کتاب غوغای خموش
معرفی کتاب غوغای خموش
کتاب غوغای خموش نوشتهٔ آرمان آرین است. نشر موج این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر حاوی یک مجموعه دلنوشته، مناجات، مقاله، سفرنوشته و خواب است.
درباره کتاب غوغای خموش
کتاب غوغای خموش ۵ بخش دارد. این ۵ بخش بهترتیب اینگونه نام گرفتهاند:
- دِل نوشتهها؛ مجموعهٔ ۷۶ متن کوتاه از دستنوشتهها و دلگویههای پراکنده،
- مناجاتها و نجواها؛ مجموعهٔ ۳۰ متن برای بازگوییِ حماسهٔ برترین وجودِ جهانها،
- مجموعهٔ مقالهها؛ مجموعهٔ ۳ متن در موضوعات دینی، ملی و تاریخی،
- سفرنوشتهها؛ یک مقدمه و ۴ سفر نوشته،
- چه رؤیاها که میآیند...؛ مجموعهٔ ۱۲ خوابِ مؤثرِ دیدهشده.
کتاب آرمان آرین را باید حاوی یک مجموعه ناداستان در قالبهای گوناگون دانست. در یک تقسیمبندی میتوان ادبیات را به ۲ گونهٔ داستانی و غیرداستانی تقسیم کرد. ناداستان (nonfiction) معمولاً به مجموعه نوشتههایی که باید جزو ادبیات غیرداستانی قرار بگیرند، اطلاق میشود. در این گونه، نویسنده با نیت خیر، برای توسعهٔ حقیقت، تشریح وقایع، معرفی اشخاص، یا ارائهٔ اطلاعات و به دلایلی دیگر شروع به نوشتن میکند. در مقابل، در نوشتههای غیرواقعیتمحور (داستان)، خالق اثر صریحاً یا تلویحاً از واقعیت سر باز میزند و این گونه بهعنوان ادبیات داستانی (غیرواقعیتمحور) طبقهبندی میشود. هدف ادبیات غیرداستانی تعلیم عامهٔ مردم است (البته نه بهمعنای آموزش کلاسیک و کاملاً علمی و تخصصی که عاری از ملاحظات زیباشناختی است)؛ همچنین تغییر و اصلاح نگرش، رشد افکار، ترغیب، یا بیان تجارب و واقعیات از طریق مکاشفهٔ «مبتنی بر واقعیت» از هدفهای دیگر ناداستاننویسی هستند. ژانر ادبیات غیرداستانی به مضمونهای بیشماری میپردازد و فرمهای گوناگونی دارد. انواع ادبی غیرداستانی میتوانند شامل اینها باشند: جستارها، زندگینامهها، کتابهای تاریخی، کتابهای علمی - آموزشی، گزارشهای ویژه، یادداشتها، گفتوگوها، یادداشتهای روزانه، سفرنامهها، نامهها، سندها، خاطرهها، نقدهای ادبی.
خواندن کتاب غوغای خموش را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران ناداستان در قالبهای گوناگون پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب غوغای خموش
«در ادامهٔ مسیری که غارهای باتو در حاشیهٔ شهر دارد، پس از ساعتی پیشروی در جادهای صاف و خوش مسیر به «گِنتینگ» خواهیم رسید. این مسیر، بزرگراهی با ۶ راه رفت و برگشت است و در دل جنگلهای بارانی – که ۱۰ درصد کل جنگلهای مالزی را تشکیل میدهند – پیش میرود. دورنمای آن شبیه جنگلهای مازندران و گیلان ماست – شاید برخی بخشها قدمتی مشابه داشته باشند - و خاک پیدا نیست و همه جا سبز و زیباست. در کنارهٔ جاده و طبیعت همه جا کوشیدهاند کمترین تداخل را با منظرهای که دیده میشود داشته باشند. مثلاً در هر جا که خواستهاند توری یا حصاری بزنند، از توریهای سبز پلاستیکی استفاده کردهاند تا استتار صورت بگیرد و لطمهٔ کمتری به چشم انداز جاده زده شود.
درختهای اینجا را نمیشناسم ولی قامتهایشان گاه تا ۲۰ متر افراشته است و بیشتر قبراق و خوشبختاند. آفتاب و آب و همهٔ لوازم خوشبختی یک درخت اینجا مهیّاست و اغلب ریشه در ریشه و ستبر هستند. در انتهای این مسیر، به یکی از بزرگترین تله کابینهای جهان و مشخصاً آسیا رسیدیم که بیوقفه و پرتعداد انبوه توریستها را از پایین به بالای کوهستان جنگلی منتقل میکند. مسیر معلّق برای هر یک تله کابین بالغ بر ۱۵ دقیقه بطول میانجامد تا مسافری را به بالا یا پایین جنگل تمام نشدنی برسانَد.
هموطنان ما در تله کابین – در چهار باری که سوار بودم – بیشتر از خریدهایشان با هم صحبت میکنند و از زرنگیشان در خریدهای خوبتر ولی ارزانتر...
از اینکه حالا هم پول آوردهاند تا بالای کوه اگر بصرفَد خرید کنند.
آنوقت است که جنگل استوایی را نمیبینند؛ زیباییهای جهان خدای را نمیبینند؛ عظمت صداهای ویژهای که در یک جنگل استوایی برپاست و شنیده میشود را نمیشنوند! در وقت قرارها، ساعت ملاقات و حاضر شدن، پرمشکلترین تورها، تور ایرانیهاست چون اغلب در آخرین لحظهها هم چیزی برای خریدن، آنها را به خود مشغول میکند. جای بسی تأسف بود که راهنمای هندی ما مدام باید در هر توقف به اغلب هموطنان – البته با مهربانی و ادب یک لیدر خوش برخورد - تذکّر میداد که بدساعتی نکنند و آنها هم عجیب هر بار، بارهایشان سنگینتر میشد و اظهار شرمندگیهایشان بیشتر و بیشتر... و من هر بار در هر یک از این موارد از خودم میپرسیدم که آبروی یک ملّت را در جهان به چه چیزهایی میشناسند؟ به ادّعاهای قلمبه و بزرگ و جهانشمول یا منشِ ملّیِ آن قوم از بزرگ تا کوچکشان در نشست و برخاست با هم و رعایت شیونات اجتماعی و بینالمللی نظیر همین وقتشناسی و خوش قولی و... و همبستگی ملی و هماهنگی هویّتی شان؟!...»
حجم
۲۹۴٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۰۴ صفحه
حجم
۲۹۴٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۰۴ صفحه