دانلود و خرید کتاب هنر خوشبختی آرتور شوپنهاور ترجمه علی عبداللهی
تصویر جلد کتاب هنر خوشبختی

کتاب هنر خوشبختی

معرفی کتاب هنر خوشبختی

کتاب هنر خوشبختی نوشتهٔ آرتور شوپنهاور و ترجمهٔ علی عبداللهی است و نشر مرکز آن را منتشر کرده است. این کتابْ نگاه شوپنهاور، فیلسوف بزرگ آلمانی را به خوشبختی نشان می‌دهد.

درباره کتاب هنر خوشبختی

کتاب هنر خوشبختی دربردارنده‌ٔ پنجاه قاعده‌ٔ زندگی است. این قواعد، به عنوان قواعد و اصول زرین، به شیوه‌ٔ فرانسوی‌ها تدوین و فرمول‌بندی شده است؛ یعنی شامل تأملات و اندیشه‌ها و قلم‌اندازهایی است که حجم آن کمی از اندرزگویه و گزین‌گویه بلندتر است و در قالب دستورالعمل، حاوی رهنمودها یا راهکارها و توصیه‌های تربیتی است و هر یک به سهم خود دربردارنده‌ٔ یک برهان فلسفی و اخلاقی است؛ برای نمونه، قاعده‌ٔ ششم می‌گوید آگاهانه دست به کاری بزنیم که در توانمان است و آگاهانه بارِ رنجی را بر دوش بکشیم که ناگزیر به ما وارد می‌شود. «نباید آن‌طور که می‌خواهیم، بلکه باید آن‌طور که می‌توانیم زندگی کنیم.»

فصل‌های این کتاب از این قرار هستند

شوپنهاور و فلسفهٔ خوشبختی

 هنر خوشبختی یا حکمت زندگی

 پنجاه قاعدهٔ زندگی توأم با خوشبختی

 فلسفهٔ خوشبختی.

خواندن کتاب هنر خوشبختی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به کسانی که می‌خواهند آرا و نظریات شوپنهاور را در باب خوشبختی بدانند پیشنهاد می‌کنیم.

درباره آرتور شوپنهاور

آرتور شوپنهاور متولد سال ۱۷۸۸ و درگذشته به سال ۱۸۶۰ میلادی است. او یکی از مطرح‌ترین و بزرگ‌ترین فیلسوفان آلمانی است و نظریاتش در حوزهٔ اخلاق، هنر، ادبیات معاصر و روان‌شناسی تاریخ‌ساز است.

کتاب‌های او از این قرار هستند:

۱. در باب حکمت زندگی

۲. جهان و تأملات فیلسوف

۳. متعلقات و ملحقات

مقاله‌ای بیست صفحه‌ای از این اثر پیش‌تر نیز به دست خشایار دیهیمی در کتاب زیر ترجمه شده بود:

مرگ (مجموعه مقالات از متفکران معروف)

۴. جهان همچون اراده و تصور

جهان به مثابه اراده و برابرنهاد

هنر و زیبایی‌شناسی؛ شاهکار فلسفی

۵. دو مسئله بنیادین اخلاق

۶. در باب اراده در طبیعت

۷. هنر همیشه بر حق بودن؛ ۳۸ راه برای پیروزی در هنگامی که شکست خورده‌اید

۸. در باب بینایی و رنگ‌ها

۹. ریشه چهارگان اصل دلیل کافی (رسالهٔ دکتری شوپنهاور در دانشگاه ینا)

۱۰. در باب طبیعت انسان

۱۱. اخلاق، قانون، سیاست

۱۲. زندگی این‌جوری‌ است

۱۳. هنر زنده ماندن

۱۴. هنر حفظ آبرو

۱۵. هنر رفتار با زنان

۱۶. هنر خودشناسی

۱۷. هنر خوشبختی

۱۸. هنر رنجاندن

۱۹. هنر پیر شدن

هفت کتاب اصلی شوپنهاور (شماره ۳ تا ۹) در زمان حیات وی با همین عناوین چاپ شده‌اند و سایر موارد، گردآوری‌های پس از مرگ اوست.

بخشی از کتاب هنر خوشبختی

حکمت زندگی، در حکم یک اصل نظری یا آموزه (دکترین) است، و شاید کم‌وبیش مترادف باشد با عبارت «اویدمونیک» در زبان یونانی. چنین حکمتی، باید قاعدتاً این را به ما بیاموزد که تا حد امکان خوشبخت زندگی کنیم، و البته همزمان باید وظیفه‌اش این باشد که ما را به راه‌حلی در میانهٔ دو محدودیت برساند؛ یعنی ترغیب‌مان کند، که از یک سو چند صباح زندگی‌مان را به دور از گرایش به رواقی‌گری و از سوی دیگر عاری از ماکیاولیسم بگذرانیم. در گرایش اول، قاعدتاً لازم نیست یکسره راه پشت‌پا زدن به تعلقات و سخت‌گرفتن بر خود یا محرومیت را در پیش گیریم، زیرا این علم (ساینتس) برای انسان عادی پیش‌بینی شده است، و این انسان عادی، همین که بخواهد با در پیش گرفتن همان راه و روش سعادت خود را بجوید، با انبوهی از خواسته‌ها (ی از نظر حسی مشترک) مواجه می‌شود و لاجرم به راه و روش دوم در می‌آویزد، به ماکیاولیسم، یعنی به قواعدی عملی که او را به سعادت نایل می‌سازند ولی، بدیهی است چنین سعادتی به هزینهٔ از میان رفتن سعادت سایر افراد تمام می‌شود، و لزوماً در نزد فرد عادی، چنین چیزی ضرورتاً در گرو عقل نیست.

بنابراین، گسترهٔ حکمت زندگی، چه‌بسا جایی میان حوزهٔ رواقی‌گری و ماکیاولی‌گرایی قرار بگیرد، البته هر دو وجه افراطی، شاید راهی کوتاه‌تر ولی ناکام در رسیدن به هدف تلقی شوند: حکمت زندگی به ما می‌آموزد که چگونه می‌توان تا حد ممکن به خوشبختی دست یافت، بدون پرهیزگاری بی‌اندازه و چیرگی بر نفس، و بدون آنکه دیگری را صرفاً در حکم تنها وسیلهٔ ممکن برای رسیدن به هدف خود تلقی کنیم.

در دل نوشتار بالا، چه‌بسا این گزاره نهفته باشد که اساساً خوشبختی ایجابی و کامل محال است، بلکه فقط می‌توان توقع وضعیتی را داشت که کمتر دردناک است. ولی بصیرت حاصل همین دریافت، حاوی نکات بسیاری است، و دست ما را باز می‌گذارد، تا در خوشی‌هایی که زندگی به ما ارزانی می‌دارد، به اندازهٔ وسع خود سهیم شویم. چون صرفاً وسایل رسیدن به آن، بی‌اندازه محدود و فقط تا حدی در ید قدرت ما هستند: یعنی تا آنچه در توان ماست.»

معرفی نویسنده
عکس آرتور شوپنهاور
آرتور شوپنهاور

آرتور شوپنهاور در تاریخ ۲۲ فوریه ۱۷۸۸ در شهر دانزیگ در پادشاهی پروس (گدانسک در لهستان امروزی) از پدری هلندی و مادری آلمانی متولد شد. پدرش -که متأثر از اندیشه‌های ولتر بود و از حکومت نظامی‌گر پروس نفرت داشت- بازرگانی آزاده و فرهیخته و مادرش، نویسنده‌ای شناخته‌شده بود. بنیان زندگی مشترک هاینریش فلوریس شوپنهاور و یوهانا هنریته تروزینر چندان مستحکم نبود، چراکه در عین حال که هر دوی آن‌ها جزء طبقه‌ی مرفه و از روشن‌فکران جامعه‌ی خود به شمار می‌رفتند، اختلافات بسیاری با یکدیگر داشتند.

