دانلود و خرید کتاب پیله و پروانه ژان دومینیک بوبی ترجمه فریبا تنباکوچی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب پیله و پروانه اثر ژان دومینیک بوبی

کتاب پیله و پروانه

معرفی کتاب پیله و پروانه

کتاب پیله و پروانه نوشتهٔ ژان دومینیک بوبی و ترجمهٔ فریبا تنباکوچی و میچکا سرمدی است. نشر چشمه این زندگی‌نامهٔ خودنوشت را روانهٔ بازار کرده است.

درباره کتاب پیله و پروانه

کتاب پیله و پروانه که آن را داستانی برای عصر ما، طنین‌انداز، دارای انعکاس و پشتکار و... دانسته‌اند، حاوی نقد خاطرات مردی است که از زمان ما صحبت می‌کند. او ژان دومینیک بوبی (Jean Dominique Bauby) نام دارد؛ سردبیر مجلهٔ اِل (Elle) در فرانسه و پدر ۲ فرزند که پس از یک حملهٔ مغزی شدید، دچار فلج کامل شد. او حتی توانایی حرف‌زدن نداشت و فقط می‌توانست یکی از پلک‌هایش را حرکت دهد؛ پس این کتاب به‌یاد ماندنی را با استفاده از حرکت پلک چشمش دیکته کرده است. ژان دومینیک بوبی در سال ۱۹۵۲ در پاریس متولد شد. در سال ۱۹۹۶ انجمن بیماران مبتلا به سندرم قفل‌شدگی (ALIS) را پایه‌گذاری کرد. در ۹ مارس ۱۹۹۷ از دنیا رفت. با زندگی او بیبشتر آشنا شوید.

خواندن کتاب پیله و پروانه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران قالب خودزندگی‌نامه پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب پیله و پروانه

«حالا به آخر راه رسیده‌ایم. به آن جمعه منحوس ۸ دسامبر ۱۹۹۵. از آغاز کتاب قصد داشتم لحظات آخر زندگی‌ام را به‌عنوان یک انسان خاکی فعال بنویسم، اما این قسمت را تا حال به عقب انداخته‌ام. در آستانه ورود به گذشته‌ام ناگهان احساس سرگیجه می‌کنم. چطور می‌توانم آن ساعت‌های پوچ طولانی را به‌یاد بیاورم که مانند قطره‌های جیوه فروریخته از دماسنجی شکسته فرّار و گریزان هستند؟ چگونه می‌توانم از خواب برخاستنم را برای آخرین بار توضیح دهم، بی‌توجه و شاید هم کمی بداخلاق. در حالی که در کنارم بدن گرم یک دختر قد بلند با موی تیره آرمیده بود؟ همه‌چیز در آن روز خاکستری بی‌صدا و آرام بود: آسمان، مردم، شهر. بعد از چند روز کاری اعصاب مردم در مرز شکنندگی قرار داشت. مانند میلیون‌ها پاریسی با چشمانی تهی و پوستی تیره و کدر، من و فلورانس مثل مردگان دوباره زنده شده روز جدیدی را شروع می‌کنیم. روزی مملو از مشکلات در میان ناملایماتِ غیرقابل توصیفِ ناشی از ضربات روزانه.

تا این روز، من تمام کارهای ساده روزانه را به‌طور مکانیکی انجام می‌دادم. کارهایی که اجرای آن‌ها امروز به‌نظرم معجزه‌ای بیش نیست. اصلاح صورت، لباس پوشیدن و یا درست کردن یک شکلات گرم. چند هفته قبل قراری برای این روز تنظیم کرده بودم تا آخرین مدل یک ماشین آلمانی را امتحان کنم. واردکننده یکی از این اتومبیل‌ها را با راننده برای تمام روز در اختیار من گذاشته بود. سرِ ساعت مقرر مرد جوانی که شبیه تاجرها بود بیرون از خانه به ماشینِ ب.ام.و طوسی متالیک تکیه زده و منتظر من بود. از پنجره آپارتمان به ماشین بزرگ و براق و پر ابهت خانوادگی نگاهی انداختم و در این فکر بودم که ژاکت کهنه من با این ماشین چگونه هماهنگی خواهد داشت. پیشانی خود را به پنجره تکیه دادم تا دمای بیرون را ارزیابی کنم. فلورانس به‌آرامی پشت گردن مرا نوازش می‌کرد. خداحافظی ما کوتاه و مختصر بود. لب‌هایمان به‌سرعت همدیگر را لمس کردند. در حال دویدن به پایین پله‌ها بوی واکس کف زمین به مشامم خورد. این بو آخرین بو از دوران گذشته‌ام بود.

اخبار روز را می‌خوانم، اوه پسر ...»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۹۶٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۲۵ صفحه

حجم

۹۶٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۲۵ صفحه

قیمت:
۳۰,۰۰۰
تومان