کتاب ملودی ادامه دارد
معرفی کتاب ملودی ادامه دارد
کتاب ملودی ادامه دارد نوشتهٔ مری هیگینز کلارک و ترجمهٔ مرجان رزم آزما است و انتشارات لیوسا آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب ملودی ادامه دارد
وقتی لین هارمون، دستیار معروفترین طراح داخلی کشور و مادر دختری چهارساله برای بازدید از خانهای در حومهٔ شهر به منظور بازسازی آن میرود، متوجه میشود که این کاری معمولی نیست. سپس پی میبرد که خانه متعلق به همسر مردی به نام پارکر بنت است؛ کلاهبرداری که مرتکب بزرگترین اختلاس در تاریخ کشور شده و گریخته بود.
او را دو سال پیش در قایق تفریحیاش در جزایر کارائیب دیده بودند و پس از آن، ناپدید شده و فقط قایق درهم شکستهاش را یافته بودند که به صخرهای برخورد کرده بود. از آن پس، مالباختگان و پلیس ایالتی همچنان در جستوجو بودند تا اطمینان حاصل کنند او بهراستی مرده است یا نه!
در این میان، لین که تحت تأثیر همسر و پسر پارکر بنت قرار گرفته است، نمیداند که هرچه بیشتر در این ماجرا پیش برود، بیشتر زندگی خود و دخترش را در معرض خطر قرار خواهد داد.
خواندن کتاب ملودی ادامه دارد را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران داستانهای خارجی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب ملودی ادامه دارد
«لین مارشا هارمون سی ساله بهسرعت آپارتمانش را در خیابان سیودوم شرقی منهتن ترک کرد تا به محل کارش در برج فلاتیرون در خیابان بیستوسوم و خیابان پنجم در منهتن برود که پانزده بلوک تا خانهاش فاصله داشت و در آنجا بهعنوان دستیار طراح داخلی در شرکتی کار میکرد. پالتویش گرم بود اما دستکش نپوشیده بود. در این ساعت از صبح در ماه نوامبر سوزی سرد میوزید.
موهای قهوهای مایل به قرمز بلندش را بافته و پشت سر جمع کرده بود و حالا فقط یک حلقه از موهایش روی صورتش افتاده بود. مانند پدرش قدبلند و همچون مادرش باریکاندام بود. بعد از فارغالتحصیل شدن از دانشگاه متوجه شده بود که زندگی معلمی مدنظرش نیست. درعوض، در آموزشگاه فناوری مُد و طراحی لباس ثبتنام کرده و بعد از اینکه مدرکش را گرفته بود، خانم گلدی هارپر، یکی از طراحان داخلی بسیار معروف و مورد توجه ثروتمندان و طبقات بالای اجتماع او را استخدام کرده بود.
الین همیشه بهشوخی میگفت که نام او را از روی نام عمهٔ بزرگ پدرش که زنی بیوه و بدون فرزند بوده انتخاب کردهاند. مشکل این بود که عمه الین مارشا بسیار ثروتمند بود و تمام ثروت خود را وقف حیوانات و تهیهٔ سرپناه برای آنها کرده و برای بقیهٔ وراث مقدار بسیار اندکی به ارث گذاشته بود.
به گفتهٔ خودِ لین: «هم الین و هم مارشا هر دو نامهای زیبایی هستند. اما من هرگز از الین مارشا خوشم نمیآمد.»
او در کودکی بهطور اتفاقی این مشکل را حل کرده بود. یک روز زبانش نچرخیده و به جای الین گفته بود لین، و از همانروز این نام جا افتاده بود.
همانطور که از خیابان دوم بهطرف محل کارش در خیابان پنجم میرفت و در اینباره فکر میکرد، در دل گفت: احساس خوبی دارم. خوشحالم که اینجا هستم، درست همین الان، در همین لحظه، همینجا. نیویورک را دوست دارم. گمان نمیکنم هرگز بتوانم جایی دیگر زندگی کنم. دستکم دلم نمیخواهد. اما شاید بهزودی تصمیم بگیرم به حومهٔ شهر نقلمکان کنم. کیتی سپتامبر آینده به کودکستان میرود و مدرسههای خصوصی در منهتن زیادی گران هستند.
این فکر سر زخمی کهنه را باز کرد. اوه، کن. ایکاش زنده بودی.
خاطرات گذشته را از ذهن بیرون راند، درِ ساختمان فلاتیرون را باز کرد و با آسانسور به طبقهٔ چهارم رفت.
با اینکه فقط بیست دقیقه از ساعت نُه گذشته بود، همانطور که انتظارش را داشت گلدی هارپر آنجا بود. بقیهٔ کارمندان، متصدی پذیرش و کتابدار معمولا دو دقیقه به نُه میرسیدند. گلدی تأخیر را به هیچ عنوان نمیبخشید.»
حجم
۲۴۳٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۰۴ صفحه
حجم
۲۴۳٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۰۴ صفحه
نظرات کاربران
کتاب آنچنانی نبود ولی،نکات خوبی داشت که بایدخوانده شود،ازطرفی مشکل کلاهبرداری واختلاس درکشورخودمان هم به وفوریافت میشود،بااین تفاوت که پولی که رفت هرگزبرنمیگردد، ارزش یکبارخواندن دارد.
فقط میگم حیف وقتی که سر این کتاب گذاشته بشه، اصلا حالت معمایی نداشت، فقط داستان یه نفر که کلاه برداری کرده و اینکه دنبالش هستن، بدون هیچ هیجانی
بذارین تو بی نهایت لطفا