دانلود و خرید کتاب تنبل نالان سم سوج ترجمه پوپه میثاقی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب تنبل نالان

کتاب تنبل نالان

نویسنده:سم سوج
انتشارات:نشر مرکز
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۰از ۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب تنبل نالان

کتاب تنبل نالان؛ آخرین نوشته‌های اَندرو ویتِکِر نوشتهٔ سم سوج و ترجمهٔ پوپه میثاقی است و نشر مرکز آن را منتشر کرده است. این کتاب دربارهٔ اندرو ویتاکر بنیان‌گذار و سردبیر مجلهٔ صابون است که باید در میان‌سالی رژیم غذایی خاصی را رعایت کند.

درباره کتاب تنبل نالان

سم سوج، نویسندهٔ آمریکایی کتاب تنبل نالان، متولد سال ۱۹۴۰ است که ترجمه کتاب معروف «فرمین موش کتابخوان» او پیش‌تر به‌قلم همین‌ مترجم و توسط همین‌ ناشر چاپ شده است. «فرمین موش کتابخوان» سال ۲۰۰۶ چاپ شد. این‌ نویسنده سال ۲۰۱۹ درگذشت.

«فرمین موش کتابخوان» درباره زندگی یک موش است که داستان زندگی روزمره خود رادر ۱۵ فصل روایت می‌کند. او در یک خانواده ۱۳ نفره با یک مادر الکلی زندگی می‌کند. خانه آن‌ها در یک کتابفروشی بوده که در محله‌ای قدیمی و نزار قرار داشته است. مادر فرمین او و خانواده را رها می‌کند و تمام اعضای خانواده از کتابفروشی می‌روند اما فرمین تصمیم می‌گیرد بماند و همان‌جا بماند. او که ابتدا برای سیر کردن شکمش، کتاب‌ها را می‌خورد، به‌مرور به خواندن آن‌ها علاقه‌مند می‌شود.

«تنبل نالان» هم سال ۲۰۰۹ منتشر شد و داستانش دربارهٔ اندرو ویتاکر بنیان‌گذار و سردبیر مجلهٔ صابون است که باید در میان‌سالی رژیم غذایی خاصی را رعایت کند. متن این‌ رمان نامه‌ها و نوشته‌های ویتاکر در ۴ بخش کلی «ژوئیه»، «اوت»، «سپتامبر» و «اکتبر» شامل می‌شود.

عنوان کامل این‌کتاب، «تنبل نالان (مجموعه مطلقا کامل و عمدتا تراژیک آخرین نوشته‌های اَندرو ویتکِر)» است.

شخصیت اصلی تنبل نالان، با مشکلات اقتصادی دوران ریاست‌جمهوری نیکسون، مسائل صاحبخانه و مستاجری، همسر سابقش و ... روبه‌روست. اندرو ویتاکر به‌مرور تبدیل به آدمی تنها و منزوی می‌شود. او صاحب‌امتیاز و سردبیر مجله صابون است که ضمیمه‌هایی سالانه تحت عناوین صابون اکسپرس و بهترین‌های صابون هم دارد. او اسمش را روی جلد مجله به رخ نمی‌کشد و با وضعیت اقتصادی نامناسب زمان نیکسون و ناتوانی دولت او در رتق و فتق امور، با درآمد کم و هزینه‌های چندبرابرشده به نقطه صفر رسیده و اگر اقدامی جدی انجام ندهد، صابون به کلی از رده خارج می‌شود.

خواندن کتاب تنبل نالان را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران داستان‌های خارجی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب تنبل نالان

«من این نامه را ننوشته‌ام که از کار حرف بزنم، یا راستش (به اصطلاح) پای غیبت‌های قدیمی را وسط بکشم. من دوستی دارم که نیازمند کمک است. البته نه دوستی از پوست و گوشت، هرچند از آن دوست‌ها هم به اجبار دارم. منظورم مجله‌‌ی صابون است، نشریه‌ی ادبی کوچکی که من صاحب‌امتیاز و سردبیرش هستم، که ضمیمه‌هایی سالانه تحت عناوین صابون اکسپرس و بهترین‌های صابون هم دارد. تصور می‌کنم چیزهایی در مورد ما در نشریات کوچک‌تر شنیده باشی، هرچند ممکن است از نقش من در مجله بی‌خبر بوده باشی (من اسمم را روی جلد مجله به رخ نمی‌کشم). ... با این وضعیت اقتصادی ــ و ناتوانی بارز آدم‌های نیکسون برای رتق و فتق امور ــ درآمد شخصی من کم شده، در واقع به صفر رسیده، در حالی که هزینه‌ها چند برابر شده. اگر اقدام جدی نکنم، صابون به کل از رده خارج می‌شود.

از متن یکی از نامه‌های اندرو ویتکر، بنیان‌گذار و سردبیر مجله‌ی صابون

***

مارکوس عزیز،

با انگشتانم می‌شمارم، آیا واقعاً یازده سال گذشت؟ قول دادیم در تماس باشیم، اما... حدس می‌زنم حتی در شرق هم شما گهگاهی از اوضاع ما این‌جا در رَپید فالز خبر بگیرید. برای من شخصاً فقط ضمیمهٔ یکشنبه‌های روزنامهٔ محلی‌مان کارِنت کافی بود تا خبرهای «حرفه» ای تو را دنبال کنم. (قاه‌قاه می‌خندم وقتی یادم می‌آید چطور یک زمانی «حرفه» در جمع کوچک ما اراذل عین فحش بود؛ خنده‌ای همراه با دل‌تنگی.) روزنامه یک بار عکسی از تو سوار موتورسیکلت‌ات چاپ کرده بود. جداً موتور قشنگی بود؛ هیچ‌وقت این قدر برق کروم ندیده بودم. فکر کردم عکس را برایت بفرستم، اما با این فکر که حتماً یکی را داری که مسئول جمع کردن بریدهٔ روزنامه‌ها برایت باشد این کار را نکردم. هر بار که نامت را در نشریات می‌بینم، مارکوس عزیز، یا «نقدی تمجیدآمیز» از یکی دیگر از رمان‌هایت می‌بینم، از دیدن موفقیت رفیق قدیمی‌ام لذتی وافر می‌برم، هرچند اعتراف می‌کنم که کمی هم احساس رضایت از خودم می‌کنم. چرا که نه؟ هرچه باشد این من بودم که دار و دستهٔ کوچکمان را رهبری می‌کردم در تجربیاتی که تو و دیگران، از جمله آن ویلی مکار، چنین صیقل داده و به کمال رسانده‌اید. من خودم را آن جرقه‌ای می‌بینم که حریق را راه انداخته است. جای تأسف است که فکر وارد کردن مستقیم شخصیت‌های فیلم به رمان به خاطر شیوهٔ کار آن‌هایی که از تو کم‌استعدادتر هستند این‌قدر دستمالی و ضایع شده است. به نظرت باید ویلی بیچاره را هم از جملهٔ آن‌ها به شمار بیاوریم؟ من نگرانش هستم.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۲۸٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۳۲ صفحه

حجم

۲۲۸٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۳۲ صفحه

قیمت:
۵۴,۰۰۰
تومان