دانلود و خرید کتاب هادس مریم نفیسی راد
تصویر جلد کتاب هادس

کتاب هادس

امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب هادس

کتاب هادس نوشتهٔ مریم نفیسی راد است. انتشارات نسل نواندیش این رمان معاصر ایرانی در ژانر تریلر - روان‌شناختی را روانهٔ بازار کرده است.

درباره کتاب هادس

کتاب هادس رمانی تریلر - روان‌شناختی است که در گونه‌ٔ ادبیات پست‌مدرن قرار می‌گیرد. «هادس» در اساطیر یونانی فرمانروای مردگان و جهان زیرزمینی است. قصهٔ این رمان دربارهٔ سوریه‌ پیش از جنگ و زندگی نوجوانی ۱۶ساله است که اخیراً بیماری سرطان را پست سر گذاشته و به زندگی بازگشته است. او ۲ نام دارد؛ «میریام» و «پاندورا». میریام یا پاندورا نوجوانی زیبارو است که استاکر دارد، اما هیچ‌کس حرف‌هایش را باور نمی‌کند و انگ دوشخصیتی‌بودن به او زده می‌شود. راوی این رمان اول‌شخص غیرقابل‌اعتماد است. میریام یا پاندورا از دوران کودکی دل به هم‌مدرسه‌ای‌اش به نام «الکساندر» می‌دهد، اما الکساندر خود پر از عقده است؛ زیرا در دوران کودکی مادرش او و پدرش و برادر کوچک‌ترش به نام «استفان» را ترک کرده است. روزی در طی یک دعوای خیابانی که الکساندر شاهد آن بود، میریام یا پاندورا رازی مگو از دوست قلدرشان به نام «فهد» را برملا می‌کند. در همان زمان بیماری سرطان در میریام یا پاندورا تشخیص داده می‌شود. فهد خودکشی می‌کند و... .

خواندن کتاب هادس را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب رمان تریلر - روان‌شناختی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب هادس

«سه سال آزگار هم گذشته است و من می‌بینم که جیکوب مدام در طبقهٔ اول خانه جلساتی برگزار می‌کند. حتی اعلامیه‌ها را دیده‌ام و خوانده‌ام، اینکه خواستار رفتن حزب بعث‌اند، اینکه بشار باید برود...

متعجبم از جمعیت جوانی که خواستار تغییر حکومت هستند، مگر آن‌ها مزرعهٔ حیوانات را نخوانده‌اند؟!

چرا می‌خواهند صدای عود را از همه‌جا قطع کنند؟ چرا می‌خواهند شهر را، کشور را خرابه کنند؟

چرا دوست دارند بچه‌ها دیگر بچگی نکنند؟ چرا می‌خواهند که همه بار و بندیل ببندند و آوارهٔ غربت شوند؟

واقعاً آن‌ها مزرعهٔ حیوانات را نخوانده‌اند؟!

***

و سال هفتم، امان از این عدد هفت! دیگر نمی‌توانم تحملش کنم، چاقویی برمی‌دارم و اول او را چاقو می‌زنم، این‌قدر به تنش چاقو می‌زنم که اصلاً نفهمید چطور و از کجا خورده است، اما هیچ خونی به سر و رویم نمی‌پاشد.

همین‌که می‌خواهم خودم را هم بکشم، تکان می‌خورد و دنبالم می‌دود و من می‌فهمم که باز توهم زده‌ام و بالش را نشانه گرفته‌ام.

این‌بار پاهایم یاری می‌کنند و می‌دوم و می‌دوم و می‌دوم.

***

صدای نفس‌زدن‌هایم میان سروصداهای جمعیت گم می‌شود.

***

تیک‌تاک تیک‌تاک؛ صدایی از جای دور...

خونی که ریخته شد.

آدم‌هایی که دیگر مثل سابق نبودند.

خس‌خس سینه، فریادها، صدای انفجار مهیب ماشین، خاکستر

تیک‌تاک تیک‌تاک، بمبی که هیچ‌وقت خنثی نشد!

قارقار کلاغ‌ها و پوزخند زدن سگ‌ها به من!

سوءتفاهم‌های کوچکی که بزرگ شدند!

تاریکی شب، صدای قدم‌هایی که می‌شنوم.

تا خود صبح بر سر دوراهی‌ام، بپرم یا برگردم به زندگی نکبت‌بارم؟ هوا گرگ و میش است، خورشید کم‌کم طلوع می‌کند. صدایی به گوشم می‌رسد، واضح‌تر از هر بار. با ترس می‌چرخم به‌سمت صدا. گروهی بار و بندیل بسته متعجب نگاهم می‌کنند. زنی قدبلند با موهای فر خرمایی، قدمی به‌سمتم برمی‌دارد.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۸۲٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۳۵۲ صفحه

حجم

۲۸۲٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۳۵۲ صفحه

قیمت:
۸۹,۹۰۰
۲۶,۹۷۰
۷۰%
تومان