کتاب موش سرآشپز

کتاب «موش سرآشپز» نوشتۀ ویکتوریا ساکسون، ترجمۀ زینب طاهری و ویراستۀ سپیده پاشایی است و انتشارات دلتا آن را منتشر کرده است. داستان موش سرآشپز دربارۀ موشی است که رؤیای آشپزی در سر دارد.

درباره کتاب موش سرآشپز

داستان موش سرآشپز دربارۀ موشی به نام رمی است. رمی با اکثر موش‌ها فرق می‌کرد و حس و بویایی و چشایی‌اش خیلی قوی بود. رمی آرزو داشت که سرآشپز شود اما پدرش باباجانکو تا کار سَم یابی را شروع کند. نظر پدر این بود که با استعدادی که او دارد سم‌یابی بهترین شغل است و می‌تواند غذاهای سالم و خطرناک سطل‌های زباله را از هم جدا کند. رمی نمی‌دانست که حرف پدرش را گوش کند یا به دنبال رؤیاهای خودش برود تا اینکه روزی یک آدم لانۀ موش‌ها را پیدا کرد و آن‌ها مجبور به فرار شدند. رمی بقیۀ موش‌ها را گم کرد و خیلی اتفاقی پرتاب شد به آشپزخانۀ یکی از معروف‌ترین رستوران‌های پاریس و صاحب رستوران همان کسی که رمی کتاب‌ آشپزی‌اش را خوانده بود. این اتفاق ناگهانی همه چیز را عوض کرد.

مردم از موش‌ها همیشه به‌عنوان یک موجود دردسرساز یاد می‌کنند و نسبت به این حیوان احساس خوبی ندارند و همواره به دنبال ازبین‌بردن آن‌ها هستند اما در کتاب موش سرآشپز، خواننده با موشی روبه‌رو می‌شود که قصد دارد طور دیگری زندگی کند. او تصمیم خود را می‌گیرد و بااراده‌ای محکم اهداف خودش را دنبال می‌کند و در این راه به تبعیض‌ها توجهی نمی‌کند. کتاب موش سرآشپز به کودکان و حتی به بزرگسالان یادآوری می‌کند که فرارکردن از مشکلات و اعتراض‌نکردن نسبت به تبعیض‌هایی که احساس می‌شود راحت‌ترین واکنش است مهم ماندن، تلاش برای تغییر و دست‌نکشیدن از رؤیاهاست. 

ویکتوریا ساکسون در کتاب بامزه و جالب موش سرآشپز به موضوعاتی مثل دنبال کردن رؤیاها و اهداف،‌ اهمیت خانواده و دوستی‌ها،‌ ارزش کار تیمی و کمک به یکدیگر در هنگام مشکلات اشاره می‌کند. این کتاب همچنین دارای تصاویر بسیار زیبا،‌ رنگارنگ و بامزه است که توجه کودکان را به خود جلب می‌کند.

خواندن کتاب موش سرآشپز را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به علاقه‌مندان به ادبیات داستانی و کودکان ۴ تا ۸ ساله پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب موش سرآشپز

«یک روز اتفاق بدی افتاد. لینگوئینی کمک‌آشپز دستش خورد به سوپ مخصوص سرآشپز! سوپ ریخت کف آشپزخانه. رمی که این ماجرا را دید دست‌به‌کار شد و جلوی چشم‌های متعجب لینگوئینی یک قابلمه سوپ خوشمزه برایش پخت. بعد،‌لینگوئینی و رمی با هم دوست شدند و یک گروه مخفی آشپزی راه انداختند.»