کتاب کودتا
معرفی کتاب کودتا
درباره کتاب کودتا
بخش قابل توجهی خصومتی که این روزها بین ایران و امریکا میبینیم، ریشه در کودتای ۱۳۳۲ دارد که طی آن سازمان مرکزی اطلاعات امریکا (سیا) دولت محمد مصدق را که پایگاه مردمی گستردهای داشت سرنگون کرد و به این ترتیب زمینه تدارکاتی لازم را برای استقرار حکومت محمدرضاشاه پهلوی فراهم آورد.
دربارهٔ کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ بسیار نوشتهاند. درباره بحران نفتی ۳۲ ــ ۱۳۳۰ هم مطالب بسیاری نوشته شده است. پس، این پرسش ممکن است برای کسی مطرح شود که چرا با این وصف باز هم باید کتاب دیگری راجعبه همین موضوعات نوشته شود؟ هدف کتاب کودتا این است که تصور عرفی و رایجی را که تحت تأثیر نوشتههای قبلی در این باره شکل گرفته است، در دو زمینه متفاوت به چالش بکشد: کتاب، نخست این تصور عمومی و رایج را زیر سؤال میبرد که انگلیسیها با حسن نیت مذاکره میکردهاند و ایالات متحده بهعنوان یک «میانجی درستکار» اقداماتی جدی برای پادرمیانی بهعمل آورده است، اما مصدق به دلیل کلهشقیاش که منشأ آن، بنا به این ادعا، به «ساختار روانشناختی» شخصی و «عقده شهادت» شیعی او مربوط میشده، نتوانسته است با آنها به سازشی برسد. حتی نویسندگانی هم که نسبت به مصدق همدلی دارند اعلام میکنند که اگر او فقط کمتر کلهشقی میکرد میتوانست با آنها به یک سازش عادلانه و منصفانه برسد و باید این کار را میکرد. کتاب حاضر به عکس استدلال میکند که چنین سازشی به این دلیل ساده قابل حصول نبود که در قلب این کشمکش، این سؤال رک و راست و بیتعارف قرار داشت که صنعت نفت ــ اکتشاف، تولید، استخراج و صدور آن ــ تحت کنترل چه کسی باشد؟ آیا قرار است این صنعت تحت کنترل ایران باشد، یا تحت کنترل شرکت نفت انگلیس و ایران ــ یا احتمالا تحت کنترل کنسرسیومی از شرکتهای بزرگ نفتی که در آن زمان به هفت خواهران معروف بودند؟ برای ایران ملی شدن، به معنای کنترل دولت بر این صنعت بود. برای شرکتهای نفتی هم ملی شدن مورد نظر ایرانیها به معنای از دست رفتن کنترل غرب بر این صنعت بود؛ چیزی که در سالهای اولیه دهه ۱۹۵۰ هنوز برای آنها غیرقابل قبول بود. ملی شدن ظاهری و کاذب ــ ملی شدن در شکل نه در ماهیت، در حرف، اما نه در عمل ــ اگرچه از طرف انگلیسیها و امریکاییها در همه جا بهعنوان یک «سازش عادلانه» جار زده شد، اما در واقعیت امر، این ادعا در بهترین حالت آن یک نقیضگویی بیمعنی و در بدترین حالت آن یک پوشش عوامفریبانه برای پنهان نگاه داشتن واقعیت امور بود. در فاصله سالهای ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۲ نه انگلیسیها و نه امریکاییها، هیچیک، به هیچ طریق حاضر به قبول ملّی شدن واقعی نفت نبودند.
در مرحلهٔ بعد، کتاب این تصور عمومی و رایج را زیر سؤال میبرد که کودتا را مستقیماً و یکسره در متن جنگ سرد ــ در متن تضاد بین شرق و غرب، بین اتحاد شوروی و ایالات متحده، بین بلوک کمونیست و بهاصطلاح دنیای آزاد ــ قرار میدهد.
