کتاب به دنبال دروغ گو و دگماتیسم

کتاب به دنبال دروغ گو و دگماتیسم نوشتهٔ دیمیتریس پساتاس و ترجمهٔ کریم عظیمی ججین است و انتشارات دیدار آن را منتشر کرده است. این کتاب دو نمایشنامه از پساتاس معروف به عزیز نسین یونان است.

درباره کتاب به دنبال دروغ گو و دگماتیسم

نخستین حرف بزرگ‌ترین کارگردان‌های معاصر جهان درباره‌‌ٔ تئاتر این است که تئاتر باید بتواند به تماشاگرانش لذت بدهد و آن‌ها را سرگرم کند و بعد حرفی را که می‌خواهد بزند به آن‌ها منتقل کند. نمایشنامه‌ٔ به‌ دنبال دروغ‌ گو این ویژگی مهم را دارد. این نمایشنامه نوشته‌ٔ دیمیتریس پساتاس، نمایشنامه‌نویس و طنزپرداز ترک‌تبار است که در یونان زندگی و فعالیت کرده و به «عزیز نسین یونان» معروف بوده است. 

ویژگی مهم طنز اجتماعی و اخلاقی نمایشنامه‌های او که به‌ هیچ جغرافیایی محدود نمی‌شود، مضمونی جهان‌شمول دارد که می‌تواند در هر جامعه‌ای رخ بدهد. ساختار محکم آن‌ها که روابط انسانی و اجتماعی را در قالب نمایشنامه‌ای رئالیستی در ژانر کمدی بیان کرده و این روابط را مورد نقد و چالش قرار داده است، خواننده را به خود جذب می‌کند. 

در نمایش‌ به‌ دنبال دروغ‌ گو، شخصیت‌ها یا در حال دروغ‌گفتن هستند یا در حال دروغ‌شنیدن و فقط دو آدم صادق به چشم می‌خورد که در آخر به وصال یکدیگر می‌رسند. این نمونه‌ٔ کوچکی از اجتماع ماست، مایی که در سطوح و شکل‌های مختلف یا به گفتن این دروغ‌ها عادت کرده‌ایم یا به شنیدنشان.

خواندن کتاب به دنبال دروغ گو و دگماتیسم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران نمایشنامه‌های معاصر پیشنهاد می‌کنیم.

درباره دیمیتریس پساتاس

دیمیتریس پساتاس در سال ۱۹۰۷ در ترابوزان به دنیا آمد. در سال ۱۹۲۳ به آتن مهاجرت کرد و در نوامبر ۱۹۸۹ در آتن چشم از جهان فروبست. دیمیتریس پساتاس نویسندگی را از نوشتن مطالب طنز و داستان در روزنامه‌ها شروع کرد. مشکلات اجتماعی، سیاسی، عرف و عادت، رفتارهای مدیران دولتی و سیاست‌مداران را با مهارت دست‌آویز قرار داد و با نگاهی طنز به آن‌ها پرداخته است.

در سال ۱۹۳۷، لذت عدالت و خشم عدالت را که از اولین نمایشنامه‌های طنز او است، خود منتشر کرد و با این نمایشنامه‌ها در یونان مشهور شد. بعد از جنگ دوم جهانی که در آن یونان توسط نیروهای آلمان اشغال شده بود، نمایشنامه‌های طنز ۱۹۴۱ نفر و مقاومت را در سال ۱۹۴۶ با موضوع مقاومت و مسائل آن دوران به انتشار رساند. در همان سال، انتشار کتاب مضحکه‌ٔ یک دوره‌ٔ تاریخی او را به‌ شهرت و موفقیت بیشتری رساند، تا جایی که از او به‌عنوان «عزیز نسین یونان» یاد شد. زیر آسمان‌خراش‌ها که تأثیرات او از سفر به ترکیه، فرانسه، انگلیس و آمریکا است، در سال ۱۹۵۰ منتشر شد و او را به چهره‌ای جهانی تبدیل نمود.

نمایشنامه‌های دیمیتریس پساتاس در اکثر کشورهای اروپایی ترجمه و به روی صحنه رفته است. به‌دنبال دروغ‌گو و دگماتیسم اولین نمایشنامه‌های او هستند که در ایران منتشر می‌شود.

برخی دیگر از آثار او:

حماقت: ۱۹۴۲

مادام سوسو: ۱۹۴۲

زندگی زیباست: ۱۹۵۲

به‌دنبال دروغ‌گو: ۱۹۵۳

دگماتیسم: ۱۹۵۳

بخشی از کتاب به دنبال دروغ گو و دگماتیسم

«وارسیداس: [در حال گردگیری] خانم پیجا حال‌شون خوبه؟

پیجا: به تو چه؟

وارسیداس: پهه! می‌شه بگین دیشب چه خوابی دیدین؟

پیجا: اونم به تو ربطی نداره... دست بجنبون... آقای فریکیس الانه که بیان و تو هنوز کارت رو تموم نکردی... اون‌‌وقت وای وای وای... وای به حال تو!

وارسیداس: چرا وای به حال من؟!

پیجا: پس وای به حال کی؟ معلومه که تو...

وارسیداس: می‌شه بگین خانم پیجا! کی باعث شد آقای فریکیس نماینده‌ی مجلس بشن؟ کی محافظ ایشونه؟

پیجا: کی باید باشه؟ تو! حالا برو... برو دست از سرم بردار. یه تپانچه‌ی زهوار‌در‌رفته داری بهش می‌بالی و فکر می‌کنی آدم شدی.

وارسیداس: زهوار‌در‌رفته؟

پیجا: پس چی؟ تازه! گلوله هم نداره‌‌‌‌.

وارسیداس: خانم پیجا! درش بیارم؟

پیجا: ها... درش بیار ببینم. [وارسیداس با پر گردگیری محکم روی میزِ پیجا می‌زند. گرد و خاک بلند می‌شود] آروم‌تر...

وارسیداس: پاشو... پاشو می‌خوام به کارهام برسم.

پیجا: دست از سرم بردار... جای دیگه‌ای برای گردگیری پیدا نکردی؟

وارسیداس: [پر گردگیری را به سر و روی پیجا می‌زند] وای‌‌‌... وای... وای، تو هم که گرد و خاکی شدی، قند عسل!

پیجا: گم ‌شو! بی‌شعور!... [آقای فریکیس از پله‌ها پایین می‌آید.]

فریکیس: چه خبره این‌جا؟ چه‌تون شده شماها؟ دارین چی کار می‌کنین؟

وارسیداس: دارم وظیفه‌م رو انجام می‌دم قربان! گردگیری می‌کنم.

فریکیس: جای دیگه‌ای برای گردگیری پیدا نکردی؟! باید ایشون‌ رو گردگیری کنی؟ مگه نگفتم از جات تکون نخور... زود باش برو سر جات!

وارسیداس: ببخشید قربان‌‌... [سریع از در سمت چپ بیرون می‌رود]

پیجا: ببخشید آقای فریکیس! نمی‌خوام فضولی کنم، اما این مرد آدم‌‌بشو نیست. اون قدر گستاخ شده که همه‌ش می‌گه اگه اون نبود، شما تو انتخابات نمی‌تونستین رأی بیارین و نماینده‌ی مجلس بشین.»