کتاب رنج های زندگی مردان
معرفی کتاب رنج های زندگی مردان
کتاب رنج های زندگی مردان نوشتهٔ رابرت الکس جانسون و ترجمهٔ آرزو صبوری است. بنیاد فرهنگ زندگی دیجیتال این کتاب را منتشر کرده است. این اثر در باب بلوغ و پختگی مردها است.
درباره کتاب رنج های زندگی مردان
کتاب رنج های زندگی مردان (یونگشناسی کاربردی) از سفر پررنج مردان در زندگی، برای رسیدن به بلوغ و پختگی سخن گفته است. گفته شده است که مردان برای رسیدن به بلوغ، رنجهای فراوانی را باید در طول زندگی متحمل شوند. مردان زمانی میتوانند تاج پادشاهی را در زندگی بر سر خود بگذارند که سه مرحلهٔ دشواری را که این کتاب به آن میپردازد، پشت سر بگذارند. راه گریز و میانبری هم در دنیا برای نادیدهگرفتن و میانبر برای این مسیر وجود ندارد. رابرت الکس جانسون، روانکاو شهیر پیرو مکتب یونگ، ریزهکاریهایی را از «سفر قهرمانی مرد» در اختیارمان قرار داده است؛ تا بهوسیلهٔ آن بتوانیم رنجهای یک مرد را در طول سفرش بشناسیم و اینگونه اگر مرد هستیم با بینش عمیقتری به سفر زندگی ادامه دهیم و اگر با مردان بهعنوان همسر، فرزند، پدر، همکار و... زندگی میکنیم، پس از فهم زندگی آنان، بهطور مؤثرتری به رشد و بلوغ آنها کمک کنیم.
خواندن کتاب رنج های زندگی مردان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعه در باب بلوغ و پختگی مردها پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب رنج های زندگی مردان
«داستان ما ادامه دارد.
پارسیفال تمام روز مسیر جستوجوی قهرمانی خود را درنوردیده و شبهنگام از شخصی میپرسد که آیا برای اینکه شب را سپری کند، کلبه یا مهمانخانهای در آن نزدیکی هست یا نه. او متوجه میشود که تا سی مایلی اطراف خالی از سکنه است.
کمی بعد، پارسیفال به مردی میرسد که در قایقش بر روی دریاچه ماهیگیری میکند. از او در مورد جایی برای خواب میپرسد. ماهیگیر، که همان پادشاه ماهیگیر است، او را به کلبهٔ محقر خود دعوت میکند: «همین جاده را کمی مستقیم برو، بپیچ دست چپ و از پل متحرک عبور کن.» پارسیفال همین کار را میکند و پل متحرک به محض عبور از آن، ناگهان بسته میشود و به سمهای عقبی اسبش برخورد میکند. ورود به قلعهٔ جام مقدس بسیار پرمخاطره است، زیرا منزلگاه پادشاه ماهیگیر است و چهبسا جوانهایی که به هنگام گذر از دنیای معمولی ما به دنیای خیالی و نمادین قلعهٔ جام مقدس از اسب فروافتادهاند.
پارسیفال خود را در برج دفاعی قلعهٔ بزرگی مییابد؛ چهار جوان اسبش را میگیرند، استحمامش میکنند، به او لباس نو میدهند و او را به نزد ارباب قلعه، پادشاه ماهیگیر، میبرند. پادشاه از اینکه بهعلت جراحتش قادر به برخاستن از تخت روان و خوشامدگویی شایسته از پارسیفال نیست، عذرخواهی میکند. تمام درباریان قلعه- چهارصد شوالیه و بانو- جمع شدهاند تا به پارسیفال خیرمقدم بگویند و سپس مراسمی شگفتانگیز برپا میشود.
فرد با دیدن صحنهای چنین باعظمت میداند که پارسیفال بیمحابا به دنیای درونی، جایگاه روح و دگرگونی قدم گذاشته است. بهویژه با تأکید بر عدد چهار- چهارصد شوالیه و بانو- چهار جوان، آتشگاه بزرگ با چهار رخ که چهار جهت اصلی را نشان میدهند- شخص در انتظار شکوه و جلال دنیای درونی است. درواقع قلعهٔ جام مقدس است که جام مقدس شام آخر در آن نگهداری میشود.
مراسم باشکوهی در جریان است. پادشاه ماهیگیر نالهکنان از درد جانکاهش بر تخت روان دراز کشیده است؛ دوشیزهای زیبا نیزهای میآورد که پهلوی مسیح را سوراخ کرده بود؛ دوشیزهای دیگر بشقاب نانی میآورد که در عشای ربانی با آن پذیرایی شده بود؛ و درنهایت سومین دوشیزه خودِ جام مقدس را میآورد.
ضیافت بزرگی برپا شده و همه مراد خود را، حتی پیش از آنکه ادا شود، از جام مقدس و بشقاب نان عشای ربانی دریافت میکنند؛ دقیقتر بگوییم، آرزوی همه بهجز پادشاه ماهیگیر. او به دلیل زخمش نمیتواند از جام بنوشد و بهسبب این محرومیت رنجش دوچندان میشود.
خواهرزادهٔ پادشاه ماهیگیر شمشیری میآورد و پادشاه آن را به کمر پارسیفال میبندد. این شمشیر قرار است تا آخر عمر از آن او باشد. اینجاست که جوان به مردانگی بالغ و اقتدار خود برای بهانجامرساندن باقی وظایف زندگی نائل میشود.
هدیهٔ دیگری هم در قلعهٔ جام مقدس وجود دارد، اما پارسیفال در آزمون مورد نیاز برای دریافت آن رد میشود. گورناموند در تعالیم خود به پارسیفال آموخته بود که بعد از یافتن جام مقدس باید سؤال بهخصوصی مطرح کند: «جام مقدس در خدمت چه کسی است؟» اگر این سؤال بیان شود، آن شاخ وفور عظیم نعمتهای زندگی، جام مقدس، موهبتهایش را سرازیر خواهد کرد. ممکن است شخص بدون پرسش، از جام مقدس بنوشد اما وفور بیحدش جاری نخواهد شد. گرچه گورناموند او را به این پرسش امر کرده بود، مادر پارسیفال هنگام راهیکردن، به او گفته بود که خیلی سؤال نکند؛ پندی خردمندانه اما در این موقعیت کمابیش ویرانگر برای جوانی عیبجو. نصیحت مادرش غالب میشود و پارسیفال در پیشگاه شکوه و جلال قلعهٔ جام مقدس خاموش است. فقدان قدرت و شجاعت در جوانی شانزدهساله و روستایی در چنین لحظهای برای بیان مهمترین سؤال زندگی قابل درک است. پرسیدن مستلزم این است که او آگاه باشد.»
حجم
۷۲٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۷۴ صفحه
حجم
۷۲٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۷۴ صفحه