کتاب زندگی پرفراز و نشیب چایکوفسکی
معرفی کتاب زندگی پرفراز و نشیب چایکوفسکی
کتاب زندگی پرفراز و نشیب چایکوفسکی نوشتهٔ هربرت وایناستوک و ترجمهٔ محسن الهامیان است و نشر افکار آن را منتشر و روانهٔ بازار کرده است. این اثر از مجموعهٔ کارنامهای هنری نشر افکار است.
دربارهٔ کتاب زندگی پرفراز و نشیب چایکوفسکی
چایکوفسکی در کشورمان ایران نامی مشهور است. تا جایی که او را بهعنوان معروفترین آهنگساز بعد از بتهوون میدانند اما در این میان از زندگی او چندان خبری نداریم. از این که فضای موسیقیایی روسیه و بهویژه مسکو و سنتپیترزبورگ در این دوره چگونه بود و رابطهاش با گروه ناسیونالیست پنجنفری به چه صورت بود اطلاعی نداریم. همچنین از توانایی و سرعتش در نوشتن موسیقی و از سلیقه و زیباییشناسی هنریاش بیخبریم.
دانستن زندگینامهٔ هنرمندی مثل چایکوفسکی بخش بزرگی از فرهنگی روبهرشد را برایمان فراهم میآورند؛ تا نهتنها در مورد چایکوفسکی، که در مورد سایر آهنگسازانی که توانستهاند نامشان را در تاریخ تمدن و فرهنگ بشریت حفظ کنند، بیشتر بدانیم.
موسیقی منحصر به یک کشور و یک منطقه نیست بلکه هنری جهانی است؛ از اروپا تا آسیا، آمریکا و استرالیا که همهجا با علاقه و احترام با آن برخورد میشود و بودجههای کلان دولتی در اختیارش قرار میگیرد، چرا که ارضاکنندهٔ بخشی از تمنیات روحی و فکری مردمی متفکر است.
محسن الهامیان مترجم کتاب زندگی پرفراز و نشیب چایکوفسکی معتقد است که موسیقی سنتی قابل احترام است اما تنها بخشی از موسیقی قابل ارائه است و نه تمام آن.
او بیان میکند که با پناهجستن در سایهٔ موسیقی سنتی دچار رخوت هنری شدهایم. تکرار مکررات در حوزهٔ موسیقی در حال رخدادن است بدون آنکه ایدهٔ قابل عرضهای داشته باشیم و این در شرایطی است که از تحولات موسیقی جهانی بیخبریم.
خواندن کتاب زندگی پرفراز و نشیب چایکوفسکی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به علاقهمندان به زندگینامهٔ هنرمندان پیشنهاد میکنیم.
دربارهٔ هربرت وایناستوک
هربرت وایناستوک در ۱۶ نوامبر ۱۹۰۵ به دنیا آمد. او مورخ موسیقی، ویراستار و مترجم آمریکایی و نویسندهای پرکار در زمینهٔ موضوعات موسیقی بود. عمدهٔ شهرت وایناستوک بهخاطر زندگینامههایش از آهنگسازان مشهور جهان است که بین سالهای ۱۹۶۳ و ۱۹۷۱ منتشر کرد. او در سال ۱۹۴۳ ویراستار موسیقی انتشارات آلفرد آ. ناپف شد. او در ۲۱ اکتبر ۱۹۷۱ در ۶۵ سالگی در نیویورک درگذشت.
بخشی از کتاب زندگی پرفراز و نشیب چایکوفسکی
«او درسهایی در باس کونیتو گرفت که در مدرسهٔ آزاد انجمن سلطنتی روسیه در قصر میخائیلوفسکی۱۴۹ توسط ایوانویچ زامبرا۱۵۰ تدریس میشد. زامبرا در این دوره چهل سال داشت؛ هارمونی را پیش استادی آلمانی، آدلف مارکس۱۵۱، فرا گرفته بود و متد او را تدریس میکرد. در کلاس زامبرا بود که چایکوفسکی با ولادیمیر واسیلییویچ بهسل۱۵۲ - ویولنیست، ویراستار موسیقی، مدیر دو مجلهٔ موزیکال - که بیش از سی سال داشت، آشنا شد؛ کسی که بعد از مرگ چایکوفسکی مقالهٔ کوتاهی دربارهٔ او نوشت و بعضی نقاط تاریک زندگی او را روشن کرد.
در اواسط دسامبر، نامههای پیوتر ایلیچ به آلکساندرا هویت جدیتری یافت به خواهرش مینویسد: فکر میکنم که قبلاً هم گفتهام که فراگیری تئوری را آغاز کردهام و با موفقیت به جلو میبرم. مطمئن هستم تو هم مثل من فکر میکنی که دارای نبوغی کاملاً استثنایی هستم (امیدوارم که این حرف را خودستایی نگیری) احمقانه است که شانس خود را در این راه امتحان نکنم. تنها ترسم از بیتفاوتی و تنبلیام است که مهم نیست. به تو قول میدهم به نتیجهٔ مطلوبی برسم. خوشبختانه هنوز خیلی دیر نشده است.
درست در همین زمان عقیدهاش را تغییر میدهد...
از خانوادهٔ چایکوفسکیها بهجز ایلیا و دوقلوها دیگر کسی با او نمانده بود، هیپولیت پستی اداری در ولایت گرفته بود و بیشتر از همه پیوتر ایلیچ مراقب آناتول و مودست بود. مودست چنین مینویسد: «به یاد میآورم که دو کشف باورنکردنی کردم، اول این که دو کلمهٔ «پیوتر» و «کار» الزاماً ناقض هم نیستند. دوم این که در کنار موزیکی دلپسند و جذاب، موزیک دیگری وجود دارد؛ کاملاً ناخوشآیند و خستهکننده که از هر دو کلمه مهمتر به نظر میرسد.» بدون شک او به تمرینات هارمونی برادر بزرگش اشاره میکند. بهتدریج پیوتر ایلیچ با رپرتوار کلاسیک و معاصر آشنا میشود و در پارتیسیونهایی که خریده یا قرض کرده است، غرق میشود. موسیقی بخش بزرگی از وقت آزاد او را میگیرد و شادی بسیاری برایش به ارمغان میآورد. دایرهٔ دوستانش کمکم کوچک و به آداموف و آپوختین محدود میشود.
شبها گاهی پدرش را در رفتن به تئاتر همراهی یا در منزل مانده و کارت بازی میکند.
در ۱۸۶۲، پست بالاتری در وزارتخانه خالی شده بود که سابقه کاری و روابط پیوتر این پست را برایش میسر میکرد. از این به بعد او باید به اجبار کاری میکرد که در چشم مقاماتِ بالاتر دیده شود، آگاهانه دست به کارهایی میزد که او را تا سرحد گریه آزار میداد و با پشتکار به کارهایی روی میآورد که تا به اینزمان تنها برای موسیقی یا بهدنبال خوشگذرانی انجام داده بود. در ماه مارس کلاس هارمونی و باس کونتینوی زامبرا را به اتمام رساند و برای مدتی موسیقی در مقام توجهش قرار گرفت. ولی شایعهای پیچید که انجمن موسیقی روس مدرسهای در سپتامبر افتتاح خواهد کرد. تقاضای ورود کرد و پذیرفته شد.»
حجم
۷۱۴٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۴۸۰ صفحه
حجم
۷۱۴٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۴۸۰ صفحه
نظرات کاربران
با توجه به علاقه ای که به موسیقی چایکوفسکی دارم در مورد زندگیش هم کنجکاو هستم و مطالعه میکنم اما این مطالعات پراکنده بودن و تصمیم گرفتم این کتاب طولانی رو بخونم تا یه جورایی تمام مطالب یکجا باشه اما
این کتاب از زبان فرانسه به فارسی ترجمه شده که زبان تخصصی مترجم استاد محسن الهامیان هست که با سابقه ترین مولف و مترجم تخصصی موسیقی هست و بعضی کلمات با تلفظ فرانسه در کتاب آورده شده مثل پوبلیک که