کتاب رهایی
معرفی کتاب رهایی
کتاب رهایی نوشتهٔ دیوید آر. هاوکینز و ترجمهٔ شاهین غفاری و عباس زیدی زاده است. موسسه انتشارات فلسفه این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی در باب طریقت تسلیم.
درباره کتاب رهایی
دیوید آر. هاوکینز در کتاب رهایی (Letting go) سازوکاری ارائه داده که با کمک آن میتوانید ظرفیتهای درونی خود را برای شادمانی، موفقیت، سلامت، بهروزی، درک شهودی، عشق نامشروط، زیبایی، آرامش درونی و خلاقیت افزایش دهید. به عقیدهٔ نویسنده این حالتها و ظرفیتها در درون همه ما وجود دارند؛ وابسته به هیچ نوع شرایط بیرونی یا ویژگیهای فردی نیستند و برای بهرهمندی از آنها، نیاز به اعتقاد به هیچ نظام مذهبی نیست. هیچ گروه یا سیستم خاصی مالک انحصاری آرامش درون نیست؛ چراکه این موضوع متعلق به روح انسانی است و همهٔ انسانها به لطف انسان بودن از آن برخوردارند. نویسنده مطالب این اثر را با تکیه بر این پیام نگاشته است: ؛«قلمروی پادشاهی بهشت، در درون شماست». نویسنده در سرتاسر این کتاب تأکید کرده است که آنچه در جستجویش هستید، همان خویشتن حقیقی خودتان است. این اثر در ۲۱ فصل نگاشته شده که عنوان برخی از آنها عبارت است از «افسردگی و بیتفاوتی»، «اشتیاق و آرزومندی»، «روحیه و شهامت»، «کاهشدادن استرس و بیماریهای جسمی»، «فواید رهاسازی»، «دکتر، خودت را شفا بده»، «روابط» و«دستیابی به اهداف شغلی».
خواندن کتاب رهایی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران آثار موفقیت و خودیاری پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب رهایی
«برای آزمایش، یک فکر را کسری از ثانیه در ذهنم نگهداشتم تا ببینم چه اتفاقی میافتد. تأثیر آن در دنیای فیزیکی تقریباً آنی بود. مثلاً فکرکردن به قهوه یا کره باعث شد تقریباً بلافاصله پیشخدمت یک فنجان قهوه یا کره سر میز من بیاورد، بدون اینکه آن را درخواست کرده باشم و یا اینکه کلمهای رد و بدل شود. دیگر نیازی به کلمات نبود، ارتباطات با دیگران در سطح سکوت انجام میشد.
بدنم آن شب ماشین را به سمت جلسهای که باید در آن شرکت میکردم میراند، بدون اینکه کسی متوجه هیچ تغییری شود. ولی در جلسه همه به نسبت سابق، برایم خیلی زندهتر به نظر میرسیدند. زندهبودن در "بودنشان" و "خویشتنشان" ابراز میشد، که برای همه یکسان بود، و این از درون چشمانشان میدرخشید. بدنم مثل همیشه با دیگران حرف میزد و خودبهخود کارهای معمول را همانند سابق انجام میداد. در زمانهایی، بدن مانند محصول و دستاورد کار ما و مانند یک اسباببازی مینمود که با تمام عادات، برنامهها و الگوهای اکتسابی، فعالیتهای خود را اجرا میکرد و نیازی به کوچکترین توجهی نداشت. به نظر میرسید که خود میداند چه میکند و در انجام آن، بسیار ماهر است و نیازی به تلاش ندارد. تمام گفتگوها و تعاملها تنها به چشم یک پدیده بیرونی دیده میشدند و تحت هدایت و جهتدهی من نبودند. اینکه زمانی باور داشتم که خود کوچک، مؤلف و پدیدآورنده فعالیتهای بدن است، بهطرز عجیبی باطل وپوچ به نظر میرسید. در حقیقت، بدن یک معلول و تأثیرپذیرنده از جهان بود و هیچوقت عامل فعالیتهای خود نبود. گویی همه پدیدهها تنها ارتعاشات و تأثیرات ذهنی بودند که از خود، وجود مستقل و حقیقی نداشتند. تنها چیزی که وجود داشت، تمامیت جهانشمول بود. تنها این وحدت و یگانگی بود که وجود و حقیقت داشت.
روز بعد فکری به ذهنم خطور کرد. حال که راه به حقیقت آشکار شده بود، میتوانستم دوباره به سطح خودآگاهی آن شخص منفردی که قبلاً آن را واقعی میدانستم بازگردم. همانگونه که هوای درون یک اتاق محتوای آن اتاق را تجربه نمیکند، دیگر "منی" وجود نداشت که "وجود من" را تجربه کند. در آن فضا دیگر "من" نبود که "من ... هستم" را تجربه کند. برای بازگشت به خودآگاهی منفرد، باید یک تصمیم گرفته میشد. در حقیقت این تصمیم بهخودیخود گرفته شد زیرا "منی" نبود که تصمیم بگیرد. میل به تجربهکردن خود منفرد بهطور خودبهخود دوباره انرژی گرفت. این انتخاب وجود داشت که این میل رها شود، ولی خاطره کارهای تمامنشده در این دنیا به ذهنم آمد. همچنان که احساس "من" بودن بازمیگشت، شاهد انتخابهای مختلف بودم، ولی خود تصمیمی در مورد آنها نمیگرفتم. میشد به هر یک اجازه ظهور بدهم و یا میشد آن را رها کنم. به آن اجازه ظهور دادم و فرایند بازگشت آغاز شد. صبح روز بعد، بازگشت کامل شده بود، ولی اکنون با احساسی متفاوت از هویت فردی. حقیقت خویشتن کشف شده بود. مسئولیت این انتخاب که دوباره زندگی را از چشم یک شخص مجزا تجربه کنم پذیرفتم، بدون اینکه تحت تأثیر این باور باشم که چیزی بهنام وجود مجزا و منفرد وجود دارد. در واقع با انتخاب آگاهانه، مسئولیت کامل این انتخاب را بر عهده گرفتم. عملاً تمام این فرایند بدون نیاز به دخالت و به شکل خودبهخود اتفاق افتاد.»
حجم
۵۵۹٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۴۰۴ صفحه
حجم
۵۵۹٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۴۰۴ صفحه