به عکس، این کتاب سعی میکند کودتا را بهطور کامل و قطعی در چهارچوب تضاد بین امپریالیسم و ناسیونالیسم، بین جهان اول و جهان سوم، بین شمال و جنوب، و بین اقتصادهای توسعهیافته صنعتی و کشورهای توسعهنایافتهای قرار دهد که به صادرات مواد خام خود وابستهاند. از آنجا که نزاع بر سر نفت بود، این کتاب توضیح میدهد که ایالات متحده در این بحران همانقدر سرمایهگذاری کرده بود که بریتانیا کرده بود. به این ترتیب آنقدرها که ترس ایالات متحده از بازتابهای ملی شدن نفت در جاهای دوری مانند اندونزی و امریکای جنوبی، در شرکت کردن این کشور در کودتا دخیل بود، ترس آن از خطر کمونیسم در ایران، در این کار دخیل نبود.
این کتاب نشان خواهد داد که اگرچه ایالات متحده و بریتانیا برای توجیه کودتا، زبان دوران جنگ سرد را بهکار میبردند ــ که گفتمان مسلط آن روزها بود ــ اما نگرانی اصلی آنها از کمونیسم در ایران چندان نبود که از بازتابهای خطرناکی که ملی کردن نفت میتوانست در سرتاسر جهان داشته باشد، نگران بودند. دقیقاً به همین دلیل بود که بسیاری از ایرانیان مصدق را میستودند و هنوز هم میستایند. او برای مردم یک چهره بسیار محبوب ملی است و او را همسنگ گاندی در هند، ناصر در مصر، تیتو در یوگوسلاوی، نکرومه در غنا، و لومومبا در کنگو میدانند. در عصر ناسیونالیسم ضداستعماری پس از جنگ جهانی دوم، مصدق همراه با گاندی و ناصر بهصورت آغازگران و گشایندگان این راه در جهان سوم درآمدند و تا امروز هم در همین جایگاه باقی ماندهاند.
خواندن کتاب کودتا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران حوزهٔ تاریخ معاصر ایران پیشنهاد میکنیم.
درباره یرواند آبراهامیان
یرواند آبراهامیان در سال ۱۳۱۹ در تهران به دنیا آمد. او تاریخنگار ایرانی - امریکایی و ایرانیِ ارمنیتبار و استاد ممتاز تاریخ در کالج باروک دانشگاه شهر نیویورک است. او آثار قابلتوجهی دربارهٔ تاریخ معاصر ایران نوشته که کتاب «ایران بین دو انقلاب» از پرآوازهترین آنهاست. در دههٔ ۱۹۷۰ میلادی، آبراهامیان از فعالان و اعضای کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی بود که با حکومت محمدرضا پهلوی مخالف بودند؛ او همچنین در سال ۱۳۵۴ (۱۹۷۶ میلادی) در نیویورک نایبرئیس «کمیتهٔ برای آزادی هنر و اندیشه در ایران (CAIFI)» بهعنوان بخشی از «حزب کارگران سوسیالیست» بود.
بعضی از آثار مکتوب او عبارتاند از:
«ایران بین دو انقلاب»، «تاریخ ایران مدرن»، «کودتا»، «اسلام رادیکال: مجاهدین ایرانی»، «خمینیسم (مقالاتی دربارهٔ جمهوری اسلامی)»، «اعترافات شکنجهشدگان، زندانها و ابراز ندامتهای علنی در ایران مدرن»، «مردم در سیاست ایران»، «مقالاتی در جامعهشناسی ایران»، «پارانوید در سیاست ایران؛ از کتاب جستارهایی دربارهٔ تئوری توطئه در ایران»، «آنارشیسم در انقلاب روسیه»، «یک آنارشیست آمریکایی؛ زندگی والترین کلیر».
بخشی از کتاب کودتا
«تاریخ نفت در ایران، با واگذاری امتیاز معروف ــ و تا حدّی بدنام ــ نفت به دارسی آغاز میشود. در سال ۱۹۰۱ ویلیام ناکس دارسی که یک انگلیسی سوداگر طلا بود، و در استرالیا به کارفرمای نفتی تبدیل شده بود، حق انحصاری شصت ساله اکتشاف، استخراج، پالایش و صدور کلیه فراوردههای نفتی را، در سرتاسر ایران به استثنای استانهای مجاور روسیه، از شاه خریداری کرد. دارسی در ازاء این امتیاز، ۰۰۰, ۵۰ پوند استرلینگ نقداً به شاه پرداخت و معادل ۰۰۰, ۲۰ پوند استرلینگ هم سهام منتشر کرد و به سایر رجال معروف داد و تعهّد کرد مجموعاً برابر ۱۶ درصد از منافع خالص سالانه خود را هم بهعنوان حقالامتیاز به دولت بپردازد. به نظر میرسد او از گفته معروف لئوپولد پادشاه بلژیک تبعیت میکرده است که گفته بود «معاهدات باید تا حد ممکن خلاصه و کوتاه باشند و بومیان باید همه چیز را به موجب یکی دو ماده به ما واگذارند.» یکی از رؤسای این شرکت بعدها دارسی را در زمره بزرگترین قهرمانان تمامی دوران امپراتوری بریتانیا، همسنگ سسیل رودز، بنیامین دیزرائیلی و وینستون چرچیل قرار دارد.
نفت در سال ۱۹۰۸ در مسجد سلیمان در استان عربستان ایران در جنوب غربی ایران ــ که بعداً خوزستان نام گرفت ــ کشف شد. دارسی بهزودی حقوق خود را به شرکت نفت برمه فروخت که در برمه موفقیت چندانی بهدست نیاورده بود، اما دریاسالار جان فیشر، فرمانده نیروی دریایی بریتانیا، آن شرکت را تشویق کرده بود که در ایران فعالیت کند. فیشر که او را «مجنون نفت» میشناسند، مصمم بود سوخت نیروی دریایی بریتانیا را از زغال به نفت تبدیل کند. یک سال بعد شرکت نفت برمه، به شرکت نفت انگلیس و پارس (اِ. پی. اُ. سی.) تبدیل شد. در همین اثناء دولت بریتانیا شیخ خزعل، شیخ قبیله اصلی عرب زبان جنوب غربی ایران را تشویق کرد جزیره آبادان خود را برای ساختن یک پالایشگاه نفتی به آن شرکت اجاره دهد. آبادان، اگرچه متروک و ویران، امّا از لحاظ استرانژیک در منتهاالیه شمالی خلیجفارس در مصبّ رودهای دجله و فرات قرار گرفته بود. در خود شرکت نفت هم دولت بریتانیا موقعیت مسلّط را بهدست آورد. ۵۲/۵ درصد حق رأی و دو مدیر که به تبع پست رسمی خود، در زمره مدیران شرکت محسوب میشدند و یکی از آنها مستقیماً از طرف نیروی دریایی منصوب میشد. این دو مدیر حق وتوی تصمیماتی را داشتند که از طرف هیئت مدیره شرکت اتخاذ میشد. دولت بریتانیا بهطور خصوصی حق تعویض هیئت مدیره را هم در صورت لزوم برای خود حفظ کرده بود. چرچیل که پس از فیشر فرمانده نیروی دریایی شد، و روند تبدیل سوخت نیروی دریایی از زغال سنگ به نفت را به انجام و اتمام رساند، به اعضای پارلمان انگلیس گفت که دولت به داشتن کنترل تضمین شدهای بر روی منابع نفتی نیاز دارد، امّا به آنها اطمینان داد که عملا در اداره مالی این شرکت خصوصی مداخله نمیکند. او بعدها افتخار میکرد که: «این موهبتی بود خیلی بالاتر از درخشانترین رویاهایمان که از عالم غیب برایمان نازل شد».»
حجم
۳۶۴٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۱۲ صفحه
حجم
۳۶۴٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۱۲ صفحه
نظرات کاربران
واقعا هر ایرانی باید این کتاب رو بخونه، حتی افرادی که به تاریخ، خیلی علاقه ندارند، نویسنده کتاب دورگه ایرانی امریکایی داره که در دانشگاه های آمریکا تاریخ درس میداده یه مرجع قابل اعتماد هست. دوست عزیزی که تا اینجا اومدی، لطفا
« یک تکان سیاسی به تهران بدهید و آنوقت است که تودهی عوام از حلبیآبادها و حصیرآبادهایشان برای تظاهرات بیرون میریزند. اصلاً هم هیچ اهمیتی ندارد که بهانه تظاهرات چه چیزی باشد.» بدون شک حادثهی کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ درکنار انقلاب