کتاب سیرک شبانه
معرفی کتاب سیرک شبانه
کتاب سیرک شبانه نوشتهٔ ارین مورگنشترن و ترجمهٔ مریم رفیعی است. انتشارات ایران بان این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این رمانْ جادویی، نفسگیر و رمانتیک توصیف شده است.
درباره کتاب سیرک شبانه
کتاب سیرک شبانه با بخشی تحتعنوان «انتظار» آغاز میشود و سپس ۵ بخش را ارائه میکند که نامهای آنها بهترتیب عبارت است از «سرآغاز»، «روشنایی»، «تقاطعها»، «آتشزا» و «غیبگویی». این رمان اولینبار در سال ۲۰۱۱ منتشر شد. یک سیرکْ بدون هیچ نشانه و اعلامی از راه میرسد؛ سیرکی که فقط شبها باز است، اما در پشت صحنه، همواره، رقابتی شدید جریان دارد. در این رمانْ دوئلی میان ۲ شعبدهباز جوان به نامهای «سلیا» و «مارکو» که از بچگی بههمینخاطر تعلیم دیدهاند، رخ میدهد. آنها نمیدانند که این رقابت، بازیای است که فقط یک برنده میتواند داشته باشد و سیرکْ چیزی نیست جز میدانی برای نبردی بزرگ از تخیل و قدرت اراده؛ بااینحال اتفاقات دیگری رقم میخورد و سلیا و مارکو، بهتدریج عاشق هم میشوند؛ عشقی عمیق و جادویی که هم زندگی خودشان و هم شرایط حاکم بر سیرک شبانه را بهکلی دگرگون میکند.
رمان سیرک شبانه نوشتهٔ ارین مورگنشترن، برندهٔ جایزهٔ لوکس سال ۲۰۱۲، برندهٔ جایزهٔ الکس سال ۲۰۱۲، برندهٔ جایزهٔ بوک بروز سال ۲۰۱۱ و نیز نامزد دریافت جوایز گاردین، اورنج، دوبلین و لینکلن در سال ۲۰۱۲ بوده است.
خواندن کتاب سیرک شبانه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر و قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
درباره ارین مورگنشترن
ارین مورگنشترن در ۸ جولای ۱۹۷۸ به دنیا آمد. او هنرمند و نویسندهای آمریکایی است که در ماساچوست در امریکا بزرگ شده است. ارین مورگنشترن در کالج اسمیت به تحصیل در رشتهٔ تئاتر پرداخت و در سال ۲۰۰۰ فارغالتحصیل شد. مورگنشترن علاوه بر نویسندگی، به نقاشی نیز میپردازد. رمان «سیرک شبانه» یکی از آثار مکتوب اوست.
بخشی از کتاب سیرک شبانه
«پاپت موری، روی پلههای عمارت لوفور میایستد؛ کیفی چرمی در دست دارد و کیسهٔ بزرگی جلو پایش است. چند بار زنگ میزند و با اینکه میتواند صدای انعکاس آن را در خانه بشنود، با مشت به در میکوبد.
سرانجام، وقتی در باز میشود، شاندرش شخصا پشت در ایستاده است؛ پیراهن بنفشش از شلوارش بیرون زده است و تکهکاغذ مچالهای را در دست دارد.
به سرتاپای پاپت نگاه میکند و میگوید: «آخرین باری که دیدمت، کوچیکتر بودی. تازه، دو نفر بودین.»
مجسمهٔ طلایی سر فیل در سرسرا نیاز به گردگیری دارد. خانه بههم ریخته است و از بالا تا پایین، پر از کتاب و آثار هنری است. دیگر درخشش زمانی را که پاپت و ویجت در راهروهای آن، دنبال گربههای نارنجی میدویدند، ندارد.
وقتی به طبقهٔ دوم میرسند، پاپت میپرسد: «خدمتکارات کجان؟»
شاندرش میگوید: «همه رو اخراج کردم. بهدرد نمیخوردن؛ هیچی سر جای خودش نبود. فقط آشپزها رو نگه داشتم. خیلی وقته مهمونی شام ندادم، ولی حداقل اونا میدونن دارن چی کار میکنن.»
پاپت تا کتابخانه دنبالش میرود. تاکنون به آنجا نیامده است، اما شک دارد قبلا اینطور پر از نقشه و طرح و بطریهای خالی نوشیدنی بوده باشد.
شاندرش در اتاق چرخی میزند و کاغذ مچالهای را که در دست دارد، روی کاغذهایی که روی یک صندلی تلنبار شدهاند، میگذارد و با بیخیالی، به نقشههایی که بالای پنجره آویزان هستند، خیره میشود.
پاپت کتابها، شاخکها و لاکپشتهای شیشهای را کنار میزند و قسمتی از روی میز را خالی میکند تا کیفش را روی آن بگذارد. کیسه را زیر پایش، روی زمین میگذارد.»
حجم
۳۸۶٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۴۶۰ صفحه
حجم
۳۸۶٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۴۶۰ صفحه
نظرات کاربران
یکم گرون نیست؟؟ ۹۵تومن برای فایل؟ خب چاپیش که به صرفه تره حداقل حس و حال کتاب دست گرفتن و بوی کاغذ و... باهامونه
کتاب توصیفات دقیق، زیبا و باظرافتی داشت. وقتی راجعبه بوها، لباسا و فضا حرف میزد تو قشنگ میتونستی بهطور ملموس حسشون کنی که اینا از هنر فضاسازی نویسندس. داستان درکل یه فضای جادویی و واقعا عجیب داره که هرلحظه احساس میکنی
🧡
جادویی و رنگارنگ
من هنوز کتاب رو نخوندم و قصد خوندن دارم. کدام ترجمه بهتره؟ من قبلا از دو تا کتاب با ترجمه خانم رفیعی خوندم و خوب بودند ولی کتاب در انتشارات میلیکان در بینهایت اضافه شده. آیا ارزش داره بابت ترجمه