کتاب جودی مریخی می شود
معرفی کتاب جودی مریخی می شود
کتاب جودی مریخی می شود نوشتهٔ مگان مک دونالد و ترجمهٔ محبوبه نجف خانی و ویراستهٔ مژگان کلهر است و نشر افق آن را منتشر کرده است. این کتاب از مجموعهٔ «جودی دمدمی» است.
درباره کتاب جودی مریخی می شود
جودی مریخی می شود یازدهمین جلد از مجموعهٔ جودی دمدمی است. در این جلد میخوانید: وقتش رسیده جودی اخمهایش را باز کند و لبخند بزند و با برادر کوچکش، استینکی لاستیکی مهربان بشود. اما مگر میتواند یک روز کامل خوشاخلاق باشد؟ چی؟ یک هفتهٔ کامل؟ البته با بافتنی انگشتی میتواند خودش را آرام کند و فکرش را از غرغر و بداخلاقی دور کند؛ ولی بافتنی انگشتی هم سختیهای خودش را دارد. باید ببینیم جودی با بافتنی چه کار میکند و بافتن، جودی را تا کجا میکشاند؟
خواندن کتاب جودی مریخی می شود را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به کودکان و نوجوانان پیشنهاد میکنیم.
درباره مگان مک دونالد
مگان مک دونالد نویسندهٔ آمریکایی ادبیات کودک و نوجوان است. مگان در فوریهٔ ۱۹۵۹ در ایالت ویرجینیا به دنیا آمد. او در مدرسهٔ ویرجینیا دورهٔ دبستان را گذراند و مدرک کارشناسی ارشدش را در رشتهٔ کتابداری از دانشگاه پیتسبورگ گرفت. او اولین نوشتهاش را در ۱۰سالگی در روزنامهٔ مدرسهاش منتشر کرد. از کتابهای او میشود به مجموعه داستانهای جودی دمدمی (تصویرگری پیتر اچ ری نولدز) اشاره کرد که توسط نشر افق و با ترجمه محبوبه نجفخانی منتشر شدهاند. مگان حدود پنجاه کتاب برای کودکان نوشته که ماجراهای آنها را اغلب از خاطرات دوران کودکیاش الهام گرفته است. وقتی مگان دختربچه بود، کلکسیونی از حشرات، پوست زخمهای خشکیده و کلههای عروسک داشت!
بخشی از کتاب جودی مریخی می شود
«صبح روز بعد، استینک سرش را از لای درِ اتاق جودی بُرد تو. کلاه بسکتبال سرش گذاشته و شلوارش را برعکس پوشیده بود. داشت آواز پارو بزن، پارو بزن، قایقت را پارو بزن را میخواند. تیشرتی هم پوشیده بود که رویش نوشته بود، کنیتسا.
جودی گفت: «کنیتسا دمدمی. چه باحال! خب چرا ننوشتی کلیسا؟»
استینک گفت: «کنیتسا همان استینکِ برعکس است.»
جودی گفت: «خوشـ ... ش به حالت! کاش برعکس اسم من کنیتسا میشد.» و دنبال بُرس گشت. برس، فکر شماره یک او برای روز برعکس بود.
ـ آهای جودی، چیه که چهار تا پا دارد و وُم وُم میکند؟
جودی شانسی گفت: «یک زرافهی گرسنه؟»
ـ نع! یک گاو روز برعکس!
جودی غشغش خندید و گفت: «خیلی بامزه بود، کنیتسا.»
ـ راستی راستی؟ جدی میگویی؟ ممنون! تو هیچوقت از لطیفههای من خوشت نمیآمد.
وانمود کردن به اینکه از لطیفهی استینک خوشش میآید، فکر شماره دو بود.
استینک بدو به اتاقش رفت و با آدامس بادکنکی یکمتریاش برگشت و گفت: «بیا. همهاش مال تو. شش و سه چهارم سانتیمتر ازش مانده.»
ـ راستی راستی؟
استینک گفت: «آره. هم برای اینکه اجازه دادی از ماژیکهایت استفاده کنم و هم به لطیفهام خندیدی.» و از پلهها پایین دوید.
فکر شماره سه: جودی تیشرت من دخترم، صدای غرشم را بشنو را از تنش درآورد و توی کشوی پایینیِ کمدش گذاشت، بعد سر فرصت، لباسهایش را گشت تا ببیند کدام را انتخاب کند. وقتی لباسش را پوشید، خودش را توی آینه نگاه کرد. یک بار. دو بار. سه بار. ای آینه، آینهی روی دیوار. بهترین برعکس کیه توی این دیار؟»
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۸۴ صفحه
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۸۴ صفحه
نظرات کاربران
واقعا عالیه (اسم اصلی این کتاب joody moody چرا ترجمه شده اسمش جودی دمدمی؟)
زیباست❤️❤️
کتاب خوبی بود و برای تمام سنین مناسبه
خیلی عالی بود
عـــــــــــــــــــــــــــالی
خیلی خیلی کتاب باحالیه👍👍😍😍