دانلود و خرید کتاب کودکی نیکیتا آلکسی تالستوی ترجمه مهدی غبرائی
تصویر جلد کتاب کودکی نیکیتا

کتاب کودکی نیکیتا

انتشارات:نشر خزه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۰از ۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب کودکی نیکیتا

کتاب کودکی نیکیتا نوشته آلکسی تالستوی است و با ترجمه روان و جذاب مهدی غبرایی منتشر شده است. این کتاب رمانی جذاب است که ریشه در کودکی نویسنده دارد. 

درباره کتاب کودکی نیکیتا

نیکیتا فرزند یک زمین‌دار در زمین‌های حوزه رود ولگا است. در این کتاب با داستان زندگی یک کودک همراه می‌شوید و بخش زیادی از این کتاب روایت بازی‌ و اتفاقات موردعلاقه این کودک است. با زندگی این کودک پیش می‌رویم و در دنیای خیالی‌اش شریک می‌شویم و ماجرای اولین عشقش را می‌خوانیم و در ادامه به روحیه کودکان اطرافش می‌پردازد؛ این بچه‌ها فرزندان زمین‌داران و کشاورزان هستند.

پدر نیکیتا مردی شاد و سرخوش است که ثروتش را صرف خریدهای بی‌فایده‌ای می‌کند که خیال می‌کند برایش سود دارد. او احتیاط نمی‌کند یک بار تا مرز کشتن خودش به‌دلیل بی‌دقتی پیش می‌رود. مادر نیکیتا زنی بسیار لطیف و مهربان است و مدام نگران پسر و شوهرش است.

داستان در زمستان آغاز می‌شود، زمستان مناطق سر روسیه با کوه‌هایی پوشیده از برف و سرمایی شدید، برف‌بازی کودکان و جنگ بچه‌های دو دهکده با گلوله برفی. کم‌کم بهار می‌رسد و طغیان رودخانه، منطقه را به دریاچه‌ای عظیم تبدیل می‌کند. 

توانایی نویسنده در به تصویرکشیدن مناظر و طبیعت این اثر را جذاب می‌کند.

خواندن کتاب کودکی نیکیتا را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات داستانی پیشنهاد می‌کنیم. 

درباره آلکسی تالستوی

آلکسیی نیکولایویچ تولستوی متولد ۱۰ ژانویه ۱۸۸۳ در خانواده‌ای اشرافی است و در ۲۳ فوریه ۱۹۴۵ درحالی‌که شهرت و محبوبیت زیادی در شوروی داشت درگذشت. او ابتدا در سن‌پترزبورگ در رشته فنی تحصیل کرد اما بعد از مدتی به ادبیات روی آورد. او اولین مجموعه شعرش را در سال ۱۹۰۷ منتشر کرد اما بعدها دیگر از این مجموعه نامی نیاورد. در دوران جنگ جهانی اول به‌عنوان خبرنگار به جبهه رفت. پس از جنگ و وقوع انقلاب اکتبر به گروه انقلاب پیوست و به فرانسه رفت. او در فرانسه با مجلات متفاوتی همکاری کرد. پس از چند سال زندگی در پاریس و برلین در ۱۹۲۳ به شوروی برگشت و با خود آثار دوران دوری از وطن را به‌ همراه آورد.  تالستوی در ۱۹۳۸ نشان لنین را گرفت و در ۱۹۳۹ به‌عضویت آکادمی علوم اتحاد جماهیر شوروی درآمد. در ۱۹۴۱ به‌خاطر رمان پطر کبیر و سال ۱۹۴۳ برای کتاب گذر از رنج‌ها جایزه استالین را دریافت کرد.

آثار الکسی تالستوی

(۱۹۲۰) کودکی نیکیتا

(۱۹۲۱) خواهران. نخستین اثر از تریلوژی گذر از رنج‌ها

(۱۹۲۱) ۱۹۴۰، گذر از رنج‌ها. برنده جایزه استالین در ۱۹۴۲

(۱۹۲۲) آیلیتا. (آئلیتا) رمان اتوپیایی

(۱۹۲۴) طغیان ماشین‌ها. رمان علمی-تخیلی

(۱۹۲۵) هذلولی‌وار مهندس گارین. (جعبه اختراعی مهندس گارینا) رمان علمی-تخیلی

(۱۹۲۹) پطر اول (کتاب اول)

(۱۹۵۸) یک هفته در تورنوا (پس از مرگ نویسنده منتشر شد)

بخشی از کتاب کودکی نیکیتا

«صاحب کله، معلم سرخانهٔ نیکیتا و نامش آرکادی ایوانوویچ بود. شب قبل به ماجرا پی برده و عمداً صبح زود بیدار شده بود. این آرکادی ایوانوویچ آدم زیرک و حیله‌گری بود. با لبخندی موذیانه وارد اتاق شد و به طرف پنجره رفت. روی شیشه «ها» کرد و وقتی یخش آب شد، عینکش را جابه‌جا کرد و نگاهی به حیاط انداخت و گفت: «یک اسکی عالی آنجاست! درست کنار ایوان.»

نیکیتا حرف نزد، فقط اخم کرد. مجبور بود لباس بپوشد، دندان‌ها را مسواک کند و صورت و گوش و حتی گردنش را بشوید.... بعد آرکادی ایوانوویچ شانهٔ نیکیتا را گرفت و به اتاق غذاخوری برد. مادرش لباس پشمی خاکستری پوشیده پای سماور نشسته بود. صورت نیکیتا را بین کف دست‌ها گرفت و با چشمان صاف و روشنش نگاهش کرد و بوسید.

«خوب خوابیدی نیکیتا؟»

بعد دستش را به طرف آرکادی ایوانوویچ دراز کرد و با خوش‌خویی پرسید: «و شما چطور، آرکادی ایوانوویچ؟»

آرکادی ایوانوویچ جواب داد: «اگر همهٔ مشکلات با خواب حل شود، می‌شود گفت خوب خوابیدم!» و الکی از لای سبیل‌های قرمز پقی زد زیر خنده. بعد پشت میز نشست و توی چایش خامه ریخت و حبه‌ای قند برداشت و بین دندان‌های سفیدش گرفت و از پشت عینک به نیکیتا چشمکی زد.

آرکادی ایوانوویچ جان آدم را به لب می‌رساند: همیشه شاد و شنگول بود، دائم چشمک می‌زد، هرگز هیچ‌چیز را رک و راست نمی‌گفت؛ بلکه با ایما و اشاره مقصودش را می‌رساند و حالت را می‌گرفت. مثلاً وقتی که مادر به آن روشنی از او پرسید چطور خوابیده است، آن جواب دوپهلو را داد که می‌شد از آن این‌طور فهمید: ’ولی نیکیتا می‌خواهد از صبحانه خوردن و درس خواندن شانه خالی کند و به طرف رودخانه برود و دیروز به جای اینکه درس زبان آلمانی بخواند، دو ساعت تمام روی نیمکت پاخوم نشست.‘

هرچند آرکادی ایوانوویچ هرگز اهل شکایت از دست نیکیتا نبود، اما نیکیتا باید همیشه حواسش را جمع می‌کرد.»

miladtagh
۱۴۰۱/۰۸/۲۱

لطفا کتاب‌های دیگر نویسنده مخصوصا شاهکار «گذر از رنجها» را اضافه کنید

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۴۲٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۶۸ صفحه

حجم

۱۴۲٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۶۸ صفحه

قیمت:
۳۷,۰۰۰
تومان