کتاب ما شروعش می کنیم
معرفی کتاب ما شروعش می کنیم
کتاب ما شروعش می کنیم نوشتهٔ کالین هوور و ترجمهٔ آرتمیس مسعودی است و نشر آموت آن را منتشر کرده است. این کتابْ ادامهٔ رمان «ما تمامش میکنیم» است و درست از انتهای کتاب اول شروع میشود. برای فهم بهتر داستان، باید کتاب ما شروعش میکنیم را بعد از خواندنِ کتاب اول بخوانید.
درباره کتاب ما شروعش می کنیم
این مجموعهکتابْ داستان دختری به نام لیلی است که در بدترین شب زندگیاش، از مراسم ختم پدرش بیرون میآید و به پشتبام میرود و در آنجا با رایل، پزشک جوان و جذابی آشنا میشود و به این ترتیب زندگیاش بهکل تغییر میکند. این دو نفر با هم دوست میشوند و سپس ازدواج میکنند اما رایل خیلی زود رفتارهای خشونتآمیزی از خود نشان میدهد.
داستان ما شروعش می کنیم از جایی شروع میشود که لیلی و اتلس همدیگر را در خیابان میبینند. اتلس عشق سابق لیلی است. از همینجا داستان لیلی و اتلس شروع میشود؛ با چالشهایی که بر سر راه این دو نفر قرار میگیرد و حسادتهای رایل به اتلس و درگیریهایی که بین این دو نفر رخ میدهد. آیا لیلی میتواند با کینهها و حسادتهای رایل کنار بیاید؟
ما شروعش می کنیم داستان امید و عشق و رشد است. در این داستان با رنج یک زن که درگیر خشونتهای خانگی شده رودررو میشویم و آن را از نزدیک لمس میکنیم. لیلی ناچار است با پیامدهای جدایی از رایل و ارتباط گریزناپذیرش با او دستوپنجه نرم کند؛ گرچه هنوز آسیبهای روانی ناشی از بدرفتاریهای رایل در وجودش باقی مانده است. گویی خشم و حسادتهای رایل تا همیشه بر زندگی او سایه افکنده است.
این داستانْ شهامت دوباره آغازکردن را به شما میآموزد و به شما یادآوری میکند که همیشه امید وجود دارد؛ حتی در تاریکترین لحظات.
خواندن کتاب ما شروعش می کنیم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران رمانهای عاشقانه پیشنهاد میکنیم.
درباره کالین هوور
کالین هوور در سال ۱۹۷۹ در تگزاس به دنیا آمد. هوور بیش از ۲۰ رمان نوشته که فضایی عاشقانه و معمایی دارند. بیشتر آثار او جزو پرفروشهای نیویورک تایمز هستند.
از دیگر آثار او میتوان به کتابهای «ما تمامش کردهایم»، «اگر حقیقت این باشد» و «یاد او» اشاره کرد.
بخشی از کتاب ما شروعش می کنیم
«با وجود آنکه دو ساعت از زمانی که تصادفی با اتلس برخورد کردم، میگذرد، هنوز دستهایم میلرزد. نمیدانم میلرزم چون مضطربم یا برای آن است از وقتی رسیدم، آنقدر سرم شلوغ بوده است که نتوانستهام چیزی بخورم. حتی پنج ثانیه آرامش نداشتهام اتفاق امروز صبح را در ذهنم پردازش کنم، چه رسد به اینکه صبحانهای را که با خود آوردهام، بخورم.
واقعاً آن اتفاق افتاد؟ واقعاً چنین سوالهای ناجوری از اتلس پرسیدم که باید تا یک سال خجالت بکشم؟
اما به نظر نمیرسید معذب شده باشد. به نظر میرسید از دیدن من خیلی خوشحال شده و آن موقعی که مرا در آغوش گرفت، ناگهان چیزی خفته در وجودم بیدار شد.
اما تازه همین الان فرصت کردهام به دستشویی بروم و حالا که خودم را در آینه میبینم، دلم میخواهد گریه کنم. لباسم لکهلکه است. تمام بلوزم پر از لکهای هویج است و لاک ناخنهایم گویی از ژانویهٔ امسال لبپر بوده است.
نه اینکه اتلس انتظار بینقصبودن داشته باشد و آن را بخواهد. موضوع فقط آن است من بارها برخورد تصادفی با او را مجسم کرده بودم اما در هیچیک از آن خیالات، هنگام این رویارویی، خودم را وسط یک صبح پرتبوتاب و نیم ساعت پس از آنکه هدف یک مشت پر از غذای کودک یازدهماهه قرار گرفته باشم، مجسم نکرده بودم.
او خیلی خوشتیپ بود. بوی خوبی هم میداد.
احتمالا من بوی شیر مادر میدهم.
از صبح آنقدر درگیر این فکر بودهام که رویارویی تصادفیمان چه معنیای میتواند داشته باشد که آمادهکردن همهچیز برای تحویل به رانندهٔ پیک دو برابر همیشه طول کشیده است. امروز حتی تارنمایمان را هم برای سفارشهای جدید نگاه نکردهام. برای آخرین بار خودم را در آینه نگاه میکنم اما تنها چیزی که میبینم، یک مادر مجرد خسته و فرسوده است.»
حجم
۲۵۰٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه
حجم
۲۵۰٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه
نظرات کاربران
کتاب مجازیه! چه خبره این قیمت!!!! اونم برای این نشر که همهش سانسوره
واقعا نیازی بود به همچین کتابی؟ هر کسی ما تمامش میکنیم رو خونده باشه خودش متوجه میشه ادامه داستان به چه شکله "لیلی و اتلس با خوبی و خوشی کنار هم زندگی میکنند!" چیزی واقعا درک نکردم چرا این بود که
از کتاب اصلا خوشم نیومد . رایل رو خیلی تو این جلد بد نشون دادن ! همه بر علیه اش شده بودن حتی خواهر و شوهر خواهرش و واقعاغیر منطقی بود، دلم براش سوخت. سر جلد اول هم خیلی حرص