دانلود و خرید کتاب عروسی مجبوری و حکایت طبیب اجباری ژان باتیست مولیر ترجمه عماد السلطنه
تصویر جلد کتاب عروسی مجبوری و حکایت طبیب اجباری

کتاب عروسی مجبوری و حکایت طبیب اجباری

معرفی کتاب عروسی مجبوری و حکایت طبیب اجباری

کتاب عروسی مجبوری و حکایت طبیب اجباری نوشتۀ ژان باتیست مولیر و ترجمۀ عماد السلطنه و محمدحسن خان اعتمادالسلطنه است. این کتاب را انتشارات دیدار منتشر کرده است.

درباره کتاب عروسی مجبوری و حکایت طبیب اجباری

نمایش‌نامۀ عروسی مجبوری و حکایت طبیب اجباری در قرن ۱۷ در فرانسه نوشته شده است. مولیر در این کتاب خلق و خوی آدمی، کاویدن ریشه حماقت‌های بشری و تحلیل پندارهای نادرست انسان را نقد کرده است. 

اوج‌گیری نهضت ترجمه در ایران با بازگردانی از زبان فرانسه آغاز شد و در کنار ترجمۀ آثار ادبی و تاریخی و فلسفی و طبی، ادبیات نمایشی هم موردتوجه مترجمان قرار گرفت. مجموعۀ گنجینۀ آثار نمایشی دوران قاجار در تلاش است تا مهم‌ترین این ترجمه‌ها را در آن دوران با ویرایش و مقدمه‌هایی راهگشا و نکته‌یاب تقدیم دوستداران آثار ادبی و نمایشی کند.

خواندن کتاب عروسی مجبوری و حکایت طبیب اجباری را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب برای دوستداران آثار ادبی و نمایشی می‌تواند کتابی جذاب و خواندنی باشد.

درباره ژان باتیست مولیر

ژان باتیست مولیر در سال ۱۶۲۲ متولد شد. او یکی از ۳ نمایشنامه‌نویس برتر قرن هفدهم در فرانسه و یکی از بزرگ‌ترین کمدی‌نویس‌ها و هنرپیشه‌های تئاتر در اروپا به‌همراه «پیر کورنی» و «ژان راسین» بود. مولیر ۱۰ساله بود که مادرش را از دست داد. پدرش اهل کسب‌وکار و تجارت بود و اسباب و اثاثیهٔ خانه می‌فروخت و چنانکه مرسوم آن زمان بود، عنوان جنس فروش سلطنتی و «پیشخدمت حضور» شاهی را داشت. در سال ۱۶۵۹ طنز «زن‌های فضل‌فروش مضحک» را نوشت و بسیار مشهور شد و همین باعث شد که مشمول الطاف مخصوص لویی چهاردهم قرار بگیرد که در آن زمان پادشاهی ۲۱ساله بود و ۹ سال بود که بر تخت سلطنت نشسته بود. این علاقه مسبب این شد که مولیر در آن جامعهٔ بسته با آزادی بیشتر، به بیان انتقاد و مشکلات جامعه با زبان طنز بپردازد.

مولیر پس از شکست در زندگی زناشویی و بعد از موج بی‌رحمانهٔ منتقدین به نگارش کارهای سطحی روی آورد. او پس از آنکه از بی‌مهری معشوقه‌اش «مادلن» رنج بسیار برد، سرانجام در سال ۱۶۶۲ میلادی با «آرماند» (دختر یا خواهر جوان مادلن) که ۲۱ سال از مولیر جوان‌تر بود، ازدواج کرد. او بین سال‌های ‎۱۶۲۲ –۱۶۷۳ در پاریس زندگی کرد. در شب هفدهم فوریهٔ سال ۱۶۷۳ درحالی‌که خود نقش «ارگان» در نمایش «بیمار خیالی» را بر عهده داشت، در حین اجرا دچار تشنج و ضعف شدیدی شد و از سکوی نمایش به پایین سقوط کرد، اما نمی‌خواست نمایش را ناتمام بگذارد. علی‌رغم تلاشش برای ادامهٔ نمایش مجدداً پس از رفتن روی سکو سقوط کرد و جراحت‌هایی دید و دیگر از ادامهٔ کار عاجز بود. او را به منزلش بردند. سرفهٔ شدیدی بر او عارض شد و یکی از رگ‌هایش قطع شد و سه‌ربع بعد در ۵۱سالگی بر اثر بیماری سل درگذشت.

بخشی از کتاب عروسی مجبوری و حکایت طبیب اجباری

«اسگانارل: برای آنکه خیالی که در سر دارم به شما را اظهار کرده و از جنابعالی خواهش کنم عقیدهٔ خودتان را به طور راستی بفرمایید.

ژرونی مو: باکمال‌میل حاضرم و از این ملاقات شاکر و راضی اینجا هم می‌توانیم در کمال آزادی صحبت بداریم.

اسگانارل: کلاهتان را سرتان بگذارید تا بعد عرض کنم. این مطلبی است که باید نتیجه از آن گرفت و صحبتی که با من کرده‌اند. صحیح نیست اقدامی بکنم مگر آنکه با دوستانم مذاکره و مصلحت کرده باشم.

ژرونی مو: خیلی از جنابعالی ممنون شدم که بنده را انتخاب فرمودید. دیگر چیزی باقی نیست و هر چه میل دارید بفرمایید.

اسگانارل: ولی از اول شما را قسم می‌دهم که تملق مرا نگویید و چیزی را پنهان ندارید راستی (راست) و پوست‌کنده آنچه را که به عقلتان می‌رسد بفرمایید.

ژرونی مو: همین‌طور خواهم کرد. چون که این قسم میل دارید.

اسگانارل: من هیچ مطلبی را بدتر و قبیح‌تر از این نمی‌دانم که در مصلحت‌بینی دوستی به دوست راست و آشکار عقیدۀ خودش را نگوید.

ژرونی مو: حق با شماست.

اسگانارل: و در این قرن و عصر دوست صادق خیلی کم است.

ژرونی مو: این هم حرف راستی است.

اسگانارل: پس جناب شما به من وعده کرده، قول بدهید که راست و بی خجالت آشکار و پوست‌کنده حرف بزنید.

ژرونی مو: این قول را می‌دهم و این وعده را می‌کنم.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱٫۶ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۴۲ صفحه

حجم

۱٫۶ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۴۲ صفحه

قیمت:
۵۰,۰۰۰
۱۵,۰۰۰
۷۰%
تومان