای او میافشاندند.»
حجم
۱۹۲٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
حجم
۱۹۲٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه