دانلود و خرید کتاب جهان های موازی آلبی برایت کریستوفر اج ترجمه فروزان صلواتیان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب جهان های موازی آلبی برایت اثر کریستوفر اج

کتاب جهان های موازی آلبی برایت

معرفی کتاب جهان های موازی آلبی برایت

کتاب جهان های موازی آلبی برایت نوشتهٔ کریستوفر اج و ترجمهٔ فروزان صلواتیان است. انتشارات علمی و فرهنگی این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این رمان انگلیسی برای نوجوانان نوشته شده است.

درباره کتاب جهان های موازی آلبی برایت

کتاب جهان های موازی آلبی برایت (The Many Worlds of Albie Bright) که جزو کتاب‌های «پرندهٔ آبی» در انتشارات علمی و فرهنگی است، رمانی انگلیسی برای نوجوانان است که ۱۷ فصل دارد. این رمان با دلتنگی «آلبی» شروع می‌شود؛ دلتنگی برای مادری دانشمند که بابت سرطان فوت کرده و پدری دانشمند که حالا مشهور و حسابی سرگرم سفر و کار شده است. آلبی از زمانی که به یاد دارد در خانواده‌اش علم و دانش بوده و هست. این‌طور می‌شود که آلبی از این علم و دانش کمک بگیرد. به کتابخانهٔ مدرسه می‌رود و کتابی دربارهٔ فیزیک کوآنتوم می‌خواهد. خانم کتابدار کتابی را پیشنهاد می‌دهد که پدر آلبی نوشته است. آلبی بنا می‌کند به خواندن و رفته‌رفته خواندن مطالب راهی را پیش پایش می‌گذارد. او ضمن خواندن کتاب لپ‌تاپ مامانش را هم پیدا می‌کند؛ لپتاپی که به‌گفتهٔ مادرش یک مدل آزمایشی از کامپیوترهای کوآنتومی است که با سرعتی چندین میلیون برابر کامپیوترهای معمولی کار می‌کند. آلبی لپ‌تاپ مادرش را که باز می‌کند، با انبوهی از عددهای صفر و یک مواجه می‌شود. او فکر می‌کند جهان‌های موازی باید جایی میان تمام این عددها باشد. به عددها خیره می‌شود و فکر بکری به ذهنش می‌رسد.

خواندن کتاب جهان های موازی آلبی برایت را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به همهٔ نوجوانان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب جهان های موازی آلبی برایت

«در پروندهٔ مدرسه‌ام نوشته‌اند که تعادلم را نمی‌توانم حفظ کنم. زنگ ورزش وقتی حرکات نمایشی را یاد می‌دادند همه خیلی راحت و طبیعی آن‌ها را اجرا می‌کردند، اما خانم بنجامین به من گفت که فقط می‌توانم بِپَربِپَر کنم و دست‌هایم را تکان دهم. اما از پس آن هم بر نیامدم و یک‌بار آرنجم رفت توی صورت تیموتی چِیس. یادداشتی تایپ کردم و امضای پدربزرگ را جعل کردم تا مرا از فعالیت‌های ورزشی معاف کنند. اما هنوز کابوس می‌بینم که خانم بنجامین وادارم می‌کند تا آن حرکات را انجام دهم.

بنابراین وقتی وارد سالن دهکده می‌شوم و آن همه نور و کرهٔ آینه‌ای را بالای سقف سالن بزرگ می‌بینم بدترین کابوس زندگی‌ام زنده می‌شود. وِزلی مک‌نامارا با ویکتوریا بازنز وسط سالن‌اند. آهنگ آشناست، اما دقیقاً همان نیست که باید باشد. ویکتوریا لباس قرمزرنگی به تن دارد که تمامش پولک‌دوزی شده و وزلی هم یک لباس یکسرهٔ سفید پوشیده ولی نمی‌دانم چرا فراموش کرده دگمه‌هایش را ببندد.

ویکتوریا برای بار آخر چرخی می‌زند و با حرکت اسپلیت روی کف سالن می‌نشیند. همهٔ بچه‌های کلاس دورشان حلقه زده‌اند و تماشا می‌کنند، با هم دست می‌زنند و هورا می‌کشند. بعد نور سالن را روی سه داور مسابقه که کنار مسئول پخش موزیک نشسته‌اند می‌اندازند؛ خانم بنجامین، مادر ویکتوریا، و کشیش دهکده. یکی یک کارت بلند می‌کنند که روی آن عدد ۹ نوشته شده است.

آلبا صندلی چرخدارش را به جلو هُل می‌دهد و زیر لب می‌گوید: «چه جالب! ویکتوریا بازم اول می‌شه.»

به او می‌گویم: «اصلاً از این کار خوشم نمیاد. هیچ دلیل علمی برای حرکات نمایشی آدم‌ها وجود نداره.»

آلبا می‌گوید: «قبلاً دوست داشتم» و ناگهان احساس می‌کنم که احمق‌تر از من آنجا پیدا نمی‌شود. «مامان می‌گفت اتم‌های توی بدن ما تمام مدت مشغول چرخیدن‌اند، پس بهتره براشون یک‌کمی آهنگ هم پخش کنیم. قبل از تصادف من و مامان دور آشپزخونه می‌چرخیدیم. از خودمون یک حرکاتی اختراع کرده بودیم تا با آهنگ‌های مورد علاقهٔ مامان هماهنگ باشه.»

به یاد می‌آورم که من هم همین کار را می‌کردم و یادم می‌افتد دلیل حضورم در آن‌جا هم دقیقاً همان است.

دنبال یک جای خلوت می‌گردم تا از آلبا بپرسم منظورش از آن‌که گفت می‌داند برای دیدن مامان چه کاری باید بکنم چه بوده است. همان‌وقت یک چهرهٔ آشنا می‌بینم. کِرِن بیرون اتاقک بادی عکاسی ایستاده است. برایش دست تکان می‌دهم و یک‌آن فراموش می‌کنم که کِرِنِ این دنیا مرا نمی‌شناسد.

طوری به من نگاه می‌کند که انگار مرد نامرئی هستم. بعد چشم‌اش به آلبا می‌افتد. لبخند ملیحی بر لبانش می‌نشیند. هربار که دختر مورد علاقه‌اش وارد سالن می‌شود همین‌طور لبخند می‌زند. دستش را برای آلبا تکان می‌دهد و آلبا هم برایش دست تکان می‌دهد. نمی‌توانم لبخند نزنم. دست‌کم بهترین دوست آلبی این جهان هم، همان است که من در جهان خودمان داشتم. ناگهان سؤال ترسناکی به ذهنم می‌رسد.

«کِرِن دوست توست؟»

آلبا عین لبو سرخ می‌شود.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۸۴٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۹۶ صفحه

حجم

۲۸۴٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۹۶ صفحه

قیمت:
۵۵,۰۰۰
تومان