دانلود و خرید کتاب شهرسازی و شهرسوزی در تاریخ به روایت شاهنامه علی اصغر مصطفوی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب شهرسازی و شهرسوزی در تاریخ به روایت شاهنامه

کتاب شهرسازی و شهرسوزی در تاریخ به روایت شاهنامه

امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب شهرسازی و شهرسوزی در تاریخ به روایت شاهنامه

کتاب شهرسازی و شهرسوزی در تاریخ به روایت شاهنامه نوشتهٔ علی اصغر مصطفوی است و انتشارات امید سخن آن را منتشر کرده است. این کتابْ فصل اول از کتاب «اندیشه در ایران زمین» است که در ۱۷ فصل از همین انتشارات در سال ۱۳۹۹ منتشر شده است.

درباره کتاب شهرسازی و شهرسوزی در تاریخ به روایت شاهنامه

میهن ما در گذشته، از تمدنی برخوردار بوده، همانطور که در عرصه سیاست و اخلاق آوازه‌ای داشته است، در پهنه معماری و شهرسازی و هنرهای زیبا نیز از پیشروان جهان باستان بوده است. در متون باستانی ایران و شاهنامه فردوسی، به نام‌هایی از شهرها و روستاها برخورد می‌کنیم که در حال حاضر حتی شناخت جایگاه و محل آنها نیز غیر ممکن است، فقط نامی از آنها در برگ‌های تاریخ باقی مانده و بعضاً نیز جز ویرانه‌های پهناور با مشتی خاکستر و تیله شکسته و سفالینه‌های دودگرفته، که «دندانه‌هر قصری پندی دهدت نونو» در بخش‌هایی از کشور به چشم نمی‌خورد. به هر گوشه‌ای از این مرزبوم که بنگریم، خرابه‌های گسترده شهرها و ستون‌های فرو ریخته کاخ‌ها و پایه‌های برجای مانده از پل‌های معظم، داغی بر دل و آتشی بر جگر می‌نهند. از ویرانه‌های شهر ۱۰ هزارساله سِیلْک در کاشان تا شهر هفت - هشت‌هزارساله سوخته در سیستان، از ساختمان‌های حریق‌زده تپه حصار دامغان تا ستون‌ها و پلکان‌های غرورآفرین تخت جمشید، هر یک گویای این حقیقت است که این بناهای فرو ریخته و سوخته امروزی، روزگاری نشستنگاِه مردمان پرتلاش و هنرمندی بوده است که ناگاه دستخوش خشم پادشاهی و کینه سرداری و تعصب یورشگری گشته، به تلّی از خاک و خاکستر بدل گردیده است. 

اما پرسش بزرگ این است که این شهرهای خرّم و پرجمعیت و آن بناهای باشکوه و آن باره‌های هوش‌ربایی که در کتاب‌های قدیم از آنها نام برده شده است و اکنون جُز مشتی خاک و خاکستر از آنها بر جای نیست، به دستِ چه کس یا کسانی سوخته و ویران شده است؟ ویران کنندگان آن روستاها و شهرها از کدامین قوم و قبیله بوده‌اند و سبب سوختن و نابود کردن‌ها چه بوده است؟

خوش‌بختانه به این پرسش، متن‌های تاریخی، به ویژه شاهنامه فردوسی پاسخ روشنی دارد ده است که می‌گوید: «به دستِ خودِ فرمانروایان ایران». چرا؟ به منظور ربودن تاج و تخت از یکدیگر و ادامه شهریاری خویش برای چند روز دیگر.

کتاب شهرسازی و شهرسوزی در تاریخ به روایت شاهنامه به این موضوع به صورت مفصل پرداخته و به سوالات پاسخ داده است.

خواندن کتاب شهرسازی و شهرسوزی در تاریخ به روایت شاهنامه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به پژوهشگران حوزهٔ تاریخ باستان ایران پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب شهرسازی و شهرسوزی در تاریخ به روایت شاهنامه

«عامل دیگری که موجبِ تیره ‌بختی روستاییان و فقر مردم و پیشه ‌وران گردید، تحمیل مالیات‌های عجیب و غریبی بود که بر آنان می‌رفت.

