کتاب شعر معاصر فرانسه
معرفی کتاب شعر معاصر فرانسه
کتاب شعر معاصر فرانسه نوشتهٔ گروه نویسندگان و ترجمهٔ گروه مترجمان است. نشر ثالث این مجموعه شعر معاصر را منتشر کرده است.
درباره کتاب شعر معاصر فرانسه
کتاب شعر معاصر فرانسه حاوی اشعاری از «ادموند ژابس»، «ایو بونفوا»، «روبر ساباتیه»، «آندره دوبوشه»، «ژان پیر فی»، «فیلیپ ژاکوته»، «لوران گاسپار»، «ژاک دوپن»، «موریس رنیو»، «کلود آدلن»، «ژان میشل مولپوآ» و چند تن دیگر از شاعران معاصر فرانسوی است. «نادر نادرپور»، «یدالله رؤیایی»، «مریم موسوی»، «محمدعلی سپانلو»، «بابک منوچهری»، «دلآرا قهرمان»، «فرزانه شهفر»، «فریده روا»، «آرمان گودرزی»، «مهشید نونهالی» و «نسیم تاجبخش» ترجمهٔ این اشعار را بر عهده داشتهاند.
محمدعلی سپانلو در ابتدای این اثر بیان کرده است که این کتاب حاصل دوستی میان شاعران است؛ دوستی میان فرهنگهای ایران و فرانسه. محمدعلی سپانلو و «آلن لانس»، مدیر خانهٔ نویسندگان فرانسه بهنیت ارائهٔ چشماندازی از شعر معاصر فرانسوی به خوانندگان ایرانی دست به گردآوری این مجموعه زدهاند. گزیدهای از شعر معاصر فرانسه در فاصلهٔ نیمهٔ قرن بیستم تا امروز در این اثر قرار داده شده است. معرفیهای کوتاهی که در ابتدای آثار هر شاعر آمده، به قلم «کلودآلن»، شاعر و متخصص جریانهای ادبی نگاشته شده است.
خواندن کتاب شعر معاصر فرانسه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران اشعار معاصر بهویژه اشعار فرانسوی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب شعر معاصر فرانسه
«استاد زبانشناسی در دانشگاه پاریس هشت، بیشتر دربارهٔ نظریهٔ زبان و ترجمه کار میکند. از جمله نویسندگانی است که برخورد جدیدی در قبال متن انجیل در کتاب پنج طومار (۱۹۷۰) داشته است. در مقالاتش در پی تدارک نوعی تئوری ریتم است، از آن جملهاند: برای شاعرانگی ۱۹۷۰ تا ۱۹۷۸، نقد ریتم، انسانشناسی تاریخی زبان (۱۹۸۲)، وزن شعر و زندگی (۱۹۹۰)، سیاست ریتم، سیاست موضوع (۱۹۹۵). مشونیک اهل جدل است و علیه تمام کلیشهها برمیخیزد. شاعری است که در سال ۱۹۷۲ جایزهٔ ماکس ژاکوب را برای کتاب ضربالمثلهای اهدایی دریافت کرد. سایر آثار او عبارتند از: در آغازهای مکرر ما (۱۹۷۶)، هر روز افسانهای (۱۹۷۹)، مسافران صدا (۱۹۸۵) و ما، گذرگاه (۱۹۹۰). در کتاب اخیر که اثری است نیرومند با روابطی که ماده در فرم بیان دارد و تمایل فراوان برای استفاده از ریتمهای فرد و هفت هجایی درگیر شده است. آنچه مشونیک بیان میکند گونهای جهش انسان است بیرون ظلمت، جهش به سوی روشنایی و بیزمانی «زندگی در دل/ و دل در نگاه». واژههای او کلماتی هستند در مرز سکوت، شعرهایش موجز است بدون استعاره و بدون تصنع. میکوشد نادیدنی و مجهول را بیابد تا بتواند در روشنایی جای گیرد. گفتاری شود در نور همانطور که نور در گفتار است.
صدای دیگران بودم
بیآبی را میستودم
که گلهای سرخش را نمایان میکرد.
عنکبوت مَثَلها
پشت اجاقی
چهل سال راه میرفت.
اینک کلمه ویرانم میکند تا متولد شود
و از من بیرون میبرد آنچه میتواند از من برود
از جانب کلام من
جایی که هنوز خود را نمیشناسم
من همواره در آن سو بودهام
یک نفر در آن سو.
هر واژه ترسی را میشکافد
این تغییر، صدای من است
راه کج میکنم و راه کج کردنم را گرامی میدارم.
اینک تمام کلماتم
به اتفاق تبعیدم و وطنم هستند
زندگیم را خواهم گذاشت تا شبیه صدایم شوم.
امسال باران نامرئی مینماید
تنها از میان دیگران میگذرد چون شبی از میان دو روز
پیکرم را به خاطره نمیسپردم
تا مرا دریابد نام تو را به او میدادم
تو را از طریق تو به خودم شبیه میکردم شکل میگرفتم
نشانهای با خود داشتم خواندنی نبودم
تو حروفی که پیکرم را میسازند میفهمیدی
از کمالی به کمالی و امروز میتوانستی به جای فردا بیایی
زیرا شبی تدارک میبینم بهتر از دو بامداد.»
حجم
۲۱۵٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۴۱۲ صفحه
حجم
۲۱۵٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۴۱۲ صفحه