کتاب ذهن آگاهی
معرفی کتاب ذهن آگاهی
کتاب ذهن آگاهی نوشتهٔ وینی دابولکار و ترجمهٔ شاهین غفاری است. موسسه انتشاراتی فلسفه این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر پیرامون موضوع «پیوند با خود واقعی» نوشته شده است.
درباره کتاب ذهن آگاهی
گفته شده است که کتاب ذهن آگاهی یک موضوع پیچیده را به زبانی ساده مطرح میکند. این کتابْ یک کتاب معنوی نیست، اما هدف اصلی معنویت نیز پیوند با خود واقعی است. این کتاب به ما میآموزد که ذهنآگاهی را به شیوهای انجام دهیم که نادانسته از اموری که واقعاً مهم هستند منحرف نشویم. چه دوست داشته باشیم و چه نداشته باشیم، بخش زیادی از افکار ما زائد و بیهوده هشتند. افکار مربوط به ترس، اضطراب، احساس گناه و استرس از این دسته هستند. ذهنآگاهی یک فرایند راهگشا و آگاهیبخش است که چگونگی باقیماندن در زمان حال را به ما نشان میدهد. این کتاب بهعنوان راهنمایی برای خوانندگان هوشمند و حرفهایها عمل میکند تا با کسب تمرکز، ذهن آگاهی را تمرین کنند. نه با نشستن در مدیتیشن، بلکه با ذهنآگاهی در حین انجام امور روزمره است که میتوانیم به خودشناسی برسیم و بیاموزیم که مشکلات زندگی را با راههای خلاقانه حل کنیم. ذهنآگاهی وینی دابولکار کوشیده است تا این حقیقت شگفتانگیز و روشنگرانه را به مؤثرترین شکل ممکن ارائه کند. راهکارهای ارائهشده در این کتاب، ذهن را به سکون میرسانند و به زمان حال بازمیگردانند. نویسنده با این پیشفرض که خودشناسی آغاز خردمندی است، رویکرد جدیدی را به بشریت مژده داده است.
خواندن کتاب ذهن آگاهی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران روانشناسی عمومی و حوزهٔ خودشناسی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب ذهن آگاهی
«آیا خودبهسازی معنادار است؟
در فیلم آمر اکبر آنتونی (۴۰)، آمیتا باچان در نقش آنتونی گونسالوس، یک تاجر شراب ظاهر میشود. او در یک صحنه خندهدار از فیلم، با تصویر خود در آینه صحبت میکند. این صحنه نمایانگر یکی از فرضیههای اصلی این بخش است.
آنتونی درحالیکه چشمش در یک زدوخورد کبود شده، جلوی آینه میایستد و میگوید «چند بار به تو گفتم شراب نخور؟ اما گوش نمیکنی. به قیافهات نگاه کن، ببین چه کتکی خوردهای. واقعاً احمقی.» بعد از این تکگویی، آنتونی که مست بود، سعی میکند به تصویر خود در آینه دارو بدهد. او به تصویر خودش میگوید «حالا باید همینجا بایستی تا به تو دارو بدهم. تکان نخور.» بعد بهآرامی درحالیکه یک دستش را روی تصویر خود در آینه گذاشته تا تکان نخورد، دارو و چسب زخم را روی تصویر خود در آینه میگذارد.
هرکسی که این صحنه را ببینید متوجه مسخره بودن این عمل آنتونی میشود. شما نمیتوانید به تصویر خود در آینه دارو بدهید. آنتونی بر اثر مست بودن، از کدام حقیقت بنیادی که حتی یک کودک نیز از آن آگاه است، غافل شده بود؟ تصویر در آینه واقعی نیست و هیچ موجودیت مستقلی از صاحب خود ندارد. این فقط یک انعکاس است.
حالا چه میشود اگر افکار، هیجانات، تصمیمات و اعمال ما همگی انعکاسی از چیزی عمیقتر در درون ما باشند که به آن دسترسی نداریم؟ آیا این به آن معنا نیست که تلاش ما برای خودبهسازی و پیشبرد فرایند تفکر و رفتارمان، بهاندازه تلاش آنتونی بیمعنا است؟ او به تصویر خود میگوید که دیگر شراب نخورد. شاید ما هم به خودمان بگوییم «پرخوری نکن» یا «بیشتر از پنج نخ سیگار در روز نکش» یا «چهار بار در هفته به پیادهروی برو» و مثل آنتونی دوباره و دوباره میبینیم که فایدهای ندارد.
«من» میتوانم یک «شیر آب» خراب را تعمیر کنم؛ چون شیر آب مستقل از من است. حالا همین منطق را در مورد خودم بهکار میبرم و میگویم «من» میتوانم «خودم» را بهبود دهم؛ اما آیا من مستقل از خودم هستم؟ در اینجا دو موجود در کارند: «من» و «خودم» که ظاهراً مستقل از یکدیگرند، درست همانطور که شیر آب مستقل از من است. از اینرو ما باور داریم که «من» میتواند «خودم» را بهبود دهد؛ اما اگر «من» و «خودم» مجزا از یکدیگر نباشند چه؟ (مثل آنتونی و تصویرش که مجزا از هم نبودند). اگر «خودم» انعکاسی از یک «من» غیرقابلدسترس باشد چه؟»
حجم
۱۳۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۶۶ صفحه
حجم
۱۳۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۶۶ صفحه