بازرگان ونیزی که در زمان پادشاه یاد شده به تبریز آمده است، می‌نویسد:

«زنان روسپی که در اماکن عمومی رفت و آمد می‌‌کنند نسبت به زیبایی خود مالیات می‌‌پردازند و هر قدر زیباتر باشند باید بیشتر مالیات بدهند».

اما بدترین رسمی که تاکنون از آن نام برده ‌ام رسم لعنتی و وحشت‌ انگیز و ننگینی است که بوی نفرت‌ انگیزش به آسمان می‌‌رسد و چون در ذیل به آن اشاره می‌‌کنم پی به شرارت و لئامت آن خواهید برد. در این شهر (تبریز) مکان عمومی و مکتب پیروان لواط یا مُخنث‌خانه وجود دارد و ایشان نیز نسبت به صباحت منظر مالیات (باج) به شاه می‌‌دهند.

مالیات خاص دیگری که در زمان شاه اسماعیل از مردم (سنی مذهب) گرفته می‌شد، مالیات ریش بود...

***

چون جاسوسان به تهماسب خبر دادند که سلطان سلیمان از تبریز به سوی وی حرکت کرده است، شاه تهماسب اول صفوی گروهی از امیران و سپاهیانش را اعزام داشت که کلیه مسیر حرکت ترکان عثمانی را تا زنجان ویران سازند، کلیه آذوقه آن را از میان بردارند و تمام ساکنان آن نواحی را به مناطق دیگر کوچ دهند و آنان نیز فرمان شاه را به مورد اجرا گذاشتند.

دکتر پارسادوست می‌نگارد:

«شاه طهماسب در حمله دوم سلطان عثمانی بر آن گردید که کلیه شهر و روستاها را ویران کند و تمام آذوقه‌ها را نابود سازد و قنات‌ها را خشک کند تا سپاه انبوه عثمانی از لحاظ خواربار و آب دچار مضیقه گردد.

شاه تهماسب تاکتیکی را که بخشی از آن در عصر ما به «زمین سوزی» معروف شده، چهارصد سال پیش از این به مورد اجرا گذاشت.

تاکتیک ویران‌کردن و کوچانیدن، مردم ایران را با دردها و اندوههای سنگین رو به رو نمود. قزل باشان بی‌توجه به رنجها و غمهای مردمی که خانه خود را تل ویرانه، و محصول خود را سوخته می‌دیدند، و افزون بر آن می‌بایست موطن مأنوس خود را با زن و فرزندان خویش ترک کنند و آواره دیار ناشناخته دیگر گردند، فرمان شاه را با دقت و بی‌رحمی اجرا کردند. هنگامی که سپاهیان عثمانی در سرزمین ایران به حرکت درآمدند در برابر خود بی‌آنکه با انسانی رو به رو شوند، جُز دیوارهای درهم کوبیده، و کشتزارهای آتش زده و کاریزهای انباشته از گِل و لای نمی‌دیدند.

هم‌چنین، شاه مذکور هنگامی که خبر یافت سلطان سلیمان عثمانی عازم بغداد است. «رجب ابدال و حمزه بیک اوغلی» را نزد والی بغداد فرستاد، دستور داد کلیه ولایات را از بین ببرد و آنگاه خود را به اردوی شاهی برساند».

هنگامی که سپاه عثمانی در ۲۱ ربیع‌الثانی ۹۴۱ هجری قمری به قصرشیرین رسیدند، آن را ویران شده یافتند. اثری از آبادانی، آذوقه و آب در آن وجود نداشت.

از سوی دیگر، سلطان سلیمان برای تلافی شهرسوزیهای شاه تهماسب در بغداد، هنگامی که وارد تبریز شد، تبریز را آتش زد و شهر مشتعل را بر جای گذاشت و به سوی کشور خویش روانه گردید.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۹٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۵۴ صفحه

حجم

۲۹٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۵۴ صفحه

قیمت:
۱۲,۰۰۰
تومان