دانلود و خرید کتاب ضحاک ساقی گازرانی ترجمه سیما سلطانی
تصویر جلد کتاب ضحاک

کتاب ضحاک

انتشارات:نشر مرکز
امتیاز:
۴.۳از ۳ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب ضحاک

کتاب ضحاک؛ تاریخ از دل اسطوره نوشتهٔ ساقی گازرانی و ترجمهٔ سیما سلطانی است و نشر مرکز آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب ضحاک

ساقی گازرانی در کتاب ضحاک معتقد است برخلاف آنکه گفته‌اند ایرانیان پیش از اسلام فاقد تاریخ‌اند، آنان تاریخ‌نگاری خاص خود (سنت شاهنامه‌نگاری) را داشته‌اند. این ژانر، که یکی از مهم‌ترین آثار بازمانده‌اش شاهنامه‌ٔ فردوسی است، دغدغه‌هایی از جنس تاریخ‌های بعد از خود دارد. در واقع، سنت شاهنامه‌نگاری ایرانی جایی برای مشروعیت‌یابی و مشروعیت‌زُدایی، زدوخوردهای سیاسی، نمایش قدرت و در نهایت دست‌بردن در رویدادها مطابق با خواست قدرت زمانه بوده است. این ژانر اغلب به دلیل آمیختگی با اسطوره و خیال از رده‌ٔ منابع تاریخی کنار گذاشته شده و در بهترین حالت در رده‌ٔ ادبیات یا حماسه جای گرفته است، حال‌آ‌ن‌که با کندوکاو در داستان‌های آن، از جمله داستان ریشه‌دار، کهن و بسیار تأثیرگذار ضحاک، می‌توان ردّ پای زورآزمایی‌های سیاسی را در سده‌های گوناگون تاریخی که بر آن گذشته است مشاهده کرد.

زمانی که یاقوت حموی، جغرافی‌دان و نویسندهٔ قرن هفتم ه.ق.، در یکی از سفرهای فراوان خود به منطقهٔ دماوند رسید، از مردم محلی شنید که گاه‌گاه صداهایی غریب از کوه می‌شنوند و ادعا می‌کردند که صدای زوزهٔ ضحاک است. آنان به او گفتند که فریدون در آن کوه ضحاک (بیوراسب) را به بند کشیده است و مقدر است که همیشه در آنجا بماند. در حدود هشتصد سال بعد، روزی که ساقی گازرانی در یکی از روستاهای منطقهٔ دماوند بر بام خانه‌ای محقر ایستاده بود تا آن قلهٔ شکوهمند پر از برف را نظاره کند، زنی محلی که از آنجا می‌گذشت درست همان داستان را برایش بازگو کرد. او با چهره‌ای جدی پرسید: «آیا تابه‌حال صدای زوزهٔ ضحاک را شنیده‌ای؟ ما گاه‌گاه ضجه‌های او را از آن بالا می‌شنویم.» این ماجرا دو قضیه را مطرح می‌کند: یکی از آن‌ها رابطهٔ سنت شاهنامه‌نگاری با افسانه‌های محلی است و نیز نقشی که نام‌های جغرافیایی در آن سنت دارند.

ضحاک شاهی خودکامه از تبار عرب بود، بیگانه‌ای که تاج و تخت ایران را غصب کرد و فریب ابلیس بدکردار را خورد و مرتکب گناه عظیم پدرکُشی شد. ضحاک، با راهنمایی ابلیس و تفرعنی که بر او غالب است، پیوسته مرتکب خطاهایی بزرگ می‌شود که سرانجام بر اثر آن‌ها همهٔ انسان‌ها را دچار بدبختی و مصیبت می‌کند. او به ایران هجوم می‌آورد، جمشید را با ارّه به دو نیم می‌کند، بر تخت سلطنت او می‌نشیند و دو خواهر جمشید را وادار به ازدواج با خود می‌کند. این دوران برای ایران و مردم آن ادبار و بدبختی به همراه می‌آورد، زیرا شاه جدید به کارهایی بس ظالمانه و بیدادگرانه دست می‌زند که فجیع‌ترین آن‌ها خوراک دادن از مغز مردان جوان به دو مار روییده از شانه‌هایش است. سرانجام، زمانی که پسران کاوهٔ آهنگر کشته می‌شوند تا مغزشان خوراک ماران شود، ضحاک نیز به عقوبت کارهای بدش گرفتار می‌گردد. پدر داغدیده، به محض شنیدن خبر کشته شدن پسرانش، پیش‌بند آهنگری خود را بر سر نیزه می‌زند و آن را همچون پرچم شورش بر ضد ضحاک عَلَم می‌کند. سرانجام فریدون که از نسل شاهان ایرانی است ضحاک را شکست می‌دهد، و با این کار خواب ضحاک که شکستِ خود را پیش از آن به رؤیا دیده بود تعبیر می‌گردد. فریدون ضحاک را به بند می‌کشد و او را بر فراز کوه دماوند زندانی می‌کند، محکوم به آن‌که تا ابد در آنجا بماند.

در متن حاضر، ساقی گازرانی به عناصری از داستان می‌پردازد که حاصل بازنویسی‌های تاریخ‌نگاری مزبورند و نخستین آن‌ها آمیخته شدن اسطورهٔ اژی‌دهاک اوستا با داستان آستیاگ، آخرین شاه ماد است. بعد از آن، از تفسیرها و تغییراتی بحث می‌کند که دو خاندان از خاندان‌های اشکانی در داستان اعمال کرده‌اند و نیز اینکه انگیزهٔ یافتن نیایی باستانی برای هر یک از این دو خاندان چگونه به تغییراتی در داستان ضحاک منجر شده است. و در آخر، به این خواهد پرداخت که چگونه و چرا تبار ضحاک، در دوران شکل‌گیری تاریخ‌نگاری اسلامی، و به دنبال آن توصیف فردوسی از ضحاک، به مسئله‌ای بحث‌برانگیز بدل شد.

