کتاب پول، پول، پول، پول، پول
معرفی کتاب پول، پول، پول، پول، پول
کتاب پول، پول، پول، پول، پول نوشتۀ جان میلتون فاگ و ترجمۀ بنفشه کاظمی است. انتشارات فرشته این کتاب را منتشر کرده است. این اثر میکوشد خوانندگان خود را به سادهترین شکل ممکن با «بازاریابی شبکهای» آشنا کند.
درباره کتاب پول، پول، پول، پول، پول
کتاب پول، پول، پول، پول، پول میکوشد یک بیزینس استثنایی را به خوانندگان خود معرفی کند.
این کتاب دربارۀ بازاریابی شبکهای و حاوی اطلاعاتی در حجم کم، کامل، مستدل و به زبانی ساده است.
هدف از تهیۀ این کتاب، فراهم کردن بستری مناسب برای آشنایی بیشتر مردم با این نوع سبک زندگی است: سبک زندگی بازاریابی شبکهای.
خواندن کتاب پول، پول، پول، پول، پول را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران حوزۀ مدیریت و کسبوکار پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب پول، پول، پول، پول، پول
«در زندگی، حتماً چیزهایی مهمتر از پول هم وجود دارد. درست است، وجود دارد؛ اما حقیقت دیگری هم هست: با پول، کارها بهتر پیش میرود. همیشه همینطور بوده. هنرپیشه بزرگ آوازه خوان، فرانسیس آلبرت سیناترا، میگفت: «من، هم ورشکست بودهام و هم پولدار، ولی باور کنید، پولدار بودن بهتر است.» حق با او بود. او درست میگفت.
سوزان، حلقه الماسی را که از عمهاش به او رسیده بود، فروخت و من هم ساعت مچی طلای ۱۸ عیار پدربزرگم را فروختم تا بتوانیم هزینههای خورد و خوراک و اجاره را بپردازیم. دو تا بچه داشتیم. کریسمس بود و تمام پولمان تنها ۱۰۰ دلار بود؛ اما امروز، اوضاع فرق میکند.
ما پول داریم. حالا میتوانم، بدهم دندانهایم را درست کنند. با بچههایم میتوانم به اسکی بروم. اگر اتفاق ناگواری بیفتد، میتوانم از پس صورتحساب بیمارستان بربیایم. میتوانم به راشل (که سیزده سالش است)، ۵۰۰ دلار بدهم تا در بازار، همهاش را سر خرید لباس به باد دهد. برای جانی (که هشت سال دارد و یک موسیقیدان مادرزاد است) یک گیتار بخرم. میتوانم یک خودروی دو دیفرانسیلی نو داشته باشم که سوزان و بچهها را با خیال آسوده در برف و یخ کوه بالا و پایین ببرد.
میتوانم به هاوایی بروم و یک تلویزیون نو و یک دستگاه ویدئو بخرم، و راحت، هزینهاش را بپردازم و آنقدر به مردم، هدیه بدهم تا از پا بیفتم. وای که من چقدر عاشق این کارم. اگر فردا مُردم، میدانم که زن و بچههایم، بقیهٔ عمرشان از نظر مالی تأمین هستند؛ تصورش را بکنید!
من آزادم.
آزادم که پاسخگو باشم.
آزادم تا خودم را از نظر معنوی، رشد دهم.
آزادم تا وقتی بچههایم از مدرسه به خانه بر میگردند، در خانه باشم.
آزادم تا کاری را که عاشقش هستم، انجام دهم.
آزادم تا بر زندگی میلیونها نفر، تأثیر سازندهای بگذارم.
آزادم تا بگذارم موهایم خیلی بلند شود.
آزادم تا آنجایی که ممکن است بهترین باشم، چرا که بضاعتش را دارم. من پول دارم.
و میدانم که چگونه شما هم، میتوانید پولی را که نیاز دارید، به دست آورید تا بهترین کسی شوید که میتوانید.
چه میشد اگر راهی وجود داشت ....
.... که شما از طریق یک کار حرفهای مطمئن، کسب درآمد میکردید. کاری که:
- پول شروع کردنش را داشتید ....
- امکان هدایت و کنترل خلاقانه فعالیتها را به شما میداد ....
- فرصتی برایتان پیش میآورد که رئیس خودتان باشید ....
- به شما این امکان را میداد که خودتان تعیین کنید، پاره وقت یا تمام وقت، کی، کجا، به چه روشی و با چه افرادی کار کنید ....
- در ضمن، شما را آموزش میداد و تربیت میکرد ....
- مبتنی بر یک نظام قابل تکثیر بوده و پیشاپیش، امتحانش را در مورد دهها هزار نفر از افراد عادی، پس داده بود ....
- در آن میتوانستید به راستی هر آنچه را واقعاً شایستگیاش را داشتید، به دست آورید ....
- حتی با شانس کم اما جدیت و سخت کوشی زیاد، دستیابی به موفقیتهای چشمگیر به راستی برایتان میسّر بود. اما راهی وجود دارد. و این کتاب میخواهد چیزی را نشان دهد که دقیقاً برای شما ساخته شده است.»
حجم
۴۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۵۶ صفحه
حجم
۴۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۵۶ صفحه
نظرات کاربران
عالی دوستان
کتاب روی اقتصاد ۵۰ سال پیش جواب میده اما از اونجایی که قوانین پول سال ۱۹۷۱ عوض شده با این تورم جهانی توصیات این کتاب به کار نمیاد.
عالی