کتاب اهداف آشکار و نهان ایرانشناسی اروپایی
معرفی کتاب اهداف آشکار و نهان ایرانشناسی اروپایی
کتاب اهداف آشکار و نهان ایرانشناسی اروپایی نوشتهٔ علی اصغر مصطفوی است و انتشارات امید سخن آن را منتشر کرده است. کتاب حاضر فصل اول از کتاب «اندیشه در ایران زمین» است که در ۱۷ فصل از همین انتشارات در سال ۱۳۹۹ منتشر شده است.
درباره کتاب اهداف آشکار و نهان ایرانشناسی اروپایی
ایرانشناسی نزدیک به چند سده است که راه افتاده و موضوعی به نام تاریخ و تمدن و فرهنگ ایرانی را مورد مطالعه قرار میدهد. این رشته از دانش فرهنگ شناسی نخستین بار توسط اروپاییان بنیان نهاده شده و اینک ما ادامه دهندگان راه آنان هستیم و اکنون در ایران یکی از شاخههای پربار شناخت فرهنگ و ادب و تمدن کشور ما به شمار میرود و حساسیت خاصی بدان داریم.
ایرانشناسی نیز خود از همان مقوله بدیهی و سادهای است که تا کنون به جز چند کارنامه انگشتشمار از سوی دانشمندان ایرانی، مورد پرسش جدی قرار نگرفته است و فقط نتایج حاصل از آن مورد توجه پژوهشگران این رشته بوده است.
اصطلاح ایرانشناسی مشابهاتی نیز دارد که عبارتند از «هندشناسی، چینشناسی، عربشناسی، ترکشناسی، مصرشناسی» و غیره که همگی آنها زیر عنوان کلی «شرقشناسی» جمع میشوند و این خود حکایت از آن دارد که مجموعههایی انسانی وجود دارد که دارای تمامیتی هستند و هر یک را میتوان زیر عنوان کلی مطالعه کرد و تمامی آنها را زیر یک عنوان کلیتر، موضوع دانش قرار داد و میان این مجموعه که تحت این عنوانها قرار میگیرند وجه تشابهی هست که میان مجموعههای انسانی دیگر نیست. مثلاً رشتههایی از دانش را نمیشناسیم که عنوانهای آلمانشناسی، فرانسهشناسی، انگلیسشناسی، یا آمریکاشناسی داشته و تمامی آنها ذیل عنوان کلیتر «غربشناسی» قرار گیرند. پس برای آن که بدانیم ایرانشناسی چیست، باید از ماهیت آن تمامیتی که همه این عنوانهای مشابه را در بر میگیرد، پرسش کنیم که «شرقشناسی» چیست؟
کتاب اهداف آشکار و نهان ایرانشناسی اروپایی سعی میکند به مقولهٔ ایرانشناسی بپردازد و مقاصد مثبت و منفی غربیها از این موضوع را بررسی کند.
خواندن کتاب اهداف آشکار و نهان ایرانشناسی اروپایی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران حوزهٔ مطالعات ایران پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب اهداف آشکار و نهان ایرانشناسی اروپایی
«شرقشناسی، چنانکه از نام آن برمیآید، موضوعی دارد که «شرق» نامیده میشود و «شرق» مفهوم متقابل خود را که «غرب» باشد به خاطر میآورد. به این اعتبار، شرقشناسی از پیش تمایز شرق و غرب را در خود نهفته دارد. این تمایز از چه زمانی آغاز شد بطور دقیق نمیدانیم اما بطور تقریب میتوان آن زمان را ردیابی کرد و شناخت که بدان خواهیم پرداخت. چیزیکه کاملاً روشن است این است که مردمان این بخش از گیتی که امروزه «شرق» نامیده میشود، در طول تاریخ بلند خود - هرگز خود را تحت این عنوان نشناخته بودند تا آن که اروپاییان آنها را در سده هیجدهم تحت این عنوان جمع کردند و به عنوان موضوع مورد مطالعه پیش روی خود نهادند. بدین ترتیب «شرقشناسی» از آغاز عبارت بوده است از مطالعه «شرق» توسط غربیان به عنوان چیزی دیگر که به عنوان مجموعه فرهنگها و تمدنهایی که نه تنها از لحاظ جغرافیایی در جای دیگری قرار دارند - که از لحاظ جهات چهارگانه، شرق خوانده میشوند - بلکه دارای فرق ماهیتی با تمدن غرب هستند!