نظری برای کتاب ثبت نشده است
به مجرد اینکه انسان در تخیلات و اوهام خود تمام موارد خوشبختی ممکن و پیامدهای آن را به تصویر می‌کشد و به آن رنگ و جلا می‌بخشد، به همان میزان، واقعیت برایش فاقد لذت می‌شود.
عرفان
اگر برای آرزوها و خوسته‌هامان هدفی تعیین کنیم، اگر آزمندی‌مان را مهار کنیم، اگر عصبانیت‌مان را به بند بکشیم، و پیوسته یادمان باشد که انسان فقط می‌تواند به بخش محدود و کوچکی از تمام آنچه در آرزویش است، دست یابد؛ و خاطرمان باشد که بسیاری از ناگواری‌ها و ناملایمات اجتناب‌ناپذیر هستند، آنگاه خواهیم توانست همه‌چیز را تحمل کنیم و (از خیلی چیزها) چشم بپوشیم.
عرفان
دست‌کم نه دهم سعادت و خوشبختی ما به تنهایی بر تندرستی استوار است.
عرفان
راه حکمت زندگی در گرو رسیدن به این یقین است که تمام بختیاری‌ها و لذت‌ها از دم، صرفاً طبعی سلبی دارند، و برعکس، درد و کاستی و کمبود، شیوه‌ای واقعی و ایجابی. از اینجا به بعد دیگر تمام برنامه‌های زندگی معطوف به چشم‌پوشی و پرهیز از درد و دوری جستن از نیازمندی معطوف می‌شود، ولی زمانی با اطمینان درونی می‌توانیم چیزی را پی‌ریزی کنیم که جد و جهدمان در پی اوهام و غول سعادت ایجابی، مزاحم برنامهٔ زندگی‌مان نشود.
عرفان
هیچ‌چیز در حصول به پاداش خود مطمئن‌تر از سرخوشی نیست: زیرا در سرخوشی، پاداش و عمل یکی می‌شود.
عرفان
انسان با کم بها دادن به شوربختی، و به پشیزی نینگاشتن آن، دایره‌اش را محدود می‌سازد و این محدودیت، خوشبختی می‌آورد و...
عرفان
«زیرا تا وقتی آنچه را در آرزویش هستیم، نداریم، آن چیزها در نظرمان از تمام چیزهای دیگر، ارزنده‌تر جلوه می‌کند؛ ولی به محض آنکه مقصود حاصل شد، باز به چیز دیگری چنگ می‌زنیم، و بدین‌سان پیوسته عطشی یکسان گریبان‌مان را می‌گیرد، که مدام له‌له‌زنان و عطشان به دنبال زندگی بدویم.» (لوکرتس، در باب طبیعت اشیا، دفتر سوم.)
عرفان
در زندگی هم درست همین‌طور است، تنها در صورت پشت‌پازدن و طرد تمام توقعات بیگانه با سرشت‌مان و نیز چشم‌پوشی از سایر چیزهای دیگر است که می‌توانیم به تلاش و جد و جهدی خاص برای رسیدن به چیزی و دنبال کردن آن با جدیت تام و بختیاری موفق شویم، فرقی نمی‌کند این تلاش در پی لذت و افتخار و ثروت و دانش باشد، یا در پی هنر یا کسب فضیلت.
عرفان
آدم دیوانه مدام در پی لذت‌های زندگی سگ‌دو می‌زند و خود را فریب خورده می‌بیند: زیرا تمام ناگواری‌ها و بدی‌هایی که از پیش رویش برداشته، بی‌اندازه واقعی هستند: و بعد بگویی نگویی کمی از سر راهشان کنار می‌رود و از برخی از لذت‌ها به شیوه‌ای غیرضروری دست می‌شوید، بعد درمی‌یابد که هیچکدام‌شان از میان نرفته‌اند، زیرا تمام لذت‌ها موهوم و خیالی‌اند: پس چه مضحک و خُردمایه است سوگوار لذت‌هایی شویم که از آن غفلت کرده‌ایم.
عرفان
در مورد هیچ رویداد و پیشامدی، نه هلهلهٔ بی‌اندازه و نه نک و ناله و زاری بی‌اندازه سرکنید: زیرا اصل دگرگون‌پذیری تمام امور، هر آن ممکن است آن رویداد را از بیخ و بن دگرگون کند و از ریخت بیندازد،
عرفان
(«هرجا که تاج افتخار، بر تو گشت پدیدار، بیشتر نشانهٔ درد است تا نشان خوشبختی!»
عرفان

حجم

۹۹٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۹۶ صفحه

حجم

۹۹٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۹۶ صفحه

قیمت:
۲۰,۰۰۰
۱۰,۰۰۰
۵۰%
تومان