کتاب خالکوبی پرنده
معرفی کتاب خالکوبی پرنده
کتاب خالکوبی پرنده نوشتهٔ دنیا میخائیل و ترجمهٔ سیدحمیدرضا مهاجرانی است. انتشارات روزنه این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این رمان تاریخی، «به کولبرانی که بارِ گران بارِ غیرت بر پشت خود استوار کردند.»، تقدیم شده است.
درباره کتاب خالکوبی پرنده
کتاب خالکوبی پرنده با جملاتی از نویسندهٔ آن، دنیا میخائیل، آغاز میشود. او نوشته است:
«از سر تصادف نیست که شرح این قصه حکایتی حقیقی از هستی و حیات انسانهایی باشد که امروزه با ما و در کنار ما زندگی میکنند.»
رواجِ بازار فروش زنان اسیر به دست داعشیها در عراق و سوریه، در سال ۲۰۱۴ میلادی، توجه نویسندهٔ این کتاب را به خود جلب و او را برای نوشتن این کتاب ترغیب و تشویق کرد.
این کتاب بهصورت داستان نوشته شده است اما گاه در آن کلماتی موزون و شعرگونه نیز قرار گرفتهاند.
رمان خالکوبی پرنده به بخشهایی گوناگون با عنوانهایی جالب تقسیمبندی شده است.
با خواندن این رمان، گوشههایی از رنجی که گروه دولت اسلامی موسوم به داعش بر زنان تحمیل کرد را خواهیم دانست.
خواندن کتاب خالکوبی پرنده را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر عرب پیشنهاد میکنیم.
درباره دنیا میخائیل
دنیا میخائیل در سال ۱۹۶۵ در بغداد، عراق، به دنیا آمد. وی مترجم، روزنامهنگار، سردبیر بخش ادبیات، رماننویس و شاعری آشوریتبار و اهل عراق است. او در مطالعات خاور نزدیک تحصیل کرده و کارشناسیارشد خود را از دانشگاه ایالتی وین دریافت کرده است.
میخائیل پس از پرسشگری از دولت صدام حسین و روبهروشدن با تهدیدها و آزارهای بسیار از سوی مقامات عراقی، در سال ۱۹۹۶ میلادی، از عراق فرار کرد. او ابتدا به اردن و سرانجام به ایالات متحده پناه برد.
رمان «خالکوبی پرنده» یکی از رمانهای اوست که از ظلم و ستمی که داعش بر زنان عراق و سوریه روا داشته، پرده برمیدارد.
کتاب "The Baghdad Observer" را هم این نویسنده ترجمه کرده است.
«در بازار اسیران» یکی دیگر از کتابهای دنیا میخائیل است که بهوسیلهٔ انتشارات نیماژ منتشر شده است.
بخشهایی از کتاب خالکوبی پرنده
«هلن ابتدا نمیدانست که بیستوهفت شمارهٔ خودش است. وقتی آن داعشی برای بار دوم شماره را اعلام کرد، هلن متوجه شد خیلی عصبانی است به خاطر اینکه او از صف خودش جدا شده و دواندوان به طرف «امینه» رفته بود. بهمحض آنکه چشمش به دوست عزیز دوران کودکی و صمیمیاش، امینه، افتادکه آن طرف سالن ایستاده مطلقاً برایش باور کردنی نبود. امینه هم از شدت تعجب و ناباوری دهانش باز مانده بود! از هم آغوشیِ غرق در سیل اشکهای سوزانشان چند ثانیه بیشتر نگذشته بود که صدای نعرهٔ آن داعشی چون پتک بر پردهٔ گوشهایشان کوبید و اعلام کرد « شمارهٔ ۲۷ فروخته شد!»»
حجم
۲٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۹۵ صفحه
حجم
۲٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۹۵ صفحه
نظرات کاربران
اونقدر که تعریف کرده بودند خوب نبود. خوشحالم که با تخفیف خریدمش.
خوب بود