کتاب ماری آنتوانت
معرفی کتاب ماری آنتوانت
کتاب ماری آنتوانت نمایشنامهای نوشتهٔ دیوید عجمی و ترجمهٔ فاطمه یحیی است و انتشارات دیدار آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب ماری آنتوانت
ماری آنتوانت شخصیتِ تاریخیِ محبوبی نیست. دیوید عجمی در این نمایشنامه درصدد برآمده تا آن دسته از صفتهای ماری را که تاریخ آنها را هیولاوار مینامد، در قالبِ صفتهایی انسانی به نمایش درآورد. به این ترتیب، ما در ابتدای این نمایش، با نوعروسِ چهاردهسالهٔ اتریشیالاصلِ متکبر و خودخواهِ لویی شانزدهم روبهرو شده و در سفری استحالهگونه با او همراه میشویم. سفری که در آن ماری از اوجِ توانگری و دولتمندی تا حضیضِ رهایی از هر بند و زنجیری فرود میآید و در نهایت، سرش را، همان که روزی مزین به آرایشهایی شهبانومنشانه بوده است، تسلیمِ گیوتین میکند.
در این نمایشنامهٔ مینیمالیستی، عجمی نگاهش را از منظری روانشناسانه به شخصیتِ ماری آنتوانت دوخته است. این نمایش در شهرهای مختلفِ امریکا و در سالنهای متعدد به روی صحنه رفته است. اجرای پرطمطراق و شکوهمند سالن یال ریپرتوری یکی از چشمگیرترین اجراهای نمایشِ ماری آنتوانت به شمار میرود.
عجمی با بهکارگیری ابزار دیالوگ و مونولوگ، طنز اجتماعی، فراغت و بیخبری سیاسی، درک نفس و خودخواهیِ ماری را به تصویر میکشد. ماری اگرچه بهظاهر بسیار پیچیده مینماید، اما مسلم و مبرهن است که بهرهای از سواد ندارد، در حبابِ توهماتِ خودش زندگی میکند و دائم زندگیاش را متناسب با جایگاهی که دارد توجیه میکند. او اگرچه ملکهٔ فرانسه است، اما به گونهای پرورش یافته که کاملاً از هر آنچه که با آن در ارتباط است دور و غریب مانده. او حتی سبب سقوطش را نمیداند و از خود میپرسد مگر من چه کردم که به چنین روزی افتادم؟
لوییِ شانزدهم هم در این میانه اوضاعش بهتر از ماری نیست. عجمی در پرداختِ این شخصیت از چاشنی طنز و فصاحت بهره برده است. علاقهٔ وافر او به ساعت و کلکسیون ساعتهایش از چشم عجمی دور نیفتاده است. در این داستان، زمان استعارهای بر عمر کوتاه باقیمانده از سلطنت این خاندان و چه بسا روزهای پایانی نظام سلطنتی فرانسه و بهسررسیدن این دوران در نتیجهٔ ظهور و بروز انقلاب فرانسه است. مادامی که لویی با ماری درگیر میشود، قادر نیست در دَم تدبیری بیندیشد؛ او حتا برای حل درگیریهای زناشوییاش نیازمند زمان است، چه رسد به درگیریهای مملکتی.
در این داستان، طولی نمیکشد که افراط و تفریطهای شاهانه رنگ میبازند و جای خود را به حالتی از حزن و اندوه میدهند؛ این اندوه در جریان حبس، ازدستدادن خانواده و اعدام به اوج میرسد. عجمی در این داستان، نمادهای چند لایهای به کار برده است: ساعتبازیهای لویی، موهای ماری، پرداختن به انواعِ شیرینی، گوسفند سخنگو برخی از نمادها و کنایهها در نمایشنامهٔ عجمی هستند.
عجمی در واژهسازی خود در این نمایشنامه از سبک مینیمالیستی بهره برده است و چنین بهنظر میرسد که میخواسته حالوهوایی بِکتگونه یا ژان ژنهگونه در نمایشنامهاش ایجاد کند. به این ترتیب، روایت او در جاهایی از داستان رنگ و بوی شاعرانه هم به خود میگیرد.
نیویورک تایمز دیوید عجمی را نویسندهای استثنایی مینامد. مجلهٔ وگ او را بهترین و اصیلترین هنرمند تئاتر نسل خودش میداند. مجلهٔ نیویورکر هم او را یکی از ده نفر برتر در عرصهٔ فرهنگ قلمداد میکند. نمایشنامهٔ ماری آنتوانت اثری فانتزی، فکاهی و بیروح است؛ روایتی سیاسی که ناگهان رنگ و بوی شخصی به خود میگیرد. اثری جسورانه و گزنده در قالب طنز که اگرچه داستان زندگی ملکهٔ منفور فرانسه را روایت میکند، اما آینهای است از جامعهٔ معاصر که خودش در حال کندن گور خویش است.
