کتاب پول در ساحل
معرفی کتاب پول در ساحل
کتاب پول در ساحل نوشتهٔ جردن آدلر و ترجمهٔ نوشا صفاهانی است. نشر آموزنده این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر به شما یاد میدهد، زندگی رؤیایی خود را از طریق بازاریابی شبکهای بسازید.
درباره کتاب پول در ساحل
بازاریابی شبکهای عبارت است از توزیع محصولات و خدمات از طریق شبکهای از نمایندگیهای مستقل و کتاب پول در ساحل به شما یاد میدهد، زندگی رؤیایی خود را از طریق بازاریابی شبکهای بسازید. «پول در ساحل» یعنی یکبار کار کنید و تا آخر عمر درآمد کسب کنید. این کتاب که در ۲۰ فصل نوشته شده، به شما یاد میدهد «درآمدزایی بالا» بهمعنای «کارِ طاقتفرسا» نیست و اگر بتوانید درآمد رسوبی داشته باشید، دیگر نیازی به کارکردن ندارید؛ پول در ساحل یعنی درآمد رسوبی.
«سریع پولدار شو، اما به آرامی»، «چطور در همه حال درآمد هنگفتی داشته باشید»، «روزی که به رشد فزاینده میرسید»، «چطور کارتهای کوچک مقوایی مربعی را به اسکناسهای ۱۰۰ دلاری تبدیل کردم» و «چطور با سربهسرشدن هزینه و درآمد واقعاً ثروتمند شویم» عنوان بعضی از فصلهای کتاب جردن آدلر هستند.
خواندن کتاب پول در ساحل را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران آشنایی با بازاریابی شبکهای در حوزهٔ کسبوکار پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب پول در ساحل
«ذهنتان رایانهای قدرتمند است و احساستان را کنترل میکند و احساستان تعیینکنندهٔ چیزی است که جذب میکنید. ذهنتان فرق بین واقعیت و خیال را درک نمیکند. تصوراتتان میتوانند سازنده یا ویرانگر باشند. معمولاً وقتی چیزی بر وفق مرادتان پیش نمیرود، در ذهنتان سناریویی خلق کردهاید که نیروی رسیدن به خواستههایتان را تضعیف میکند. این نیرو از طریق احساسات بدی که توسط افکارتان خلق شده تضعیف میشود. صرفنظر از اینکه افکارتان براساس واقعیتاند یا نه، احساساتتان واقعی است و احساساتتان تعیینکنندهٔ چیزی است که جذب میکنید.
اجازه دهید این موضوع را در قالب داستانی توضیح دهم. این داستان بسیار شخصی است، ولی احساس میکنم باید تکتک جزئیات هر چند خجالتآور آن را با شما مطرح کنم.
پس از یک روز کامل آموزشی در شرکت هواپیمایی، چهار دستوپا به سمت رختخوابم رفتم. شب خنکی بود و گرما از طریق دریچهای در سقف به پایین میدمید. آپارتمانم کوچک بود و کف آن با فرش تیرهٔ کهنهای پوشیده شده بود. فضای داخل خانه بوی دود سیگاری را میداد که از مستأجر قبلی برجای مانده بود. خودم را جمع کردم و با اطلاع از اینکه زنگ ساعت رأس ۵: ۳۰ بامداد به صدا در میآید، خوابم برد. اگر رأس این ساعت بیدار میشدم، زمان کافی برای استحمام، لباس پوشیدن و آماده شدن برای کلاس ساعت ۸ صبحم را داشتم.»
حجم
۲۵۸٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۵۰ صفحه
حجم
۲۵۸٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۵۰ صفحه