از هنگامی که «آنکتیل دوپرون» فرانسوی در نیمه سده هیجدهم میلادی ترجمه کامل اوستا را در اروپا انتشار داد، تاکنون مطالعات ایرانشناسی بیوقفه در دنیای غرب و بعداً در کشورهای دیگر ادامه یافته است. در طول دو سده اخیر، در حدود یکهزار تن از پژوهشگران اروپایی تحت عناوینی چون «شرقشناسی» و «ایرانشناسی» در سطوح مختلفی از اهمیت و صلاحیت علمی، کار اساسی و اصلی خود را در رشته شرقشناسی و مطالعات ایرانی «ایرانشناسی» قرار دادهاند.
و اکنون حاصل این مطالعات، بصورت هزاران کتاب و رساله و مقاله به زبانهای مختلفی است که بسیاری از آنها انتشار یافته و پارهای نیز چون جنبه سیاسی داشته است، بصورت نسخ خطی در کتابخانهها و مجموعههای ویژه نگهداری میگردد.
هم اکنون، در ادامه سنت دیرین ایرانشناسی چند ساله غرب - صدها تن از متخصصان این رشته از فرهنگشناسی، در مراکز مختلف تحقیقی آکادمیها، دانشگاهها، انستیتوها و انجمنهای خاورشناسی، کتابخانهها، آرشیوها، موزهها و سایر مراکز تحقیقاتی، یا بصورت خصوصی و شخصی در زمینههای مختلف: تاریخ - مذهب - زبانشناسی، هنر، فلسفه، علم و ادب، باستانشناسی، تودهشناسی، مشغول به کارند که نتیجه مطالعات آنها بصورت کتابها و رسالهها و مقالهها و خطابههای کنفرانسها در دسترس دیگران قرار میگیرد.
برای ارائه وسعت این پژوهشها یادآوری این نکته کافی خواهد بود تا بدانیم، در چند سال اخیر بطور متوسط روزی یک کتاب در خارج از ایران پیرامون تمدن و فرهنگ و آنچه به کشور ما مربوط میشود، انتشار مییابد. اما نکتهای که یادآوری آن لازمتر مینماید، این است که حال و هوای ایرانشناسی در حال حاضر در ایران، با دو قرن گذشته تفاوت بسیاری را نشان میدهد زیرا که در تمام سدههای هیجدهم و نوزدهم و قسمت مهمی از قرن حاضر، خود ایران در این مطالعات تقریباً هیچ نقش و سهمی نداشت و این کوشش علمی عظیم در راه شناختن فرهنگ کهن ایرانی، منحصراً در خارج از ایران و بدست غیر ایرانی و با دیدگاهی نسبتاً مُغرضانه صورت میگرفت اما در دوران کنونی - بویژه در سی - چهل سال اخیر، جامعه علمی ایران که از خواب قرون و اعصار بیدار گشت و به معایب و مقاصد ویژه ایرانشناسی غربی پی برد و ضرورت آن را در نگرش مناسب و معقول در سیاست خارجی ایران در دوره معاصر دریافت. خود در این رشته از مطالعات قامت برافراشت و به همکاری با سایر مراجع اصیل ایرانشناسی جهان پرداخت. روشن است که پیشرفت این کوشش درونی که از جان مایه میگیرد، سبب میگردد که آینده ایرانشناسی را با یک دید علمی غیر وابسته و به دور از جنجالهای سیاسی دنبال کنند و دانش ایرانشناسی را از دیدگاه ایرانیان دنبال نمایند نه از نظرگاه غربیانی که داری چندان ارادتی به ایران نمیتواند باشند.»
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۸ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۸ صفحه