خواندن کتاب ضحاک را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به پژوهشگران حوزه‌های تاریخ ایران، اسطوره‌شناسی و زبان و ادبیات فارسی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب ضحاک

«اجازه دهید در اینجا به بررسی فرایندی بپردازیم که طی آن اسطورهٔ اژی‌دهاک، یعنی اژدها / مارِ اوستایی، و داستان آستیاگ، آخرین شاه ماد، در هم آمیخته می‌شوند و در نتیجه کهن‌ترین لایهٔ تاریخی داستان ضحاک شکل می‌گیرد. در اوستای کهن، تنها جایی که از اژی‌دهاک یاد می‌شود یسنای نهم یا هوم‌یشت است. در آنجا می‌بینیم که ثَرَئِتَونَ (فریدون)، قهرمان اوستایی، اژی‌دهاک، این «سه‌پوزهٔ سه‌کلّهٔ شش‌چشم» را، که کمی بعد «دارندهٔ هزار [گونه] چالاکی» خوانده می‌شود، فرومی‌کوبد. اژی‌دهاک موجودی است بدکار، دیوِ دروغی که مخلوق انگره‌منیو، روح پلید، است و هدفش نابودی انسان‌ها و ویرانی خانه‌های آنان است. به‌نظر می‌رسد که اژی‌دهاکِ اوستا صرفاً یک مار/ اژدهاست و در این متون هیچ نشانه‌ای وجود ندارد که دارای صورتی انسانی بوده باشد. ثَرَئِتَون (فریدون) و اژی‌دهاک، مانند بسیاری از ایزدان و دیوان اوستایی، در اساطیر ودایی هند نیز حضور دارند که در آنجا به ترتیب با نام‌های تریتا آپتیا و ویشواروپا خوانده می‌شوند. ویشواروپا در وداها نیز فاقد تجسمِ انسان‌گونه است و تنها به صورت اژدها/ ماری سه‌سر دیده می‌شود. بنابراین، می‌توان ادعا کرد که اژی‌دهاک اوستا، در زمان نگارش اوستای کهن، هنوز پا به قلمرو انسانی نگذاشته است. در یشت‌ها و وندیداد نیز شواهدی وجود دارند که تا حد زیادی چنین تصویری از اژی‌دهاک را تأیید می‌کنند. در چندین یشت از شکست خوردن اژی‌دهاک به دست فریدون سخن می‌رود، و در بخشی از آن، وصفِ او در یسنا [اوستای کهن] کلمه به کلمه تکرار می‌شود. اما در آن بخش، گذشته از تکرار توصیفات، اطلاعات تازه‌ای نیز می‌آید. نخست آن‌که گفته می‌شود اژی‌دهاک اهل جایی است به نام بَوری (Bawri) که گمان می‌رود همان بابِل باشد. چنان‌که خواهیم دید، داستان ضحاک با شهر بابِل پیوند دارد؛ بنابراین می‌توان دید که در اینجا برخی از عناصر داستان جدیدتر، که در آن ضحاک در شهر بابل است، به توصیفِ اژی دهاک در یشت‌ها اضافه شده است. کمی جلوتر در همان بخش از یشت‌ها می‌بینیم که او دارای دو زن است به نام‌های سَنگهَوَک (Savaghavak) و اَرِنَوَک (Erenavak). این دو زن، که در یشت‌ها زیباترین آفریدگان جهان توصیف شده‌اند، همان شهرناز و ارنوازِ روایت فردوسی‌اند؛ دو خواهر جمشید که وادار به ازدواج با ضحاک می‌شوند. بنابراین، باید گفت که در این بخش از یشت‌ها ارجاعاتی به داستان اژی‌دهاک صورت گرفته است که او در آن‌ها دارای خصوصیات انسانی است. با این همه، اژی‌دهاکِ یشت‌ها، به‌رغم این سخنان مبهم، باز هم به وصف یسنا از او، یعنی اژدهایی اهریمنی نزدیک‌تر است. در حقیقت، در متن نواوستایی وندیداد نیز اژی‌دهاک بار دیگر در نقش همان موجودی ظاهر می‌شود که فریدون او را از پا درآورد. گفته شده است که همهٔ اژی‌های وندیداد در واقع اژدها / مار هستند. در کل متون زردشتی، تنها در نوشته‌های بسیار متأخر پهلوی است که اژدها، ازدهاگ (فارسی میانه) یا اژدهاک (فارسی پارتی) خصوصیاتی می‌یابد که در روایت‌های گوناگون داستانِ ضحاک به او نسبت داده می‌شود، از جمله این‌که غاصب تاج و تخت ایران خوانده می‌شود. اما، با اینکه در ادبیات پهلوی نام دهاگ یا ضحاک ــ که اغلب چنین نامیده می‌شود ــ در کنار نام برخی غاصبان بیگانه همچون افراسیاب تورانی و اسکندر آمده است، شخصیت او نه در مقام شاه، بلکه با تکیه بر ویژگی‌های اهریمنی جورواجورِ منسوب به او مطرح می‌شود. شخصیت‌پردازی ضحاک در ادبیات پهلوی پس از شکل‌گیری نخستین لایه‌های تاریخی داستان صورت گرفت و چنان‌که خواهیم دید، مؤلفه‌ای دینی در شکل‌گیری این نخستین لایهٔ تاریخی نقش داشته است.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۳۴۳٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۹۶ صفحه

حجم

۳۴۳٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۹۶ صفحه

قیمت:
۲۵,۰۰۰
تومان