کتاب زندگی نامه
معرفی کتاب زندگی نامه
کتاب زندگی نامه نوشتهٔ آلن شلستون و ترجمهٔ حسن افشار است و نشر مرکز آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب زندگی نامه
مجموعهٔ مکتبها، سبکها و اصطلاحهای ادبی و هنری که این کتاب یکی از آنهاست دربرگیرندهٔ حدود سی کتاب مستقل از هم است که از میان کتابهای مجموعهٔ The Critical Idiom برگزیده شدهاند. این کتابها به مقولههای گوناگونی میپردازند: برخی به نهضتها و جنبشها و مکتبهای ادبی، برخی به انواع ادبی و برخی به ویژگیهای سبکی و مانند اینها.
با همهٔ بیمهری ادبیات به زندگینامهها، زندگینامهنویسی پیوسته رشد کرده است. کشش یک نگاه به نه فقط قلهها که همچنین جزئیات زندگی اشخاص را میتوان از آمارهای ناشران و کتابداران دریافت. «خوانندهٔ عادی» امروزه شاید همان خوانندهای نباشد که ساموئل جانسون وقتی از او سخن میگفت در نظر داشت، اما اگر رأی او را ملاک بگیریم، برتریهای داستاننویس در گزینش قالبی که در آن بتواند حقیقت دلخواه خودش را بیافریند ممکن است عذر و بهانهای بیش جلوه نکند.
زندگینامه دو گونه کشش برای خواننده دارد. هم کنجکاوی او را در مورد شخصیت انسان ارضا میکند و هم علاقهٔ او را به دانستن حقایق، اینکه «واقعاً چه شد». البته این دو جنبه تقریباً از یکدیگر جداییناپذیرند، اما طیف اخلاقی گسترده و پیچیدهای را دربرمیگیرند.
خواندن کتاب زندگی نامه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران نقد ادبی و قالب زندگینامه پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب زندگی نامه
«گرایش والتون به نوشتن از کسانی که با فضیلتهای آنان از نزدیک آشنا بود سرمشقی برای دیگران در بسیاری از زندگینامههای بزرگ در ادبیات انگلیسی شد. والتون در دیباچهٔ زندگینامهٔ ساندرسون شیوهای به کار برد که بعدها بازوِل، سرآمد زندگینامهنویسان، چنان آن را پالود که انگ روش زندگینامهنویسی او شد. والتون با بیان اینکه آرزو دارد بتواند یاد ساندرسون را زنده نگاه دارد نوشت:
مایلم به خواننده گوشزد کنم که در این مورد من به خود جرئت دادهام چیزی را تعبیر کنم و بگویم که او (که از نزدیک افتخار آشناییاش را داشتم) در موقعیت مشابه میگفت.
بازول گامی فراتر رفت و عین سخنان دکتر جانسون را در زمان بیان ثبت کرد. ولی گفتهٔ بازول یک وسیلهٔ احراز صحت مطلب را که نتیجهٔ مستقیم آشنایی نزدیک نویسنده با شخص موضوع است نشان میدهد. این نزدیکی برای قالب زندگینامه پیامدهای بسیاری دارد؛ و من در این فصل خواهم کوشید که نوع رابطهٔ زندگینامهنویس با شخص موضوع اثرش را در دو زندگینامهٔ شاخص قرن هجدهم بررسی کنم: سَویج (۱۷۴۴) از جانسون و زندگینامهٔ سمیوئل جانسون (۱۷۹۱) از بازول.
جانسون خود موضوعی برای زندگینامهنویسی بود. ما با زندگی او بیشتر از طریق بازول آشنا میشویم و با کار او از طریق زندگینامهٔ سویج و زندگینامههای شاعران. هرچند، از هر جنبه، این آثار فقط نمودارهایی ابتدایی از اهمیت او به شمار میروند. جذابیتهای او برای زندگینامهنویسان نه فقط بازول که سر جان هاکینز و بانو ترِیل را هم به او علاقهمند کرد و این نامها تازه سرآغاز فهرست است. در سرتاسر زندگینامهی بازول، ما احساس میکنیم او میداند که اثرش تنها روایت موجود دربارهٔ جانسون نیست. برای مثال ازیکسو با خوشحالی و ازسویدیگر با دلسوزی دربارهٔ هاکینز، سخن از «ناکامی در همهٔ موارد» میگوید؛ و احساس نیازش به گرفتن موضعی حمایتی نسبت به جانسون نه فقط از نیاز به ریشهیابی برخی از وجوه غیرطبیعیتر شخصیت او بلکه همچنین از آگاهی به اینکه قهرمانش موضوع رایج بحثها و گزارشهاست سرچشمه میگیرد. تألیف جدیدی تحت عنوان نخستین زندگینامههای سمیوئل جانسون از چهارده زندگینامه نام میبرد که نخستین آنها به سال ۱۷۶۲ برمیگردد، یعنی درست یک سال بعد از مرگ او؛ و گرچه بسیاری از آنها بیش از یادداشتهای کوتاهی نیستند، بهخوبی نشان میدهند که جانسون چه جذابیتی برای معاصرانش داشته است. دیوید اِرسکین بِیکر در ۱۷۶۴ او را «همانقدر مایهٔ افتخار عصر و نسل حاضر، که مورد ستایش همهٔ اعصار و نسلهای بعد» توصیف میکند.»
حجم
۸۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۱۰۲ صفحه
حجم
۸۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۱۰۲ صفحه