کتاب مرد راه
معرفی کتاب مرد راه
کتاب مرد راه نوشتهٔ اکبر صحرایی است و نشر شاهد آن را منتشر کرده است. این کتاب براساس زندگی شهید مدافع حرم عبدالله اسکندری نوشته شده است.
درباره کتاب مرد راه
سردار شهید حاج عبدالله اسکندری متولد ۱۵ فروردین سال ۱۳۳۷ در محلهٔ قصردشت شیراز است. ایشان مقطع تحصیلی ابتدایی خود را در مدرسهٔ عبدالرحیم برهان در قصردشت شیراز گذراند. شهید اسکندری قبل از به وقوع پیوستن انقلاب اسلامی در کار پخش اعلامیههای امام خمینی (ره) فعال بود و به همین دلیل چندبار توسط ساواک مورد تعقیب قرار گرفت.
عشق وافر او به امام خمینی (ره) سبب شد در سال ۵۹ همزمان با درگیریهای کردستان خود را به این شهر برساند و در خاموشی این غائله مثمر ثمر باشد. حضور مداوم او در جبهههای نبرد در سالهای جنگ تحمیلی چندین بار تن او رامجروح کرد، اما روح بلند و خستگیناپذیر او را از خدمت بازنداشت.
سردار در اول خردادماه سال ۶۰ با یکی از دختران اقوام ازدواج کرد و اول خردادماه سال ۱۳۹۳ به شهادت رسید که همسرش این تقارن را حکمتی از سوی پروردگار میداند.
حاج عبدالله در سال ۶۰ به عنوان پاسدار عازم جبهههای نبرد شدند و در هشت سال دفاع مقدس مسئولیتهای مختلفی از جمله جانشینی و ریاست ستاد تیپ امام هادی (ع)، جانشینی تیپ مهندسی و فرماندهی تیپ مهندسی را برعهده گرفتند. از دیگر مسئولیت های این شهید عزیز فرماندهی مهندسی رزمی امام هادی (ع)، فرماندهی تیپ ۴۶ امام هادی (ع)، فرماندهی مهندسی رزمی قرارگاه مدینهٔ منوره، فرماندهی مهندسی تیپ ۴۲ قدر، فرماندهی مهندسی رزمی جبهه مقاومت و مدیر بنیاد شهید استان فارس است.
پس از بازنشستگی در دفاع از حرم اهل بیت به سوریه رفت و در دفاع از حرم حضرت زینب کبری (س) در اولین روزهای خرداد در حلب ۱۳۹۳ به شهادت رسید. بنا به روایتهای منتشرشده پیکر ایشان به دست گروه اجناد الشام افتاد و سر وی توسط یکی از فرماندهان این گروه تروریستی تکفیری از تن جدا شد. از سردار اسکندری به عنوان نخستین مدافع حرمی یاد میکنند که به مانند مولایش حضرت سیدالشهدا (ع) سر از بدنش جدا شده است. پیکر مطهر این سردار رشید بعد از ۸ سال به کشور بازگشت.
خواندن کتاب مرد راه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعهٔ زندگینامهٔ شهدا پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب مرد راه
«ـ علامتی که هماکنون میشنوید، اعلام خطر یا وضعیت قرمز است. معنی و مفهوم آن، این است که حمله هوایی انجام خواهد شد. محل کار خود را ترک و به پناهگاه بروید. اووووو...
خبر حمله عراق به ایران، همه را غافلگیر کرد. یک فکرم معاش خانواده بود و فکر دیگرم، حراست از انقلاب اسلامی نوپا. با شراکت اکبر سقا، کارگاهی توی خیابان دَرشیخ، بازارچه حاجزینل، خریدیم. دستی روی کارگاه کشیدیم. اسدالله و جمشید غنی را هم آوردم و شروع کردیم به پخت انواع شیرینی. علیرغم جنگ، تب مسابقات فوتبال جامجهانی آرژانتین همه را بهسمت تماشای تلویزیون کشید. اکبر پیشنهاد کرد: «تلویزیون دارم، بیاین خونه ما تماشای فوتبال!»
شبها تا ساعت یکدو نیمهشب، از تلویزیون مبلی بلر سیاهسفید آمریکایی اکبر، مسابقات فوتبال جامجهانی را نگاه میکردم. چند ساعت میخوابیدیم بعد از نماز صبح میرفتیم کارگاه شیرینیپزی و با جمشید سخت مشغول میشدیم. وقتی پیام امامخمینی درمورد کشتار مردم کردستان و پاسداران به دست نیروهای مسلح کومله و دمکرات از رادیو پخش شد به هم ریختم.
- ...الساعه خبر رسید که در سنندج، حزب دمکرات، ارتشیها و سازمانهای آنان را محاصره کردهاند و اگر تا نیم ساعت دیگر کمک نرسد اسلحهها را میبرند... پیرو مسائل پاوه، گروههای زیادی از اطراف و اکناف کشور آمادگی خود را برای حرکت به منطقه و سرکوب اشرار اعلام نمودند... به قوای انتظامی و سپاه پاسداران دستور اکید دادهام که غائله کردستان را ختم نموده و مردم شریف آن منطقه را از دست ضدانقلاب نجات دهند و آن منطقه را از لوث اشرار خارج و داخل پاک نمایند. والسلام علیکم... روح الله الموسوی الخمینی.»
حجم
۳۰۲٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۴۹۴ صفحه
حجم
۳۰۲٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۴۹۴ صفحه