کتاب در احوالات آدمی
معرفی کتاب در احوالات آدمی
کتاب در احوالات آدمی نوشتهٔ شلاله احمدنژاد است. نشر خزه این کتاب را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب در احوالات آدمی
کتاب در احوالات آدمی چندین جستار درمورد انسان و زندگی او را در بر گرفته است. این کتاب از انسان نخستین، میمونها، حالات درونی انسان و... سخن گفته است. عنوان برخی از بخشهای این کتاب عبارت است از «از دغدغههای کوچک تا غمهای بزرگ»، «در باب دلبستگی و خانواده»، «ثروتمند و موفق اما افسرده و ناراضی»، «در احوالات نوابغ» و «در سودای جاودانگی».
در یک تقسیمبندی میتوان ادبیات را به ۲ گونهٔ داستانی و غیرداستانی تقسیم کرد. ناداستان (nonfiction) معمولاً به مجموعه نوشتههایی که باید جزو ادبیات غیرداستانی قرار بگیرند، اطلاق میشود. در این گونه، نویسنده با نیت خیر، برای توسعهٔ حقیقت، تشریح وقایع، معرفی اشخاص، یا ارائهٔ اطلاعات و به دلایلی دیگر شروع به نوشتن میکند. در مقابل، در نوشتههای غیرواقعیتمحور (داستان)، خالق اثر صریحاً یا تلویحاً از واقعیت سر باز میزند و این گونه بهعنوان ادبیات داستانی (غیرواقعیتمحور) طبقهبندی میشود. هدف ادبیات غیرداستانی تعلیم عامهٔ مردم است (البته نه بهمعنای آموزش کلاسیک و کاملاً علمی و تخصصی که عاری از ملاحظات زیباشناختی است)؛ همچنین تغییر و اصلاح نگرش، رشد افکار، ترغیب، یا بیان تجارب و واقعیات از طریق مکاشفهٔ «مبتنی بر واقعیت» از هدفهای دیگر ناداستاننویسی هستند. ژانر ادبیات غیرداستانی به مضمونهای بیشماری میپردازد و فرمهای گوناگونی دارد. انواع ادبی غیرداستانی میتوانند شامل اینها باشند: جستارها، زندگینامهها، کتابهای تاریخی، کتابهای علمی - آموزشی، گزارشهای ویژه، یادداشتها، گفتوگوها، یادداشتهای روزانه، سفرنامهها، نامهها، سندها، خاطرهها، نقدهای ادبی.
کتاب در احوالات آدمی یک ناداستان است.
خواندن کتاب در احوالات آدمی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران ناداستان درمورد احوالات انسان و قالب جستار پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب در احوالات آدمی
«به نظرم زنها و مردها تشابهات زیادی با هم دارند. بالاخره هر دو جنس متعلق به گونهٔ انساناند. اما یک گرایش دیرینه در هر دو جنس مبنی بر جداسازی خصوصیاتشان و نسبت دادن ویژگیهای خاصی به خودشان به عنوان زن یا مرد وجود دارد و البته که عامل به وجودآورندهٔ این گرایش دیرینه، تمدن بوده است. عادت همهٔ انسانهاست که دوست دارند در یک گروه خاصی از دیگران تفکیک شوند و اگرچه نادرست اما برای گروهشان تفاوتهای زیاد و متوهمانهای قائل میشوند. نمونهٔ این خصوصیت آدمها گرایش به ماه تولد و طرفداری از تیم فوتبال و... است. انسانها هرچه از درون غنیتر باشند، تنهاترند و نیاز کاذب کمتری به دیگران دارند. هرچه حقیقتاً با سایرین متفاوت باشند مثلاً نابغهٔ هنر یا علم باشند خودشان به این تفاوتهایشان ایمان دارند و بنابراین خودشان را میتوانند بیشتر از سایرین دوست داشته و بیشتر به خودشان احترام بگذارند و این گونه نیاز به خاص بودنشان هم تأمین میشود. اما مردم عادی که در درون ویژگی با ارزش و خاصی ندارند و در وجودشان غنایی نمییابند، بنابراین مجبورند به سوی جمع کشیده شوند. هرچه این غنای درونی کمتر باشد فرد نمیتواند حتی لحظهای خودش را به تنهایی تحمل کند. نیاز اینان به خاصیت یافتن در گرو گروه و مورد احترام قرار گرفتن و پذیرفته شدن در گروه زیاد است و به گروه متکیاند. اینها نیاز به خاص بودن خود را هم میخواهند در قالب گروهی تأمین کنند، مثلاً به ماه تولدشان علاقه پیدا میکنند و خصوصیات خاصی را برای آن تصور میکنند. هرچه تعداد اعضای این گروهها بیشتر باشد، احساس امنیت بیشتری هم نصیب اعضا خواهد شد. انسان در گلههای بسیار عظیم است که احساس امنیت میکند، حتی اگر ته دلش بداند به بیراهه میرود اما نیروی اکثریت او را به سمت خود میکشد و او نمیترسد. این تفاوت درونی و واقعی است که ترسآور است و جرئت و جسارت میخواهد.»
حجم
۷۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
حجم
۷۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه