کتاب ردپای خدایان
معرفی کتاب ردپای خدایان
کتاب ردپای خدایان نوشتهٔ جیمز هالیس و ترجمهٔ آرزو محمودیان است و بنیاد فرهنگ زندگی آن را منتشر کرده است. این کتاب دربارهٔ جایگاه اسطوره در زندگی معاصر است و توضیح میدهد که اسطورهها میدانند چرا زندگی امروز ما از روح تهی است.
درباره کتاب ردپای خدایان
از ابتدای تاریخ تاکنون، این سؤالها همیشه با انسانها بوده است: «ما که هستیم؟ چطور به اینجا آمدهایم و به کجا میرویم؟» این سؤالها همواره و به شکلهای مختلف در زندگی انسانها نمود یافته است. سؤالهایی که بارها و بارها به زبان آوردهاند؛ موضوع بسیاری از نقوش حکاکیشده بر دیوارهٔ غارهایشان بوده است؛ در الگوی منظم و تکرارشوندهٔ فصلها، در آیین و رسومهای مربوط به تولد و مرگ و حتی جنگ و عشقورزی حضور داشتهاند.
امروز هم، همان سؤالهای روزهای نخستین گریبان انسان مدرن را رها نکرده است. اگر یک ویژگی وجود داشته باشد که نوع بشر را از انواع دیگر موجودات متمایز کند، قدرت مطرحکردن این سؤالها، تحمل رویارویی با آنها و نیاز ما به قرارگرفتن در ضرباهنگ عظیم تغییر و پیوستگی است.
گاهی اوقات، محققان و نویسندگان مکتب یونگ، به چشم عموم خوانندگان، مبهم و گیجکننده بهنظر میرسند؛ زیرا اغلب در آثارشان، بسیار به اسطورهها ارجاع میدهند. آنها عموماً از افسانههای کهن در مطالبشان بهره میگیرند. این داستانها زیبایی خاصی به مطالب میبخشند، اما فایده و کاربردشان از منظر روانشناسی برای بسیاری از خوانندگانِ این آثار هنوز مبهم است. خوانندگان آثار مکتب یونگ معمولاً دو نوع طرز تفکر دربارهٔ پیروان این مکتب دارند: یا سعی میکنند با شیوه و عملکرد آنها کنار بیایند یا در بدترین حالت، پیروان مکتب یونگ را افرادی با ذهنهای گُنگ، ترسناک و رازآلود میدانند. کتاب ردپای خدایان تلاشی است برای روشنکردن این موضوع که چرا روانشناسان مکتب یونگ تا این اندازه وامدار اسطورهها و داستانهای اساطیریاند و مهمتر آنکه چرا مطالعهٔ اسطورهها تا این حد برای زندگی فردی و اجتماعی دوران کنونی ما نیز اهمیت دارد.
اسطوره ما را به درون خود و به اعماق اندوختههای روانی بشر هدایت میکند. سابقهٔ فرهنگی، مذهبی یا روانشناسی شخصی ما هرچه که باشد، آشنایی و شناخت بیشتر از اسطوره به آن معنا میبخشد. عواقب بیمعنایی در زندگی، اغلب خودش را پشت اختلالهای روانی مردم عصر ما پنهان میکند. بهطور خلاصه و مفید میشود گفت که مطالعهٔ اسطوره جستوجوی مفاهیمی است که هرچه عمیقتر ما را با طبیعت خود و جایگاهمان در کائنات مرتبط میسازد و قطعاً این اصلیترین موضوعی است که چه بهصورت فردی و چه بهصورت اجتماعی در برابر انسان قرار دارد.
خواندن کتاب ردپای خدایان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران و پژوهشگران حوزهٔ اسطورهشناسی و روانشناسی مکتب یونگ پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب ردپای خدایان
«ما همچون پیشینیان و فرزندان خود، همواره با این پرسشها روبهرو بودهایم: «چگونه به اینجا آمدهایم؟ چه کسانی یا چه چیزهایی پیش از ما اینجا بودهاند یا پس از ما به اینجا خواهند آمد و چرا؟»
پرسیدن چنین سؤالهایی طبیعی است؛ زیرا فهمیدن این نکته که چهکسی هستیم، مستلزم آگاهی از معنای مرگ و سرنوشت است. بخش مربوط به شناخت کائنات در اسطوره، به سؤالهایی دربارهٔ سرمنشأ پیدایش، شناخت رستاخیز یا بهعبارتی، به مفهوم آغاز و انجام میپردازد. مهم این است که آیا فردی در زندگیاش متوجه مسائلی مانند بینظمی و آشوبهای اتفاقی، پوچی و بیهودگی، آشکارشدن قوانین طبیعت یا نقشهٔ هوشمندانه و درعینحال، فهمشدنیای که در پشت صحنهٔ این عالم در جریان است؛ شده باشد یا خیر. درست همان زمانی که فردی فکر میکند این جهان پوچ و خالی از معناست، سنگینی معنا را روی شانههایش احساس میکند.
بنابراین، اگر معنا در ساختار طبیعت و چرخهٔ تاریخ پنهان نیست، بهطور قطع این وظیفهٔ نوع بشر است که با انتخابهای درست این معنا را در زندگیاش جاری کند. اگر فرض کنیم که حقیقتِ وجودیِ خدایان به اثبات رسیده است، ماهیت و ذات این خدایان و ارتباط آنها با ما چگونه است؟ آیا موجوداتی هستند جدا از ما یا همراه ما؟ و آیا آنها هم در بند اخلاقیات هستند؟ آیا داشتن زندگی خوب مستلزم آن است که خودمان را با خواست و ارادهٔ خدایان هماهنگ کنیم؟ یا تمایزی میان ارادهٔ خدایان و اجبار نوع بشر وجود دارد؟ و آیا اساساً این امکان برای موجودات فانی وجود دارد که بدون تعصب و فرافکنیهای محدود و نامحدود خود و افتادن در دام توهمات انسانگونه دربارهٔ معنای چنین مسائلی حرف بزنند؟ (یونگ در کتاب پاسخ به ایوب معتقد است که انسانها نقشی اساسی در ارتقای مسائل اخلاقی و تکامل روحی و درک مفهوم خدا دارند.)
هر قبیله و تمدنی روایتهای خاص خود را دارد از سرمنشأ پیدایش، اولین موجودات، نیروهای طبیعی و غیرانسانیِ دستاندرکار؛ از حضور خدایان خبیث یا خیراندیش، مثلاً در ورزش یا اهداف سودمند؛ و نیز از اسرار ژرفی که نمیتوان به مرزهایشان نزدیک شد. هرگاه وسوسه شدیم که با لبخند و نگاهی تحقیرآمیز به این مسائل بنگریم، باید به یاد بیاوریم که هر روایت نشاندهندهٔ تلاشی است بنیادی و عمیق برای فهم معنای کائنات، ارتباط با آن و همچنین، درک تعادل میان زیباییها و بلاهایی که در جهان پیرامونشان رخ میداده است. نمونهٔ چنین تلاشهایی را در سالهای ابتدایی زندگی کودک و تمدنهای نوپا نیز میبینیم و اگر یک بار دیگر به عقب برگردیم و شواهد موجود را بهدرستی مطالعه کنیم، درمییابیم که ما هم در این کائنات پهناور باید همچنان به راهی ادامه دهیم که پیشینیانمان آغاز کردهاند. در غیر این صورت، نوع بشر تنها و سرگردان باقی میماند. آن دسته از انسانهایی که در بزرگسالی از تفکر راجع به ارتباط خود و کائنات دست کشیدهاند، ممکن است موقتاً از لذتهای سطحی سرخوش شوند؛ اما غمهای درونی، حس کنجکاوی طبیعی و نیاز به حضور معنا در زندگی لذت خوابی آرام را بر آنها حرام میکند.»
حجم
۴۷۰٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۸۸ صفحه
حجم
۴۷۰٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۸۸ صفحه