خواندن کتاب ماری آنتوانت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران نمایشنامههای خارجی پیشنهاد میکنیم.
درباره دیوید عجمی
دیوید عجمی، نمایشنامهنویس امریکایی، متولد ۱۹۷۳ است. او موفق به دریافت بورسیهٔ گوگنهایم، جایزهٔ وایتینگ، جایزهٔ اِیتیسیای، بورسیهٔ هنری بوش و جایزهٔ درامِ کِسِرلینگ شده است.
دیوید عجمی در خانوادهای سوری ـ یهودی در میدوود در بروکلین بزرگ شد. او دانشآموختهٔ کالج سارا لارنس (۱۹۹۵)، کارگاه نمایشنامهنویسی دانشگاه آیووا (۲۰۰۱) و برنامهٔ نمایشنامهنویسان امریکایی مؤسسهٔ جوئیلیارد (۲۰۰۸) است. وی در بروکلین هایتس سکونت دارد.
نمایشِ شیادانِ عجمی در مؤسسهٔ ساندنس و تئاتر رویالکورت در لندن به اجرا درآمد. این نمایشنامه در ژانویهٔ ۲۰۰۸ برای اولین بار در سالن تئاتر یال ریپرتوری به روی صحنه رفت. به دنبال این نمایش، عجمی نویسندهای باسبک، صدا و جاهطلبیهایی منحصربهفرد نام گرفت.
نمایشنامهٔ دیگر او به نام خیرهکننده یک ماه بعد در واشنگتن دیسی در وولی ماموث به اجرا درآمد و واشنگتنپُست آن را یکی از دَه نمایشنامهٔ برترِ سال نامید. این نمایشنامه در مجلهٔ تئاتر امریکا منتشر شد. خیرهکننده برای اولین بار در سال ۲۰۰۹ در نیویورک در سالن تئاتر لینکولن به روی صحنه رفت و همهٔ بلیتها بهسرعت فروش رفت.
نمایش ترِیسی هم در ژوئن ۲۰۱۲ در برای اولین بار اجرا شد.
مونولوگِ خویشاوندانِ گزینشی عجمی نیز در سالن تئاتر رویال کورت و بعد از آن در رویال شکسپیر در لندن به روی صحنه رفت.
بخشی از کتاب ماری آنتوانت
«پلینیاک: [در حال ریختن] چای؟
ماری: (ممنون، خیلی کم) وای خدای من! دارم خلقوخویِ انگلیسیها رو میگیرم «خیلی کم».
لامبل: ببینین چه قیامتی تو مستعمرهها به پا شده.
ماری: بوستون، خبر دارم.
پلینیاک: بدلم
ماری: احمقانهست؛ این همه آشوب فقط بهخاطر قدری چای.
پلینیاک: از انگلیسی جماعت متنفرم؛ باید میگفتمش؛
ماری: لافایِت برام نامه مینویسه ـ
پلینیاک: شیر؟
ماری: (بله لطفاً) ولی دقت کردین اینجا کسی حرفی از انقلاب نمیزنه؟
لامبل: [در جعبهای را باز میکند] آبنبات؟
ماری: (نه، سپاس) مردم شاد نیستن؛ یا ــ من سر در نمیآرم اینا چشونه
لامبل: شورش شده.
ماری: واقعاً؟
پلینیاک: خوب، شورش که همیشهٔ خدا هست
ماری: لابد دارن از گرسنگی میمیرن. یه چیزهایی به گوشم خورده، اما شاید تمام این اخبار شایعه باشه؟ روابطِ انسانی آدم رو گیج میکنه؛ روابط باید شفاف باشه که نیست
پلینیاک: درسته
ماری: به هر حال آدمیزاده دیگه، از هر طرف یه چیزی میشنوه، این حرف و حدیثها همهجا هست. دقت کردین اینجا ــ توی پاریس ــ آدم هر جا میره، اون قدر سر و صدا و جار و جنجال بیداد میکنه که انگار ظرفها دارن بههم میخورن و تلقتلق میشکنن؟
لامبل: میفهمم چی میگی.»
حجم
۱۵۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۵۶ صفحه
حجم
۱۵۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۵۶ صفحه